خبرآنلاین - نویسنده: محمد المصری - ترجمه: علی مجتهدزاده: پس از آنکه خبر درگذشت دیک چنی، معاون پیشین رئیسجمهور ایالات متحده، در ۸۴ سالگی بر اثر ذاتالریه و بیماری قلبی در روز سهشنبه منتشر شد، موجی از پیامهای تسلیت و ستایش از سراسر عرصه سیاسی و رسانهای آمریکا به راه افتاد.
دموکراتهای جریان اصلی، از جمله بیل کلینتون و کامالا هریس، از چنی ــ که جمهوریخواهی سرسخت بود ــ تمجید کردند و از «زندگیای پربار و در خدمت کشور» او سخن گفتند. کلینتون از «احساس وظیفه تزلزلناپذیر» چنی گفت، و هریس او را «خادمی وفادار» خواند که «بخش بزرگی از زندگی خود را وقف میهن محبوبش کرد.»
رسانههای بزرگ آمریکایی نیز از او تقدیر کردند. چنی، علاوه بر معاونت در دولت جورج دبلیو بوش (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹)، در دهه ۱۹۷۰ رئیس دفتر کاخ سفید و در دهه ۱۹۸۰ وزیر دفاع بود.
صفحه اول سیانان او را به خاطر حمایت از دخترش در برابر ترامپ تحسین کرد.
جو اسکاربورو در اماسانبیسی گفت چنی «در دفاع از هنجارهای دموکراتیک مسیر خود را گم نکرد، در سمت درست ایستاد، و ما باید از او قدردان باشیم».
روزنامه نیویورک تایمز هم او را «سیاستمداری حرفهای و کارکشته در واشنگتن» توصیف کرد که در پی «گسترش دموکراسی در جهان» بود.
با چنین روایتهایی، کسی شاید حق داشته باشد چنی را مردی نیک بپندارد ـ یا نداند که او در واقع یکی از جنایتکاران جنگی سرسخت و مسئول برخی از فجیعترین فجایع تاریخ معاصر بود.
معمار جنگ
بهعنوان معاون بوش، چنی یکی از معماران اصلی «جنگ با ترور» آمریکا بود ـ جنگی که شامل حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۲، یورش به عراق در ۲۰۰۳، و اجرای برنامههای گسترده جاسوسی و شکنجه میشد.

نقش بدنام چنی، ساخت و تبلیغ دو دروغ بزرگ بود که بهانه حمله به عراق شدند.
نخست، او و دیگر مقامات مدعی شدند صدام حسین سلاح هستهای دارد و قصد استفاده از آن علیه ایالات متحده را دارد.
در آستانه حمله، چنی گفت: «هیچ تردیدی نیست که صدام حسین اکنون سلاحهای کشتارجمعی دارد… و هیچ تردیدی نیست که آنها را برای استفاده علیه ما انباشته میکند.»
دوم، او رابطهای ساختگی میان حکومت عراق و گروه القاعده را القا کرد ـ گروهی که عامل حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شناخته میشد.
چنی این ادعا را هم پیش از جنگ و هم پس از آغاز آن تکرار کرد. در سال ۲۰۰۴ گفت: «بهگمانم شواهد قاطعی از ارتباط میان القاعده و دولت عراق وجود دارد.»
اما بعدتر شواهد انکارناپذیری آشکار شد که صدام نه سلاح کشتارجمعی داشت و نه پیوندی با القاعده.
مدافعان چنی این حمله را «خطای اطلاعاتی» خواندند، اما پژوهشگران و روزنامهنگارانی چون دیوید کورن، خوان کول، اسکات ریتر و هاوارد زین نشان دادند این فرض با شواهد موجود سازگار نیست.
نتیجه محتملتر این است که چنی عمداً دروغ گفت ـ زیرا دستکم از زمان وزارت دفاعش، به حمله به عراق باور داشت.
موضع او از تعهدی تند به نئومحافظهکاری سرچشمه میگرفت: این باور که جهان تنها زمانی بهتر میشود که آمریکا آنقدر بمبارانش کند تا «شبیه ما» شود.
جنگی بیپایان
نقش چنی در حمله به عراق احتمالاً بزرگترین اقدام مجرمانه اوست.
نوآم چامسکی این جنگ را «مرگبارترین جنگ تهاجمی قرن ما و نامزد جدی برای بزرگترین جنایت سه دهه اخیر» خوانده است.
یک پژوهش در مجلهی علمی در سال ۲۰۱۳ تلفات مردم عراق را حدود نیم میلیون نفر برآورد کرد.
در سال ۲۰۲۳، پژوهشگران دانشگاه براون با استناد به دادههای سازمان ملل گزارش دادند که «جنگ با ترور» و حمله به عراق در مجموع بیش از ۴.۵ میلیون نفر را کشته است ـ شامل حدود یک میلیون مرگ مستقیم و ۳.۵ میلیون مرگ غیرمستقیم.
در این میان، ۷ هزار سرباز آمریکایی و ۸ هزار پیمانکار نظامی نیز جان باختند.
این حمله به جنگ داخلی عراق دامن زد و زمینه شکلگیری داعش را فراهم کرد ـ گروهی که از القاعده هم افراطیتر بود.
چنی بهدلیل چهره تیره و سنگدلانهاش، در اوایل دهه ۲۰۰۰ لقب «دارت ویدر» را از رسانهها گرفت.
نظارت و شکنجه
به گزارش آسوشیتد پرس، چنی اصلیترین حامی قانون «میهنپرستی» در دولت جمهوریخواه بود؛ قانونی که پس از ۱۱ سپتامبر تصویب شد و اختیارات دولت برای جاسوسی از شهروندان آمریکایی را بهطور چشمگیری گسترش داد.
اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) این قانون را محکوم کرد، چون به دولت اجازه میداد «شهروندان عادی را به مظنون تبدیل کند» و بدون حکم قضایی به سوابق تلفنی و اینترنتی مردم دست یابد.
چنی همچنین در طراحی برنامه شکنجه سازمانیافته آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر نقش داشت.
او بلافاصله پس از حملات گفت آمریکا باید روی «وجه تاریک» خود کار کند تا با تروریسم مقابله کند ـ عبارتی که بعدها بهطور گسترده اشاره به برنامههای شکنجه و ناپدیدسازی اجباری تلقی شد.
او و دیگر مقامات تأیید کردند که روش غرقهسازی (شبیهسازی غرق شدن) در بازداشتگاههای مخفی و در زندان گوانتانامو به کار رفته است.
بازداشتشدگان کتک میخوردند، در وضعیتهای دردناک بسته میشدند، از خواب و غذا محروم میشدند و در معرض گرما و سرمای شدید قرار میگرفتند.
اکثریت قریببهاتفاق آنان هرگز محاکمه نشدند، و چنی در تعلیق آزادیهای مدنی نقش داشت.
سازمان دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد مقامات ارشد دولت بوش، از جمله چنی، مرتکب جنایات فجیع شدهاند.
در سال ۲۰۱۱ این سازمان از دولت کانادا خواست هنگام سفر چنی به ونکوور علیه او اعلام جرم کند.
چارچوب سیاسی و فرهنگیای که چنی پایه گذاشت، مستقیماً به شکنجههای زندان ابوغریب انجامید، جایی که تصاویر هولناک از عراقیهای برهنه و تحقیرشده منتشر شد.
میراثی بدون پشیمانی
چنی با وجود پیامدهای فاجعهبار برای عراق، خاورمیانه، آمریکا و جهان هرگز از نقش خود در جنگ عراق ابراز تأسف نکرد، حتی پس از آنکه «خطای اطلاعاتی» دولت بوش پذیرفته شد، او از حمله دفاع کرد. در مصاحبهای با فاکسنیوز در سال ۲۰۱۵ گفت: «در مورد عراق حق با من بود.»
در سال ۲۰۱۴ نیز با افتخار از شیوههای بازجویی خشن، از جمله غرق مصنوعی، دفاع کرد و گفت: «اگر لازم باشد، دوباره همان کار را میکنم.»
او حتی لقب «دارث ویدر» ـ شخصیت شرور جنگ ستارگان ـ را پذیرفت و گفت از این مقایسه «سرافراز» است.
در سالهای پایانی، چنی از منتقدان دونالد ترامپ شد و او را تهدیدی برای دموکراسی آمریکا دانست، اما حقیقت این است که چنی خود معمار چارچوب اقتدارگرایانهای بود که دولت ترامپ از آن بهره میبرد.
سنگدلی ترامپ در برابر مهاجران، بازداشتهای جمعی، و بمباران قایقهای موسوم به «قاچاق مواد» در دریا، همگی ادامه همان نظم مستبدانهای است که چنی آن را عادیسازی کرد.
همچون اردوگاههای شکنجه دوران بوش و کارزار قتل با پهپاد در دوره اوباما، سیاستهای امروز نیز بر همان پیشفرض بنا شدهاند: اینکه برخی انسانها را میتوان از حقوقشان محروم کرد، بدون محاکمه هدف گرفت و غیرانسانی با آنها رفتار کرد.
میراث واقعی
میراث واقعی چنی فقط در «جنگ با ترور» نیست که او به مهندسیاش کمک کرد، بلکه در ساختار سیاسی و اخلاقیای است که از خود برجا گذاشت.
بیش از دو دهه پس از ۱۱ سپتامبر، نظم جهانیای که او پایهگذاری کرد ـ با جنگهای بیپایان، قدرتطلبی بیش از حد دولتها و مصونیت از مجازات ـ همچنان پابرجاست و امروز جنایتکاران جنگی که در مسیر او گام برمیدارند، آزادانه در جهان میگردند.
منبع: میدل ایست آی
۳۱۲/۴۲







نظر شما