گروه اندیشه: قبل از تعطیلی خانه اندیشمندان علوم انسانی توسط شهرداری تهران، دکتر منصوره اتحادیه سخنرانی ای با عنوان «نقش ادبیات و هنر در مانایی فرهنگ ایرانی» در آن انجام داد. اتحادیه معتقد است باید تاریخ ایران را خواند و خواند. زیرا بزرگان تاریخ ایران از زیر آوارهای خشن و سخت زمانه سربرآورده اند، مانند حافظ، مولانا و ... او به نقل از آین رند، نویسنده آمریکایی میگوید: «اگر بخواهید جامعهای را از درون تخریب کنید، باید ابتدا هنر، فیلم و کتاب آن را بیکیفیت کنید. با ارائه آثار بیکیفیت، به تدریج سلیقه عمومی تنزل مییابد. بنابراین، توجه به کیفیت تولیدات فرهنگی و هنری بسیار مهم است. در این راه، دولت میتواند و باید کمک کند. بسیاری از شاهکارهای دوران صفویه، از مساجد زیبا تا فرشهای نفیس، بدون حمایت دولت امکانپذیر نبودهاند.» از نظر او اکنون نیز با مواجهه درست با شرایط دشوار کنونی است که ایران می تواند سربلند و استوار به راه خود ادامه بدهد. خلاصه سخن اتحادیه این است: « من به آینده ایران در همه زمینه ها به ویژه در عرصه فرهنگ و هنر، خوشبینم.» متن سخنرانی اتحادیه که توسط روزنامه ایران خلاصه و در صفحه اندیشه آن منتشر شده در زیر از نظرتان می گذرد:
****
ما در این سرزمین، وارث میراثی ادبی و فرهنگی کمنظیر بودهایم؛ نامهایی چون خیام، حافظ، فردوسی، مولانا و سعدی، نه تنها در دیار ما، که در جهان شناخته شده و مایه فخر هستند. این افتخار به فرهنگ کهن، بخشی جداییناپذیر از هویت جمعی ماست.
در دورانی که برای تحصیل رهسپار انگلستان شدم؛ زندگی در آن برهه، (سالهای پس از جنگ جهانی دوم) با دشواریهای بسیاری همراه بود؛ جیرهبندی و سادگی معیشت، بخشی از واقعیت روزمره بود؛ خانوادههای انگلیسی، پس از شام، گرد هم مینشستند و اشعار خیام را میخواندند. از خود پرسیدم، چگونه است که شاعری از سرزمین من، میتواند چنین آرامشی به مردمانی در دل اروپای پس از جنگ ببخشد؟ پاسخ برایم روشن بود: آنان که تلخی جنگ و ناپایداری روزگار را چشیده بودند، درونمایه فلسفی سخن خیام را که بر کوتاهی و بیثباتی زندگی تأکید دارد، به نیکی درک میکردند و این همان نقطه اشتراک و مایه تسلی بود.
جهانشمولی فرهنگ ایرانی
توجه جهانی به فرهنگ ایرانی، تنها به خیام محدود نمیشود. فردوسی بزرگ ما، امروزه جایگاه خود را تثبیت کرده است. اخیراً دانشگاه کمبریج، با بهرهگیری از هوش مصنوعی، کلیه نسخ موجود شاهنامه در سراسر جهان را گردآوری و تحلیل کرده تا پژوهشگران بتوانند به سادگی به هر موضوع و نکتهای در این اثر سترگ دست یابند. این تلاش، خود گواهی است بر عظمت و جهانشمولی فرهنگ و هنر ایرانی. شاهنامه، آثار حافظ، خیام و سعدی، همگی به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند و نزد جهانیان شناخته شده هستند. بنابراین برای ما ایرانیان، این میراث، نه تنها مایه مباهات، که باید منبعی برای شناخت و اتکا باشد.
زندگی روزمره ایرانیان با هنر عجین است
در سالهای پس از جنگ ایران و عراق در سالروز تولد حافظ به شیراز رفتم. آنچه دیدم، بسی امیدبخش بود؛ هر کسی به شیوهای، خود را با حافظ پیوند میزد؛ یکی فال میگرفت، دیگری موسیقی مینواخت، و دیگری به نقاشی یا آواز میپرداخت. به یاد دارم در هتل محل اقامتمان در شیراز حتی فرش اتاق هم تجسم عینی همان مضامینی بود که در اشعار حافظ از گل و پروانه و سبزه و درخت میخوانیم. اینها، شاهدی بر این بود که هنر ایرانی درهم تنیده است؛ همان شعری که میخوانیم، در خطاطی متجلی میشود، در مینیاتور جان میگیرد و در نقش فرش، زیر پایمان جلوهگر میشود. حتی میتوان این پیوند را در ظرافت، رنگ و عطر شیرینیهای سنتی ایرانی نیز جستوجو کرد. این میراث، هم مایه افتخار است، هم باید به درستی شناخته شود و هم باید از آن الهام گرفت.
هنر ایرانیان در گذر از بحرانها
اگر به تاریخ کهن این سرزمین بنگریم، درمییابیم که دوران بحران و آشوب، امری بیسابقه نبوده است. حافظ، سعدی و مولانا، همگی در روزگارانی پرالتهاب میزیستند. با این همه، نه تنها زندگی را رها نکردند، که به آفرینش و فعالیت ادامه دادند و گنجینهای بیبدیل برای ما به ارمغان گذاشتند. بنابراین، ما نیز با اتکا به این پیشینه، میتوانیم از چالشهای امروزمان گذر کنیم. به عنوان یک مورخ، بیش از هر کس میدانم که انواع بحرانها در تاریخ ما سابقه داشته و این ملت، همواره با آنها زیسته، از آنها گذر کرده و تجربه اندوخته است.
سلیقه فرهنگی جامعه را ارتقا دهیم
آین رند، نویسنده آمریکایی میگوید: «اگر بخواهید جامعهای را از درون تخریب کنید، باید ابتدا هنر، فیلم و کتاب آن را بیکیفیت کنید. با ارائه آثار بیکیفیت، به تدریج سلیقه عمومی تنزل مییابد. بنابراین، توجه به کیفیت تولیدات فرهنگی و هنری بسیار مهم است. در این راه، دولت میتواند و باید کمک کند. بسیاری از شاهکارهای دوران صفویه، از مساجد زیبا تا فرشهای نفیس، بدون حمایت دولت امکانپذیر نبودهاند.
پیشرفت، نیازمند زمان و حوصله است. من مطمئنم جوانان ما موفق خواهند شد. نمونههای درخشانی از جوانان ایرانی را میبینیم که در المپیادهای جهانی درخشیدهاند. اینها مایه مباهات هستند و نشان میدهند که با فراهم آوردن بستر مناسب، استعدادهای این مرز و بوم میدرخشند. با وجود این جوانان، من به آینده ایران، بویژه در عرصه فرهنگ و هنر خوشبینم. زیرا استعداد و علاقه به فهم و لذت بردن از شعر و ادب، در نسلهای مختلف این سرزمین تداوم داشته است.
درسهای تاریخ برای امروز ما
کاری که باید کرد، افزایش آگاهی تاریخی است. باید تاریخ کشورمان را بشناسیم. لازم نیست همگی متخصص تاریخ باشیم، اما آگاهی از گذشته و سوابق مسائل، به درک بهتر موقعیت کنونی کمک شایانی میکند. متأسفانه آنچه امروز به عنوان تاریخ در مدارس ما تدریس میشود، بسیار جای تأمل و اصلاح دارد.
کتابهای درسی، اغلب فاقد عمق لازم بوده و بخشهای مهمی از تاریخ ایران در آن ها مغفول مانده است. تاریخ تنها شرح جنگها و کشورگشاییها یا فهرستی از پادشاهان نیست. اگر تاریخ را تنها به عنوان مجموعهای از خیانتها و جنایتها ببینیم، چگونه میتوانیم به آن علاقهمند شویم؟ تاریخ، هویتساز و ملتساز است. با حذف و سانسور تاریخ، نمیتوان مشکلات را حل کرد یا توضیح داد که چرا یک مسأله به شکل کنونی خود درآمده است.
تنها به تاریخ ایران بسنده نکنیم؛ لازم است بدانیم در کشورهایی مانند ترکیه، مصر یا هند چه میگذرد؛ تمدن آن ها چه تأثیری داشته و پژوهشهای جدید تاریخی در این کشورها به چه یافتههایی رسیده است. این اطلاعات، ذهن را از دایره تنگ نگرانیهای شخصی «چه میشوم؟ چه کنم؟» خارج میکند.
یکی از کارهای سودمند دیگر، خواندن رمانهای خوب است. رمان خوب، تنها سرگرمی نیست؛ درباره زندگی میآموزد، دیدگاه میبخشد، دورنمای تازهای پیش رو میگذارد و روابط انسانی را به شکلی عمیق ترسیم میکند. برای کسانی که تاریخ میخوانند، رمان میتواند بسیار مفید باشد، زیرا تاریخ نیز در نهایت روایتی از زندگی است.
همه مشکلات با مهاجرت حل نمیشود
من درک میکنم که جوانان امروز با دشواریهای بسیاری روبهرو هستند و زندگی سخت است. باید کمی انعطافپذیرتر باشیم و بدانیم که این چالشها و مشکلات پایدار نمیمانند. جوانان امروز آرزوهای بزرگی در سر دارند و این حق آنان است. گرایش به مهاجرت نیز وجود دارد، اما باید دانست که لزوماً همه مشکلات با مهاجرت حل نمیشود.
آنجا نیز دشواریهای خاص خود را دارد و در شرایط کنونی جهان، مهاجرت با چالشهای بیشتری همراه شده است. اگرچه برخی از هموطنان ما در خارج بسیار موفق بودهاند؛ اما این به معنای راهحل همگانی نیست. من معتقدم در کشور خودمان نیز میتوان با بهرهگیری از امکانات موجود، بسیار پیشرفت کرد.
۲۱۶۲۱۶







نظر شما