"نان" و خشم؛ انگیزه اصلی زنان در انقلاب فرانسه / مردان محتاط تر از زنان در انقلاب فرانسه /نبرد طبقاتی پنهان در جنبش فمینیستی انقلاب فرانسه

زنان ژیروندین که از طبقه متوسط و خانواده‌های بورژوای ممتاز می‌آمدند، علایق فوری مشابه زنان مناطق فقیر پاریس را نداشتند. ژیروندین‌ها، قانونی در مورد طلاق به تصویب رساندند که بدون شک پیشرفتی برای زنان بود. اما زنان ژیروندین بر حقوق مالکیت زنان تاکید زیادی داشتند. در زمان انقلاب فرانسه، چنین مطالبه‌ای به‌هیچ‌وجه برای اکثریت زنان مسئله‌ای مهم نبود، به این دلیل ساده که نه آن ها و نه شوهرانشان دارایی نداشتند. زنان یا پابرهنگان انقلاب sans culottes که چنین نقش برجسته‌ای در انقلاب داشتند با «حق مقدس مالکیت» مخالف بودند، زیرا انقلاب را از دیدگاه طبقاتی خود درک می‌کردند.

 گروه اندیشه: نقش زنان در انقلاب فرانسه چیست؟ وحید اسلامزاده در مقاله خود به تحلیل نقش زنان طبقات فرودست (توده‌ای و نیمه‌پرولتریا) در انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۸۹) از منظر طبقاتی می‌پردازد. از نظر او طبقه به مثابه عامل اصلی در حرکت زنان در انقلاب فرانسه قابل تحلیل است. از نظر او برخلاف تصور رایج، انگیزه اصلی قیام زنان در انقلاب فرانسه (به‌ویژه شورش‌های اکتبر ۱۷۸۹) در ابتدا مسئله نان و ظلم طبقاتی بود، نه حقوق جنسیتی. این زنان فقیر (ماهی‌گیر، خیاط و...) بیشترین بار رنج توده‌ها را بر دوش می‌کشیدند و بدون تجربه سیاسی، با شور و شجاعت بیشتری نسبت به مردان وارد عمل شدند. زنان طبقات پایین در نقاط عطف کلیدی، به‌ویژه در راهپیمایی ۵ اکتبر ۱۷۸۹ به سمت ورسای برای بازگرداندن پادشاه و ملکه و مطالبه نان ارزان‌تر، پیشتاز بودند و مردان را شرمسار انفعال شان کردند. از نظر اسلامزاده در جریان انقلاب، بین مطالبات زنان سانس کولوت (پابرهنگان انقلابی) و فمینیست‌های تحصیل‌کرده طبقه متوسط و بورژوازی تفاوت وجود داشت. زنان توده‌ای دغدغه‌شان عدالت طبقاتی، نان، و در نهایت اسلحه بود. آن‌ها با «حق مقدس مالکیت» مخالف بودند و به‌طور غریزی به دنبال جامعه‌ای بی‌طبقه می‌جنگیدند. زنان بورژوازی (ژیروندین) بیشتر بر حقوق رسمی مانند طلاق و به ویژه حقوق مالکیت زنان تأکید داشتند که برای زنان فقیر فاقد دارایی بی‌معنا بود. در نتیجه اگرچه توده‌ها و زنان برای یک جامعه بی‌طبقه جنگیدند و انقلاب را نجات دادند، اما ماهیت طبقاتی انقلاب فرانسه در نهایت بورژوایی بود و خواسته‌های اصلی زنان کارگر برای برابری واقعی محقق نشد. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:

****

تحلیل طبقاتی انقلاب و نقش رهبری زنان توده‌ای

انقلاب فرانسه را بیشتر از منظر طبقاتی می‌توان فهمید. احزاب، باشگاه‌ها، گرایش‌ها و افراد مختلف برای تسلط بر اوضاع و قانون کلی هر انقلابی می‌جنگیدند. به‌طور کلی درک نمی‌شود که زنان هم در انقلاب فرانسه و هم در انقلاب روسیه نقش رهبری داشتند. اما در اینجا به فمینیست‌های تحصیل کرده طبقه متوسط که در جریان انقلاب ظهور کردند، اشاره نمی‌کنیم، بلکه به زنان عادی اشاره می‌کنیم که علیه ظلم طبقه‌شان قیام کردند.

مشارکت فعال زنان در قیام‌ها با وجود محرومیت از حقوق سیاسی

«زنان توده‌ای و نیمه پرولتاریای پاریس که انقلاب فرانسه را در سال ۱۷۸۹ آغاز کردند، برای مسئله نان قیام کردند، در ابتدا مسئله آن ها سرکوب جنسیت زن نبود، اگرچه طبیعتاً این موضوع در جریان خود انقلاب ظاهر شد. از زنان و همچنین از اکثر مردان حق رأی گرفته شده بود؛ زنان می‌توانستند نقش بسیار مهمی در قیام‌ها، به‌ویژه شورش‌های اکتبر ۱۷۸۹، ۱۰ اوت ۱۷۹۲، و مهم‌تر از همه، قیام‌های بهار ۱۷۹۵ ایفا کنند. (معروف به طلوع ژرمینال و پریریال سال سوم بر اساس نام ماه‌های تقویم انقلابی معرفی شده در سال ۱۷۹۲).

 زنان، حتی رادیکال‌ترین آن ها، به ندرت خواستار حق رأی می‌شدند، زیرا آن ها شرط تمایز جنسیتی قرن هجدهم را به طور خودبه خودی پذیرفته بودند که مردان را در «حوزه عمومی» و زنان را در «حوزه خصوصی» قرار می‌داد. آن ها انجمن‌های مردمی زنان را تأسیس کردند که معروف‌ترین آن‌ها جامعه شهروندان انقلابی-جمهوری‌خواه بود. اما این باشگاه فقط از مه تا اکتبر ۱۷۹۳ به فعالیت خود ادامه داد.  با این وجود، همانطور که مورخانی مانند دومینیک گودینو و دارلین لوی اشاره می‌کنند، این بدان معنا نیست که زنان در برنامه‌های سیاسی و اقتصادی مردان سهیم نبودند. زنان از مردان حمایت می‌کردند، حتی آن ها را تشویق می‌کردند تا اقدام کنند. آن ها در سالن‌های اجتماع مردمی می‌نشستند. آن ها فضای سیاسی خود را بیرون از نان فروشی‌ها، در بازار، در خیابان‌ها ایجاد کردند.»

شروع حرکت زنان بر مبنای مسئله نان و تضاد با مردان محتاط

یک انقلاب، جامعه را تا اعماق تحریک می‌کند و احساسات و آرزوهایی را که مدت‌ها در درون توده‌ها و هر لایه ستمدیده نهفته است رها می‌کند. بنابراین، تقاضا برای رهایی زنان اهمیت روشنی پیدا کرد. اما این خواسته توسط گرایش‌های مختلف که در نهایت بر منافع طبقاتی متفاوت استوار بود، به‌گونه‌ای متفاوت درک شد. این تصادفی نبود که زنان پرولتاریای فقیر پاریس و نیمه پرولتاریای این راه را رهبری کردند.

آن ها مظلوم‌ترین قشر جامعه بودند، کسانی‌که باید بار عمده رنج توده‌ها را تحمل می‌کردند. همچنین زنان تجربه مبارزات سیاسی و تشکیلاتی نداشتند و بدون تعصب وارد صحنه شدند. در مقابل، مردان محتاط‌تر، مرددتر و «قانون‌گرا»تر بودند. از آن زمان این تضاد بارها دیده شده است.

زنان در اعتصابات متعددی شرکت داشته‌اند، پیوسته ستیزه جو، خشن و شجاعت بیشتری نسبت به مردان نشان داده‌اند. به‌طور قابل توجهی، در مورد مسائل طبقاتی - مسئله نان - بود که این باعث شروع حرکت زنان شد. همین موضوع بیش از ۱۰۰ سال بعد در پتروگراد صادق بود.

پیشتازی زنان طبقات پایین در اکتبر ۱۷۸۹ و راهپیمایی به ورسای

در هر نقطه عطف کلیدی انقلاب فرانسه - حداقل در مراحل اولیه - زنان طبقات پایین پیشتاز بودند. در اکتبر ۱۷۸۹، در حالی‌که آقایان مجلس مؤسسان، بی‌پایان درباره اصلاحات و قانون اساسی صحبت می‌کردند، زنان فقیر پاریس - زنان ماهی‌گیر، لباس‌شوی، خیاط‌ها، دختران مغازه‌دار، خدمتکاران و زنان کارگر، خودبه‌خود قیام کردند. این زنان sans culottes (پابرهنگانِ انقلابی) تظاهراتی ترتیب دادند و به سمت تالار شهر پاریس راهپیمایی کردند و خواستار نان ارزان‌تر شدند.

آن ها مردان را شرمسار کردند که می‌خواستند به ورسای لشکرکشی کنند و پادشاه و ملکه را بازگردانند (آن ها هیچ تمایزی بین این دو قائل نشدند – حتی آن «زن اتریشی» (ماری آنتوانت) منفورتر از شوهرش بود) که در حبس خانگی بود. این صحنه را «ژرژ روده» به خوبی توصیف کرده است:

«در حال حاضر، زنان شروع جنبش را به دست گرفته بودند. بحران نان به‌طور خاص به آن ها مربوط می‌شد و از این زمان به بعد آن ها نقش اساسی و رهبری را در جنبش داشتند، نه مردان. در ۱۶ سپتامبر هاردی ثبت کرد که زنان پنج گاری پر از غلات را در Chaillot متوقف کرده و آن ها را به هتل دو ویل در پاریس آورده‌اند. در روز هفدهم، در ظهر، هتل دو ویل توسط زنان عصبانی که از رفتار نانواها شکایت داشتند، محاصره شد. آن ها ژان سیلوان بَیی را که شهردار پاریس بود، دستگیر کردند. نوشته Ces femmes isaient hautement que les hommes n'y entendaient rien et qu'elles voulaient se mêler des affaires [این زنان با صدای بلند اعلام کردند که مردان هیچ‌چیز را نمی‌توانند بفهمند و قرار است خودشان مسائل را حل کنند.] روز بعد هتل دو ویل دوباره محاصره شد و قول‌هایی به زنان داده شد. در همان شب، هاردی زنان را دید که یک گاری غله را در میدان تروا ماری نگه داشته و آن را تا مقر ناحیه محلی همراهی کردند. قرار بود این حرکت تا تظاهرات سیاسی ۵ اکتبر و پس از آن ادامه یابد.»

و در ادامه:

«از همان ابتدا، زنان اکنون در هتل دو ویل جمع شدند. اولین هدف آن ها نان بود، دومی احتمالاً اسلحه و مهمات برای مردانشان. یک تاجر پارچه فروشی که ساعت هشت و نیم از کنار تالار بازار قدیمی می‌گذشت گروهی از زنان را دید که غریبه‌ها را در خیابان‌ها متوقف می‌کنند و آن ها را مجبور می‌کنند تا با آن ها به تالار شهر بروند، «où l'on devait aller pour se faire donner du pain» [«کجا باید برود تا نان بیاورد»]. نگهبانان توسط مردانی که پشت سر زنان راه می‌رفتند و اصرار نیز داشتند خلع سلاح شده تسلیم آن ها شدند. شاهد عینی دیگری می‌گوید، یک صندوقدار در هتل دو ویل، توضیح داد که چگونه، حدود ساعت ۹ و نیم، تعداد زیادی از زنان، با مردانی که در میان آن ها بودند با عجله از پله‌ها بالا رفتند و به تمام دفاتر ساختمان هتل نفوذ کردند. یکی از شاهدان گفت که آن ها چوب و چماق به دست داشتند، در حالی که یکی دیگر اصرار داشت که آن ها به تبر، چماق، گلوله و تفنگ مسلح بودند. به یک صندوقدار که جرأت سرزنش کردن مهاجمان را داشت گفتند «qu'ils étaient les maîtres et les maîtresses de l'hotel de ville» [آنها ارباب و معشوقه‌های هتل دو ویل بودند]. تظاهرکنندگان در جستجوی اسلحه و باروت بودند، اسناد و دفاتر را پاره کردند و یک دسته اسکناس ۱۰۰۰ لیور از Caisse des Comptes ناپدید شد. اما هدف آن ها نه پول بود و نه غارت: خزانه‌دار شهر بعداً به پلیس گفت که چیزی بیش از 3.5 میلیون لیور پول نقد و اسکناس دست نخورده باقی مانده است. و اسکناس‌های مفقود شده چند هفته بعد سالم بازگردانده شدند. تظاهرکنندگان پس از به صدا درآوردن صدای آژیر از برج کلیسا، حدود ساعت ۱۱ از هتل خارج شده و به سمت میدان گرو Grève رفتند.»

نجات انقلاب با مطالبه نان و اسلحه

«در این مرحله بود که میلار و همراهانش به صحنه رسیدند. به گفته وی، زنان زندگی بیی (شهردار پاریس) و لافایت را تهدید می‌کردند. خواه برای جلوگیری از چنین فاجعه‌ای باشد یا صرفاً برای ترویج اهداف سیاسی «وطن پرستان»، میلار به خود اجازه داد تا آن ها را در راهپیمایی دوازده مایلی به سمت ورسای هدایت کند تا از پادشاه و مجلس درخواست کند تا نان پاریس را تهیه کنند. [نوشته هاردی] همان طور که می‌رفتند، در اوایل بعدازظهر، هر میله و چوبی را که دم دستشان بود برمی‌داشتند و زنانی را که در مسیرشان ملاقات می‌کردند - 'même des femmes à chapeau' - مجبور کردند که به آن ها بپیوندند.»

در اینجا کاملاً می‌بینیم که چگونه زنان طبقه کارگر پاریس مبارزه را درک کرده بودند. آن ها ناامید و بی‌حوصله از انفعال مردان خود، خود را وارد مبارزه با شور و شوق زیادی کردند که همه را پیش از آن فرا گرفته بود. اما هیچ وقت مبارزه را به عنوان مبارزه «زنان علیه مردان» نمی‌دیدند، بلکه مبارزه تمام طبقه مردم فقیر و استثمار شده را علیه ستمگران ثروتمند می‌دیدند. با شروع مطالبات اقتصادی («نان»)، آنها به سمت شهرداری راهپیمایی کردند و در این روند - همانطور که قبلاً دیدیم - خواسته دیگری تقریباً به میل خود ظاهر شد: تقاضای اسلحه. هدف شرمساری مردان بود. زنان وارد عمل شدند - و در این میان زنان پاریس موفق شدند و انقلاب را نجات دادند.

تأسیس انجمن‌های رادیکال و تقاضای برابری کامل سیاسی

ظهور توده‌ها در صحنه سیاست اولین و اساسی‌ترین عنصر در هر انقلابی است. در انقلاب فرانسه این به ویژه در مورد زنان صادق است. در انقلاب فرانسه، زنان به‌هیچ‌وجه راضی نبودند که سیاست را به مردان بسپارند. در پاریس ما شاهد تأسیس Citoyennes Républicaines Révolutionaires (شهروندان زن جمهوری خواه انقلابی) بودیم که یونیفرمی از شلوارهای راه راه قرمز و سفید و کلاه‌های قرمز آزادی می‌پوشیدند و در تظاهرات خود اسلحه حمل می‌کردند. آن ها خواستار آرای زنان و حق زنان برای تصدی بالاترین مناصب غیرنظامی و نظامی در جمهوری بودند- یعنی حق زنان برای برابری کامل سیاسی با مردان و حق مبارزه و جان باختن در راه انقلاب.

با این حال، خود انقلاب با مبارزه دائمی احزاب و گرایش‌ها مشخص می‌شد که در نهایت نشان دهنده مبارزه بین طبقات مختلف بود. جناح ژیروندین نماینده آن بخش از بورژوازی بود که از توده‌ها می‌ترسید و در تلاش برای معامله با شاه بود. این تضادهای طبقاتی - که در انقلاب فرانسه شکل تلخی به خود گرفت - به شکلی اساسی بر مسئله زن نیز تأثیر گذاشت.

تفاوت ماهوی مطالبات: مالکیت‌خواهی بورژوازی در مقابل عدالت‌خواهی پرولتاریا

فعالان زن ژیروندین - که برخی از آن ها مواضع کاملاً پیشرفته‌ای در مورد مسئله رسمی حقوق زنان داشتند - این سؤال را به شیوه‌ای متفاوت برای زنان sans culottes [پابرهنگان انقلاب] مطرح کردند - که توسط مورخان متخاصم به طعنه به‌عنوان تریکوتوس [Tricoteuses] در فرانسه به زن بافنده می‌گویند. این اصطلاح اغلب در معنای تاریخی خود به عنوان نام مستعار برای زنان در انقلاب فرانسه استفاده می‌شود که در حمایت از سیاستمداران چپ در کنوانسیون ملی نشسته بودند، در جلسات باشگاه ژاکوبن و جلسات دادگاه انقلاب شرکت می‌کردند و هنگام اعدام در ملاء عام کنار گیوتین می‌نشستند و ظاهراً به بافتن ادامه می‌دادند.  انگیزه زنان طبقات فقیر پاریس بدون شک روحیه انقلابی قوی، آگاهی طبقاتی و نفرت بی‌پایان از ثروتمندان بود.

زنان ژیروندین که از طبقه متوسط و خانواده‌های بورژوای ممتاز می‌آمدند، علایق فوری مشابه زنان مناطق فقیر پاریس را نداشتند. ژیروندین‌ها، قانونی در مورد طلاق به تصویب رساندند که بدون شک پیشرفتی برای زنان بود. اما زنان ژیروندین بر حقوق مالکیت زنان تاکید زیادی داشتند. در زمان انقلاب فرانسه، چنین مطالبه‌ای به‌هیچ‌وجه برای اکثریت زنان مسئله‌ای مهم نبود، به این دلیل ساده که نه آن ها و نه شوهرانشان دارایی نداشتند. زنان یا پابرهنگان انقلاب sans culottes که چنین نقش برجسته‌ای در انقلاب داشتند با «حق مقدس مالکیت» مخالف بودند، زیرا انقلاب را از دیدگاه طبقاتی خود درک می‌کردند.

دشمنی با بورژواهای مرفه، حتی زمانی که کلاه قرمز انقلاب بر سر داشتند، به‌طور غریزی برای جمهوری تلاش می‌کردند که در آن همه مردان و زنان واقعاً برابر باشند - نه فقط در برابر قانون - یعنی برای رسیدن به آن تلاش کردند. جامعه‌ای بی‌طبقه، جهانی بدون فقیر و غنی. اکنون می‌دانیم که این یک هدف غیرممکن در آن زمان بود. نیروهای مولده که مبنای مادی سوسیالیسم هستند هنوز به سطح کافی از توسعه دست نیافته بودند که این امکان را فراهم کنند. ماهیت طبقاتی انقلاب فرانسه، بورژوازی بود. اما این به‌هیچ‌وجه برای توده‌هایی که با شور و شوق به انقلاب پیوستند و پیروزی آن را با خون خود مُهر کردند، روشن نبود. آن ها برای سپردن قدرت به بورژواها ـ چه مرد و چه زن ـ نمی‌جنگیدند، بلکه برای تأمین عدالت برای طبقه خود مبارزه می‌کردند. با این همه در نهایت درخواست برای متحد کردن همه زنان، صرف نظر از طبقه اجتماعی، در میان انبوه زنان طبقه کارگر که در کنار مردان خود برای به دست آوردن یک جامعه عادلانه‌تر جنگیدند، هیچ بازتابی نداشت.

منابع  

۱.  انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن؛ الکسی دو توکویل؛ ترجمه محسن ثلاثی؛ انتشارات مروارید
۲.   زندگی روزمره در دوره انقلاب فرانسه؛ جیمز اندرسون؛ ترجمه سعید درودی؛ انتشارات نگاه
۳.  انقلاب فرانسه؛ تی سی دبلیو بلنینگ؛ ترجمه: سهند الهامی؛ انتشارات فرهنگ نشر نو

بیشتر بخوانید:

چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ / نادیده انگاری نقش جغرافیا و فرهنگ در توسعه/ بازیگران اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی
چگونگی شکل گیری دولت کلیسایی در قرون وسطی/ طغیان افسانه ها با افول عقلانیت/ افلاطون حامی اهریمن خوب برای بقای دولت
نوشابه آشغالی مهربان؛ ماجرای چاق های گرسنه چیست؟ / مردم چگونه به شکر، چربی و نمک معتاد می‌شوند؟ / دموکراتیزه کردن «بازار کار» برای بهبود زیست فقرا
ساده لوحی تصور فروپاشی آمریکا / سرمایه داری آمریکایی با وجود بدهی چگونه قدرت می گیرد؟ / چرا اکثریت فقیر و اقلیت ثروتمند است؟

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2139754

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار