خاطرات ناصرالدین‌شاه: روی سنگ بزرگی به خط میخی نوشته‌اند، آدم دلش تنگ می‌شد که نمی‌توانست بخواند

در سر این گردنه از اهالی توی‌سرکان، مرادخان یاور، مستحفظ و تفنگچی گذاشته است برای محافظت عابرین. اگر تفنگچی نباشد دزدی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز چهارشنبه ۱۶ رجب ۱۲۸۷ (۲۰ مهر ۱۲۴۹) نوشت: صبح برخاسته سوار اسب شده (به بلدی سلیم لال) راندیم برای دره عباس‌آباد. خیلی راندیم تا به اول دره رسیدیم. دره وسیعی است، آب زیادی. از وسط، آب صاف جاری است، طرفین آب و دره همه اشجار است. حالا که پاییز و خشک‌سالی است، باز باصفا بود. بهار بسیار خوب جایی باید باشد.

خلاصه راندیم. آقا علی، یحیی‌خان، سیاچی، موچول‌خان، محقق و غیره بودند. یحیی‌خان برگشت رفت تلگراف‌خانه. آمدیم تا رسیدیم به آخر درخت و باغستان. آب دو شعبه شد: شعبه‌ای از دره (راه توی‌سرکان [تویسرکان]) می‌آید، شعبه دیگر از دره دیگر می‌آمد. بالای این دره، در روی سنگ بزرگی به خط میخی قدیم، دو صفحه شرح مفصلی نوشته‌اند، رفتم تماشا کردم. خطوطش عیب نکرده است. قلعه خرابه‌ای هم بالای کوهی است که مشرف است به این خطوط، اما آدم دلش تنگ می‌شد که نمی‌توانست بخواند.

بعد آمدیم پایین، سر آب صاف، آفتاب‌گردان [سایه‌بان] زدند ناهار خوردیم. عرفانچی، میرزا علی‌خان هم آمدند. بعد از ناهار سوار شده، همه‌جا راه را گرفته رفتیم برای گردنه شهرستانه که می‌رود تویسرکان. همه‌جا راه مالیده می‌رود، سربالا هیچ معلوم نیست، در آخر یک‌دفعه سربالا می‌شود، اما راهش خوب است تا می‌رود گردنه. رفتم بالای گردنه نشستیم دوربین انداختیم. سلیم معرفی دهات و کوه‌ها را می‌کرد، خنده داشت. جلگه توی‌سرکان پیدا بود، بسیار قشنگ و سبز و بسیار ییلاق است. دهات زیاد، بسیار بسیار مقبول و قشنگ است. شهر توی‌سرکان پیدا نبود، جلو را کوهی گرفته بود، قدری از درخت‌های قصبه پیدا بود. کوهی پیدا بود (اسم کوه خان‌گورمز است) در وسط صحرا، بسیار قشنگ و بالایش مسطح، اما اطراف سنگ دارد و کمر [۱] زیاد داشت. گفتند تکه‌بز دارد.

کوه بی‌ستون کرمانشاهان پیدا بود. کوه‌های نهاوند، لرستان پیدا بود. جلگه و قصبه کنگاور پیدا بود. قدری نشسته تماشا کردم. انار خوردم، چای خورده، نماز کردم. در سر این گردنه از اهالی توی‌سرکان، مرادخان یاور، مستحفظ و تفنگچی گذاشته است برای محافظت عابرین. اگر تفنگچی نباشد دزدی می‌شود؛ اما می‌گفتند به هیچ وجه کسی چیزی به ما نمی‌دهد. از دیوان مواجبی ندارند.

سرازیری الوند به طرف توی‌سرکان بسیار کم است. زمین توی‌سرکان از زمین همدان خیلی خیلی بلندتر است، البته هزار ذرع بلندتر است. امروز لرستانیِ زیادی ذغال به گاو بار کرده، از این راه به همدان می‌بردند، خیلی می‌بردند. از جهانگیرخان نام لرستانی که متواری بروجرد و توی‌سرکان است شِکوه داشتند. این جهانگیرخان حکما باید سیاست شود و به چنگ بیاید.

خلاصه بعضی دهاتی که به نظر آمد از توی‌سرکان (نزدیک به دامنه الوند) از این قرار است؛ شهرستانه وقف است. تیمیان ملکی مرادخان یاور است. سیستانه ملکی کریم‌خان و غیره. اشتران ملکی مرادخان و غیره. کُرزان ملکی حاجی سعدالدوله. وَردَو ملکی حاجی حسین‌میرزا و سلیم لال – سلیم متصل می‌گفت: وَردَوَتین – خان گورمز.

حاجی میرزا علی هم پیدا شد آمد. خلاصه بعد از نماز سوار شده برگشتیم. خیلی راه بود، خسته شدم. قدری راهش هم سنگلاخ است. تا رسیدیم به آخر دره عباس‌باد، نزدیک منزل، معیر پیدا شد. طلاشورها زمینی درست کرده بودند، رفتم پیاده شدم. اسبابی که بود درآوردیم. از هر جور اسباب بود، طلای ریزه، نقره شکسته، پول مسکوک مختلفه طلا نقره قدیم، اسباب طلای ملیله‌سازی، اسباب ساخته از سرب و مس، پول سیاه، میخ زیاد، پیکان تیر بسیار بزرگ. خیلی آن‌جا معطل شدیم، اما حاجی میرزا علی سخت منکر طلاجوری است.

بعد آمدیم منزل. هنوز عایشه خوب نشده است، ان‌شاءالله خوب می‌شود. بعد شب شد. خسته بودم.

امروز عصری رفتم اندرون، چادر انیس‌الدوله. حاجی شاهزاده دختر محمدعلی ‌میرزای مرحوم (زن خسرو میرزا) آن‌جا بود. دختر او زن محمدمهدی میرزا پسر مویدالدوله است. دختر کوتاهی بود، اما زرنگ نادرستی بود، چندان خوشگل نبود. به قدر دو هزار تومان جواهرِ این دختر را دو ماه قبل دزدیده بودند، در یالفان پیدا شده بود (در ملایر) که همان بازوبند و اشیا در دستش بود. دختر کوچک ملک‌آرای مرحوم که زن پسر خسرو میرزای کور است (و این پسر هم معمم است) بسیار بسیار بسیار خوشگل بود، به این لطافت و خوبی زنی الی حال ندیده‌ام؛ آن هم ایستاده بود. دختر جهانگیر میرزای مرحوم (پسر محمدعلی ‌میرزا) که آن هم زن پسر مویدالدوله است (که اسم پسره جلال‌الدین میرزا است) بسیار بسیار بسیار خوشگل بود، همه چیز تمام، دیگر چه تعریفی بشود؟ قدری ایستاده صحبت کردم، افسوس زیادی خورده، رفتیم از اندرون به چادر. امشب خسته بودم خوابیدم.

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از ربیع‌الاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، صص ۹۳-۹۱.

۲۵۹

کد خبر 2128064

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =