گروه اندیشه: معین اکبری در روزنامه ایران در گزارش خود خلاصه سخنرانی دکتر فردین علیخواه جامعهشناس و استاد دانشگاه گیلان را که در نشست اخیر انجمن جامعهشناسی ایران ایراد شده، منتشر کرده است. در مقدمه این گزارش آمده است: «در جهان امروز، مرز میان «دانش» و «نمایش» بسیار باریک شده است. شبکههای اجتماعی، که زمانی ابزار ارتباط بودند، اکنون به میدان تولید معنا هم بدل شدهاند؛ جایی که اندیشه امکان ظهور پیدا میکند. در چنین فضایی، مرز میان «سلبریتی» و «استاد دانشگاه» درهم میریزد و جامعهشناس از حصار دانشگاه بیرون میآید و به عرصه عمومی راه پیدا میکند. اما حضور آکادمیسینها در فضای مجازی، پرسشهای تازهای برای جامعهشناسان ایجاد کرده است: سلبریتی شدن برای یک استاد دانشگاه فرصت است یا تهدید؟ آیا جامعهشناس میتواند در میدان افکار عمومی حاضر شود، بیآنکه به دام سطحینگری بیفتد؟ علیخواه در سخنرانی خود با عنوان «به اشتراک گذاشتن جامعهشناسی با جامعه»، مزایا و مصایب «جامعهشناس سلبریتی» را به بحث گذاشت که در زیر از نظرتان می گذرد:
****
تغییر جایگاه دانش در دنیای دیجیتال
فردین علیخواه در آغاز سخنان خود به تأثیر فناوری بر گسترش دانش اشاره کرد: «اینترنت نهتنها بر جوامع اثرگذار بود (تافلر، ۱۳۷۲)، بلکه کانون توجه جامعهشناسی و نظریههای اجتماعی را نیز تغییر داد (شرودر، ۱۴۰۱).» به باور او، پیش از ظهور اینترنت، انتشار اندیشه در انحصار نهادهای حاکمیتی و رسانههای رسمی بود که بهنوعی نقش «دروازهبانان اندیشه» را ایفا میکردند و آنچه را که میپسندیدند به انتشار میرساندند اما با گسترش فضای مجازی، هر فردی با هر ایدهای امکان نشر دیدگاه خود را یافت؛ فرصتی بزرگ که البته تهدیدهایی نیز در پی دارد. علیخواه تأکید کرد: «در وضعیت جدید، فرد بیش از پیش در برابر جامعه مسئول است و باید خود، نقش دروازهبانی را برعهده گیرد.»

سرنوشت جامعهشناسی در عصر نمایش
علیخواه برای تبیین «نسبت جامعهشناسی با جامعه» سه دوره تاریخی را از هم متمایز کرد:
۱. دوره جامعهشناسی جامعهبین: زمانی که جامعهشناسان در میدان واقعی پژوهش حضور داشتند و جامعه را از نزدیک میدیدند و تحلیل میکردند.
۲. دوره جامعهشناسی صندلینشین: که با ظهور کامپیوتر و نرمافزارهای آماری، جامعهشناسان از میدان واقعی جامعه فاصله گرفتند و دانشجویان خود را با یک پرسشنامه به میدان فرستادند و به تحلیل نتیجه کار آنان نشستند.
۳. دوره جامعهشناسی دسکتاپی: که با گسترش اینترنت پدید آمد و متعاقب آن، پژوهشهای اجتماعی عمدتاً به جهان آنلاین منتقل شد و جامعه مجازی، اغلب در کانون تحلیل جامعهشناسان قرار گرفت.
او در توضیح اینگذار گفت: «جامعهشناسان امروز بیش از هر زمان دیگری، جامعه را از طریق صفحه نمایش دنبال میکنند.» با این حال، وی معتقد است حضور در شبکههای اجتماعی فرصتی است برای تقویت سرمایه اجتماعی جامعهشناسان و افزایش ارتباط آنان با لایههای مختلف جامعه.
شناخت جامعه از پشت مانیتور؛ فرصت یا چالش؟
به گفته علیخواه، شبکههای اجتماعی این امکان را فراهم کردهاند که جامعهشناس بهصورت مستقیم دریابد آیا مخاطب از متن و گفتار او همان برداشتی را داشته که مدنظرش بوده یا نه. با این حال، او هشدار داد که این ارتباط مجازی هرگز جایگزین ارتباط میدانی و حضوری با جامعه نیست. او افزود: «ما دوباره به جامعهشناسی صندلینشین بازگشتهایم. بسیاری از جامعهشناسان امروز، جامعه را نه در میدان واقعی بلکه از پشت مانیتور رصد میکنند.»
اما فراتر از این تغییر، علیخواه از پدیده تازه «جامعهشناس سلبریتی» و قضاوت آکادمیسینها درباره آنان گفت: «فعالیت جامعهشناسان در شبکههای اجتماعی برخی را به سلبریتی بدل کرده است. اما در میان همکاران دانشگاهی، سلبریتی شدن اغلب واژهای با بار منفی است و به طعنه به کار میرود.»
وقتی جامعهشناس به زبان شبکههای اجتماعی سخن میگوید
علیخواه در بخش دیگری از سخنانش گفت: «سلبریتی میتواند هم سوداگر باشد و هم اصلاحگر.» به باور او، سلبریتیهای دانشگاهی با انتشار اندیشههای خود در فضای مجازی، از یکسو به سرمایه اجتماعی و شهرت دست مییابند، اما از سوی دیگر ممکن است از فعالیتهای عمیق دانشگاهی مانند تألیف کتاب یا انجام پژوهشهای تخصصی بازبمانند: «نوشتن برای مخاطب غیرمتخصص انتخابی فردی است، اما ممکن است فرد را از پژوهشهای بنیادی دور کند. حضور در حوزه عمومی وظیفهای فرعی نسبت به فعالیت دانشگاهی است و مدیریت این دو عرصه نیازمند دقت و وسواس فراوان است.»
استاد سلبریتی زیر نورافکن
علیخواه با اشاره به وضعیت خاص جامعه ایران تأکید کرد: «به چشم آمدن و سلبریتی شدن در جامعه ما همیشه به نفع فرد نیست. جامعهشناسی که در حوزه عمومی فعال میشود در واقع خود را زیر نورافکن میبرد و زیر ذرهبین افکار عمومی و نهادهای رسمی قرار میگیرد.»
او اضافه کرد: «بسیاری از اعضای هیأت علمی ترجیح میدهند به تدریس بسنده کنند و موضع خود را نسبت به مسائل اجتماعی آشکار نکنند. اما جامعهشناسی که در حوزه عمومی فعال است، اگرچه ممکن است با استقبال مردم روبهرو شود، اما لزوماً از سوی نهادهای رسمی مورد تأیید واقع نمیشود.»
مرزهای حرفهای جامعهشناسی
به گفته این استاد دانشگاه، جامعهشناسی که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکند باید به چند مرز حرفهای پایبند باشد:
۱. مرز جامعهشناس و روانشناس: جامعهشناس نباید در نقش مشاور ظاهر شود یا برای مشکلات شخصی مخاطبانش که به او مراجعه میکنند، نسخه بنویسد. باید به این مسأله آگاه باشد که جامعهشناس، روانشناس نیست.
۲. مرز جامعهشناس و روزنامهنگار: جامعهشناسی که در حوزه عمومی فعال است وظیفه ندارد همچون یک روزنامهنگار نسبت به هر رویداد اجتماعی، واکنش فوری نشان دهد. علیخواه گفت: «بسیاری از مخاطبان از جامعهشناس موضعگیری سریع نسبت به اتفاقات روز میخواهند؛ نه برای شناخت بیشتر، بلکه برای آرام کردن روان خود. در حالی که تحلیل جامعهشناس زمانی سودمند است که هیجانها فروکش کرده باشند. بنابراین جامعهشناس باید آگاه باشد که روزنامهنگار نیست.»
جامعهشناس یا منجی؟
علیخواه سخنان خود را با طرح پرسشی کلیدی و خطاب به همکسوتان خود به پایان برد: «باید تصمیم گرفت؛ آیا میخواهید جامعهشناسی باشید که با مخاطب ارتباط دارید، پدیدههای اجتماعی را تحلیل میکنید و جامعهشناسی را با جامعه به اشتراک میگذارید؟ یا میخواهید نقش منجی را بر عهده بگیرید و به کار آکادمیک و پژوهشهای دانشگاهی بسنده کنید؟ باید انتخاب کنید.» این استاد دانشگاه معتقد است انتخاب جامعهشناس هر کدام از این دو باشد برای او فرصتها و چالشهایی خلق خواهد کرد و باید خود جامعهشناس ببیند که با مزایا و مصایب کدام بعد از کار خود، بهتر کنار میآید.
سخنرانی دکتر علیخواه نه تنها روایتی از تجربه زیسته خود او در فضای مجازی بود، بلکه تحلیلی قابل تأمل بر مسئولیت اجتماعی جامعهشناسان در عصر حاضر ارائه کرد؛ عصری که در آن مرزهای سنتی درهم شکستهاند و جامعهشناسان ناگزیر از بازتعریف نقش خود در میانه دانشگاه و جامعه هستند. او در سخنرانی خود تأکید کرد جامعهشناسِ فعال در فضای مجازی، هرچند فرصت ارتباط مستقیم با مردم را مییابد و ممکن است به شهرت و اقبال عمومی برسد اما با خطر سطحینگری، شهرتزدگی و دور شدن از پژوهشهای عمیق روبهروست که باید از این خطرها خود را مصون نگاه دارد.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما