می‌خواهیم انسان‌های خوبی باشیم اما نه فقط باحجاب

برخی می‌گویند می‌خواهیم «انسان‌های خوبی باشیم اما نه لزوما با حجاب»؛ استاد جامعه‌شناس می‌گوید که خوب بودن تنها در سطح اخلاق فردی معنا نمی‌شود، هر فرد درگیر روابط اجتماعی است بنابراین بخشی از خوب بودن به رعایت هنجارها و تنظیم روابط نیز مربوط می‌شود.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در روزگار پرچالش امروز که چالش‌های موجود مرتبط با حجاب در فضای مجازی و کمپین‌های تبلیغاتی با نگاه کالامحور به زنان نوجوانان را میان فشارهای اجتماعی و ارزش‌های دینی قرار می‌دهد، سؤالاتی نیز ذهن افراد را درگیر می‌کند که اصلا فلسفه حجاب چیست؟

بنابر روایت فارس عاصمه قاسمی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به سؤالات جوانان در رابطه با حجاب پاسخ داده است.

* چرا باید حجاب داشته باشیم؟

خانم دکتر در ابتدا بفرمایید فلسفه‌ حجاب در اسلام چیست؟ برخی از دختران امروز می‌پرسند «چرا باید حجاب داشته باشیم؟»

قاسمی: موضوع حجاب از مسائل مهم در جامعه‌ امروز است که ابعاد فرهنگی، اجتماعی و حقوقی و دینی دارد. در قرآن کریم، حجاب نه‌تنها مرتبط با پوشش، بلکه مفهومی مرتبط با «حیا» و «عفاف» آمده است.آیات سوره‌ نور و احزاب نیز به‌روشنی بر حفظ نگاه، پاکدامنی و پوشش تأکید دارند بنابراین، اصل حجاب امری قرآنی و الهی است.

بنابراین حجاب در قرآن کریم به‌روشنی بیان شده است؟

قاسمی: بله، در سوره‌ نور آیات ۳۰ و ۳۱ و در سوره‌ احزاب آیه‌ ۵۹ به موضوع پوشش اشاره شده است. در این آیات، ابتدا مردان مأمور به حفظ نگاه و پاکدامنی می‌شوند و سپس زنان که علاوه بر آن، به پوشاندن بدن و پرهیز از نمایش زینت‌ها توصیه می‌شوند، این ساختار نشان می‌دهد که حجاب ناظر بر حفظ حریم متقابل میان زن و مرد است.

برخی معتقدند که قرآن درباره‌ جزئیات حجاب سخن روشنی ندارد و ممکن است نوع پوشش در تفسیرها متفاوت فهمیده شود.
قاسمی: درست است که در تفاسیر درباره‌ جزئیات اختلاف نظر وجود دارد، اما هیچ‌یک در اصل پوشش تردید نکرده‌اند. قرآن، اصل پوشش و حفظ حریم را به‌عنوان ارزش اخلاقی بیان می‌کند البته که نوع پوشش می تواند با توجه به عرف و فرهنگ جامعه تنظیم شود، به شرطی که منجر به بی‌حیایی یا نمایش زینت نشود.

نگاه قرآن به جایگاه زن چگونه است؟
قاسمی: قرآن زن و مرد را از یک گوهر می‌داند؛ «خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَة». در نتیجه، کرامت انسانی در هر دو مشترک است و تنها تقوا معیار برتری است. قرآن نه‌تنها حرمت زن را بازگرداند، بلکه برای او نقش اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی معرفی می‌کند. آیات قرآن مبتنی بر بیعت زنان در زمان پیامبر و یا فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی بیانگر ارزش و جایگاه زنان در جامعه است.

با توجه به این جایگاه اجتماعی، آیا حجاب مانع رشد و فعالیت زنان نمی‌شود؟

قاسمی: خیر، حجاب مانع نیست، بلکه تنظیم‌کننده‌ روابط اجتماعی است. زنان می‌توانند با حفظ حجاب در عرصه‌های علمی و فرهنگی پیشرفت کنند. آنچه گاه «محدودیت» نامیده می‌شود، محدودیت برای زنان نیست بلکه محدویت برای ایجاد فضای مبتنی بر جنس و جنسیت است. حجاب مانع ابزارانگاری زن می‌شود و به او اجازه می‌دهد که در جامعه بر توانایی‌ها و اندیشه‌هایش تاکید شود، نه صرفاً بر ظاهرش.

چرا در قرآن تأکید بیشتری بر حجاب زنان شده است؟

قاسمی: چون زنان به دلیل ساختار زیستی و اجتماعی، بیش از مردان در معرض نگاه‌های ظاهربین قرار می‌گیرند. خطاب قرآن به زنان ناظر بر اهمیت شأن و کرامت آنان است. با این حال، مردان نیز ابتدا مأمور به حفظ چشم و پاکی دل شده‌اند. بنابراین وظیفه‌ی حجاب دوطرفه است.

جمع‌بندی شما درباره‌ ضرورت حجاب در جامعه چیست؟

قاسمی: حجاب نه تنها یک حکم دینی است، بلکه بخشی از نظم اخلاقی و فرهنگی جامعه‌ به شمار می‌رود. وقتی قرآن زن را صاحب کرامت و نقش اجتماعی می‌داند، حتما برای او و برای روابط اجتماعی متقابل با مردان چارچوبی تعریف می‌کند. این چارچوب همان حریم، حیا و عفاف است که حجاب یکی از جلوه‌ی ظاهری آن است.
حجاب مفهومی کاملاً اجتماعی است، نه صرفاً فردی. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که فرهنگ و ساختارهای اجتماعی، الگوهای رفتاری و روابط ما را شکل می‌دهند. بنابراین حجاب به‌عنوان بخشی از سامان‌دهنده روابط اجتماعی، در جامعه معنا پیدا می‌کند، نه در خلوت شخصی یا فضای خانه.

برخی می‌گویند حجاب مانع آزادی و رشد زنان است. آیا این دیدگاه درست است؟

قاسمی: این گزاره دقیق نیست. اگر می‌خواهیم در این باره صحبت کنیم باید ابتدا روشن کنیم که «مانع» یعنی چه. آزادی یعنی چه. هیچ پژوهش علمی وجود ندارد که نشان دهد حجاب مانع پیشرفت زنان بوده است. برعکس، زنان مسلمان بسیاری در چارچوب فرهنگی و دینی خود با حفظ حجاب فعالیت علمی، اقتصادی و فرهنگی داشته‌اند و موفق هم بوده‌اند، تحقیقات نشان می‌دهد محدودیت‌های واقعی معمولاً از ناحیه‌ سیاست‌ها یا کلیشه‌های جنسیتی است، نه از حجاب.

پس حجاب را چگونه باید در چارچوب اجتماعی معنا کنیم؟

قاسمی: همان‌گونه که هر جامعه‌ای برای نظم در رانندگی قانون دارد، برای نظم روابط انسانی نیز ضوابطی تعریف می‌کند. حجاب بخشی از تنظیم روابط رفتاری و روابط جنسیتی است. در دنیا وظایف شهروندی در کنار حقوق شهروندی معنا دارد. همان‌طور که رعایت قانون راهنما و رانندگی محدودیت نیست، حفظ پوشش و حیا نیز در حقیقت تضمین سلامت فرهنگی و آرامش اجتماعی افراد در جامعه است.البته این نکته قابل توجه است که تنظیم روابط اجتماعی دو طرفه است پس مردان مانند زنان نیز باید در چارچوب حریم و عفاف هم پوشش داشته باشند و هم رفتار کنند. گاهی در جامعه یکطرفه نگاه میشود نه این موضوع دو طرفه است.

شما به مطالعات دنیا درباره‌ زنان مسلمان اشاره کردید، نتیجه این تحقیقات چه نکاتی را نشان داده است؟
قاسمی: مطالعات جدید در حوزه‌ زنان نشان می‌دهد که زنان مسلمان در چارچوب فرهنگ اسلامی، با حفظ اصول دینی از جمله حجاب، عاملیت و کنشگری مؤثر دارند. برخلاف نظریه‌های فمینیسم سکولار که رهایی زن را در شباهت به الگوی زن غربی می‌دیدند، تجربه‌ زنان مسلمان نشان داده است که هویت دینی مانع نیست، بلکه عامل استحکام و پیشرفت آنان است.

برخی می‌گویند در تاریخ معاصر، کنارگذاشتن حجاب نشانه‌ پیشرفت بوده است. نگاه شما چیست؟

قاسمی: تجربه‌ تاریخی ایران چنین ادعایی را رد می‌کند چرا که در دوره‌ پهلوی، با سیاست کشف حجاب و به اصطلاح مدرن شدن ، تصور بر این بود که زنان با کشف حجابی آزاد و پیشرفته می‌شوند، اما شاخص‌های واقعی مانند نرخ سواد یا سلامت و مشارکت اجتماعی و سیاسی بسیار پایین بود. امروز که زنان با حفظ حجاب در عرصه‌های علمی و اجتماعی حضور دارند، آمارها رشد قابل‌ملاحظه‌ای نشان می‌دهد. پس پیشرفت زنان به این معنایی که پرسیدید مرتبط با حجاب نیست، بلکه به فرصت های و اختیارات زنان و نگاه ارزش‌محور انسانی بستگی دارد.

با این تفاسیر آیا داشتن حجاب بر روابط اجتماعی زن و مرد در محیط کار یا اجتماع نیز تأثیری دارد؟

قاسمی: بله؛ تأثیر تنظیم‌کننده دارد نه بازدارنده از پیشرفت. حجاب کمک می‌کند روابط اجتماعی از سطح جنسیتی فاصله بگیرد و بر پایه‌ی تخصص و نقش اجتماعی شکل بگیرد. در فضایی که حجاب رعایت می‌شود، فرد به‌عنوان انسان صاحب دانش و مهارت دیده می‌شود، نه به عنوان جنس زن.

 قرآن چرا تأکید بیشتری بر حجاب زنان دارد؟
قاسمی: تأکید قرآن از جایگاه ارزش‌گذاری بیشتر و مسئولیت مهمتر است، نه از منظر محدودسازی. زنان به دلیل نقش مؤثر در خانواده و جامعه، تأثیر تربیتی و الگوسازی بیشتری دارند. خداوند از آنان خواسته است با حفظ پوشش و متانت، هدایتگر این فضا باشند. البته رعایت حریم و حیا وظیفه‌ای دوطرفه است و مردان نیز به حفظ نگاه و پاکدامنی مأمور شده‌اند.

حجاب نه مانع، بلکه زمینه‌ساز تعالی و کرامت انسانی است. حجاب بخشی از چارچوبی است که ما آن را زیست عفیفانه می گوییم؛ زیستی که بر احترام متقابل، اخلاق و سلامت روابط اجتماعی استوار است. جامعه‌ای که این اصول را پاس می‌دارد، فضای امن‌تری برای رشد زنان و مردان فراهم خواهد ساخت.

* حجاب؛ از امر فردی تا مسئله‌ اجتماعی در نگاه نسل‌های جدید دانشگاهی

شما تأکید کردید که حجاب را باید در بستر «امر اجتماعی» بررسی کرد، نه صرفاً یک انتخاب فردی. لطفاً این مفهوم «امر اجتماعی» را توضیح دهید.

قاسمی: امر اجتماعی یعنی پدیده‌ای که علل و پیامدهایش در زندگی جمعی شکل می‌گیرد. حجاب هم چنین است؛ چون بر روابط، هنجارها و تعاملات اجتماعی اثر می‌گذارد. ما درباره‌ پوشش در خانه صحبت نمی‌کنیم، بلکه درباره‌ی حضور فرد در فضاهای عمومی سخن می‌گوییم. در هر جامعه‌ای، چه ایران، چه فرانسه، چه کشورهای دیگر، نهادهای اجتماعی درباره‌ی ظاهر، رفتار و ارتباطات در فضای عمومی قانون‌گذاری می‌کنند. پس حجاب نه موضوعی کاملاً شخصی، بلکه مسئله‌ای اجتماعی است که پیوندهای اجتماعی را در برمی‌گیرد و با نظم اجتماعی نیز مرتبط است.

بعضی‌ها می‌گویند اگر فضای پوشش کاملاً آزاد شود، به مرور عادی می‌شود و حساسیت‌ها از بین می‌رود.
قاسمی: این گزاره از منظر جامعه‌شناختی درست نیست. هیچ پدیده‌ مربوط به روابط جنسی و جنسیتی در جوامع، « عادی» نشده است. نمونه‌های جوامع غربی که دهه‌ها با شعار آزادی جنسی تجربه کرده اند نشان می‌دهد که هنوز تعارضات، نابرابری‌ها و حتی تجاوزهای جنسی وجود دارد. آسیب های جدی حوزه زنان و خانواده در دنیای غرب شاهدی بر این موضوع است. از قرن نوزدهم تا امروز، با وجود شکل گیری امواج مختلف فمینیسمتی، هنوز مسئله‌ زنان حل نشده و جریان‌های مختلف فمینیستی برای جایگاه زنان فعال‌اند! این استمرار نشان می‌دهد روابط میان زن و مرد هیچ‌گاه از تنش‌های جنسیتی خالی نبوده و نیازمند چارچوب‌سازی است. بنابراین، آزادسازی کامل پوشش لزوماً به آرامش اجتماعی منجر نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند صورت دیگری از آسیب های اجتماعی را ایجاد کند.

برخی از جوانان امروز می‌گویند «می‌خواهیم انسان‌های خوبی باشیم، نه لزوماً محجبه»، پاسخ شما از منظر اجتماعی به این نگاه چیست؟

قاسمی: نگاه بسیار محترمی است، زیرا نیت اخلاقی دارد. اما «خوب بودن» تنها در سطح اخلاق فردی معنا نمی‌شود. هر فرد در جامعه، درگیر روابط اجتماعی است و رفتار او بر دیگران اثر می‌گذارد. بنابراین بخشی از «خوب بودن» به رعایت هنجارها و تنظیم روابط نیز مربوط می‌شود. حجاب یکی از ابزارهای این تنظیم است، همان‌طور که رعایت نظم، صداقت یا احترام متقابل ابزارهای دیگرند، در زندگی اجتماعی، که بر تعاملات و ارتباطات استوار است، پوشش نیز بخشی از اخلاق اجتماعی تلقی می‌شود.
وقتی پدیده‌ای اجتماعی است، طبیعی است که نظام اجتماعی نسبت به آن سیاست‌گذاری کند. همان‌طور که برای آموزش، بهداشت، یا ترافیک قانون وجود دارد، برای پوشش در فضاهای عمومی نیز چارچوب‌هایی تعیین می‌شود. البته نحوه‌ اجرا و گفت‌وگو با جامعه اهمیت زیادی دارد.

شما در صحبت‌هایتان به تجربه‌ کشورهای غربی و تداوم بحث فمینیسم اشاره کردید. این مثال‌ها چه ارتباطی با بحث حجاب دارد؟

قاسمی: استمرار جریانهای فمینیسم در غرب و مسائل و چالشهای بسیار زنان در دنیای غرب نشان می دهد این گزاره که امروزه معمولا بیان می شود که آزاد سازی پوشش و رها شدن از چارچوب عفاف برای زنان در غرب ارزش آورده است را زیر سوال می برد و نشان می دهد حتی در به اصطلاح آزادترین جوامع بی حجابی و بی پوششی مسائل زنان را نتوانسته حل کند! آزادی پوشش لزوماً به ارزش محوری در روابط زنان و مردان؛ برابری یا امنیت بیشتر منجر نشده است. بنابراین، جامعه باید برای تعامل بهینه‌ زنان و مردان در محیط اجتماعی چارچوبی تعریف کند. در جوامعی مثل ایران، این چارچوب متکی بر پیشینه فرهنگی و دینی و تاریخی در قالب حجاب دیده می‌شود.

به طورکلی باید بگویم که حجاب از منظر جامعه‌شناختی، یکی از مصادیق تنظیم روابط اجتماعی است. نسلی که امروز وارد دانشگاه می‌شود، حجاب را ممکن است موضوع ارزشی نبیند، ولی اگر درست برایش تبیین شود، آن را به‌عنوان بخشی از نظم اجتماعی و رفتار حرفه‌ای می‌پذیرد. مهم آن است که گفت‌وگو درباره‌ این پدیده نه از موضع داوری و قضاوت، بلکه از زاویه‌ شناخت اجتماعی صورت گیرد؛ چون در نهایت، هر جامعه برای زیست‌پذیر بودن نیازمند قواعدی مشترک است، و پوشش هم یکی از آن قواعد است.

*اختیار، هویت و زیبایی در گفتمان حجاب و روزآمدی فرهنگی
برخی امروز با استناد به اصل «اختیار فردی» می‌گویند پوشش امری کاملاً شخصی است. از دیدگاه اجتماعی، این استدلال تا چه اندازه صحیح است؟

قاسمی: از منظر اجتماعی، اختیار مطلق وجود ندارد. اختیار تا جایی معنا دارد که در حوزه فردی قرار بگیرد، اما وقتی وارد اجتماع می‌شویم، دیگر با موضوعی جمعی مواجهیم. هیچ جامعه‌ای در جهان آزادی را به معنای مطلق نمی‌پذیرد. حتی در کشورهایی که خود را مهد آزادی می‌دانند، آزادی تا جایی مجاز است که به حقوق دیگران و منافع عمومی آسیب نزند. به همین دلیل است که موضوعاتی مثل رانندگی، رسانه یا دسترسی به اطلاعات نیز محدود به قوانین اجتماعی‌اند. در همین چارچوب، پوشش نیز از حوزه‌ی فردی خارج و در ردیف پدیده‌های اجتماعی قرار می‌گیرد.

برخی جوانان هم می‌گویند «اسلام دین اختیار است»؛ پس اگر اختیار اصل است، چرا پوشش باید محدود شود؟

قاسمی: این‌که اسلام دین اختیار است، درست است؛ اما در همان آموزه‌ها نیز تأکید می‌شود که اختیار هر انسان تا جایی است که به دیگری زیان نرساند. در جامعه، رفتارها درهم تأثیر دارند. پوشش، چون در تعامل اجتماعی ظاهر می‌شود، دیگر یک امر خصوصی نیست. این همان تفاوت اصل اختیار فردی با مسئولیت اجتماعی است. ما در زندگی اجتماعی ناگزیر از رعایت چارچوب‌هایی هستیم که سلامت و امنیت جمعی را تضمین می‌کنند.

بعضی از جوانان می‌گویند چون می‌خواهند «به‌روز» باشند و باید ظاهر سنتی را کنار بگذارند.
قاسمی: درک نادرستی از «به‌روز بودن» شکل گرفته است. به‌روز بودن به معنای نفی گذشته نیست، بلکه یعنی هماهنگی با شرایط زمان حال بدون گسست از ریشه‌ها. ما ایرانیان از تاریخ، دین و فرهنگ خود هویتی ترکیبی داریم. به‌روز بودن، یعنی این هویت را با شرایط نوین اجتماعی سازگار کنیم نه اینکه آن را کنار بگذاریم. برای مثال، زنان شاغل یا خلبانان زن امروز لباس‌های متناسب با حرفه‌ی خود دارند، اما همچنان در چارچوب حجاب قرار می‌گیرند. این نشان می‌دهد که «روزآمدی و پوشش» در تضاد نیستند، بلکه بیانگر تطبیق هویت با زمانه‌اند.

پس می‌توان گفت حجاب مانع «مدرن بودن» یا پیشرفت نیست؟

قاسمی: دقیقاً. پیشرفت با ظاهر پوششی سنجیده نمی‌شود؛ معیار آن عقلانیت، اخلاق حرفه‌ای و نقش مؤثر در جامعه است. زن امروز در برابر چند نقش ایستاده: مادر، همسر، دانش‌پژوه، مدیر یا استاد. اگر پوشش او به گونه‌ای باشد که شخصیت حرفه‌ای و توانمندی‌هایش را برجسته کند نه بدنش را، در واقع مسیر رشد و احترام اجتماعی را هموارتر کرده است. بخش مهم این آگاهی باید در باور دختران ما نهادینه شود که ارزش انسان، نه در ظاهر، بلکه در توانایی، دانش و منش اوست.

برخی از دختران تصور می‌کنند «زیبا بودن» با «محجبه بودن» در تضاد است. شما این تلقی را چگونه تحلیل می‌کنید؟
قاسمی: این یکی از سوء‌فهم‌های گسترده‌ زمانه ماست. در دوره‌هایی از تاریخ ایران، تعریف زیبایی متفاوت بوده است؛ در قاجار، پهلوی یا دوران معاصر، معیارها عوض شده‌اند. بنابراین زیبایی امری مطلق نیست، بلکه فرهنگی و نسبی است. امروز رسانه‌ها تصویری خاص از زیبایی می‌سازند که بیشتر بر برهنگی و نمایش ظاهر مبتنی است و ریشه در فرهنگ ما ندارد. اگر بپذیریم زیبایی فقط در چهره یا بدن خلاصه می‌شود، بخش بزرگی از زیبایی‌های اخلاقی، گفتاری، رفتار متین و ادب اجتماعی را نادیده گرفته‌ایم. در حالی که دقیقاً همین مؤلفه‌ها، در فرهنگ ایرانی و اسلامی، نمود اصلی زیبایی‌اند.

گرایش به زیبایی در انسان طبیعی است؛ اما مهم این است که زیبایی با چه معیار و نیتی تعریف می‌شود. اگر زیبایی به معنای نظم، آراستگی و تناسب باشد، با پوشش سازگار است و حتی آن را کامل می‌کند. ولی اگر هدف از زیبایی جلب نگاه و خودنمایی باشد، به «تبرّج» می‌رسد که در فرهنگ ما مذموم است. ما باید زیبایی را بر اساس معیار بومی و فرهنگی خود بازتعریف کنیم، نه معیارهایی که از بیرون وارد شده‌اند.

هر انسانی هویتی دارد که حاصل تاریخ، فرهنگ، خانواده و باورهای اوست. این هویت قابل حذف نیست. حجاب بخشی از همین هویت فرهنگی و اجتماعی است؛ ابزاری برای حضور مؤثرتر در جامعه نه مانعی برای دیده‌شدن. در جهانی که «نمایشِ ظاهر» به ارزش تبدیل شده، باید دوباره مفهوم «ارزش درونی» و «شخصیت حرفه‌ای» را برجسته کنیم. زن و مرد هر دو وقتی در روابط اجتماعی بر اساس عقل، احترام و مسئولیت رفتار کنند، زیبایی در منش آنان متجلی می‌شود، نه در ظواهر زودگذر.
حجاب، چه در گذشته و چه امروز، یک نشانه‌ معنادار در جامعه است. فردِ محجبه با انتخاب پوشش خود پیامی را منتقل می‌کند؛ پیامی درباره‌ ارزش‌ها، باورها و هویت شخصی‌اش. در دوران انقلاب، زنان محجبه با همین نماد، مفاهیم سیاسی و ارزشی خاصی را نمایندگی می‌کردند. پس حجاب تنها پوشش فیزیکی نیست، بلکه ابزار معنابخشی به هویت زن است؛ معنایی که در ساحت دینی، اجتماعی، فرهنگی و حتی شخصی شکل می‌گیرد.

 آیا این معنابخشی فقط جنبه‌ دینی دارد یا از زاویه‌ اجتماعی هم قابل تبیین است؟

قاسمی: بی‌تردید هر دو بعد را دربرمی‌گیرد. در بُعد دینی، فرد مؤمن با پوشش خود بخشی از ارزش‌های ایمانی‌اش را ابراز می‌کند؛ و در بُعد اجتماعی، حجاب نقش ارتباطی دارد. یعنی زن محجبه به مخاطب اجتماعی خود می‌گوید: من یک دانشجو، مهندس یا استاد هستم، نه صرفاً یک زن. این نوع پوشش، پیامی «فراجنسیتی» دارد و سبب می‌شود فرد بر پایه‌ی شخصیت و تخصص خود شناخته شود نه بر اساس جنسیتش. بنابراین، حجاب نوعی تنظیم رابطه و بیان هویت حرفه‌ای است.

پوشش متناسب باعث می‌شود فرد در جامعه بر مهارت و تخصص خود تمرکز کند، نه بر ظاهرش. وقتی یک زن با پوشش متین در محیط کار یا دانشگاه حاضر می‌شود، نخست به عنوان «کارشناس» یا «دانش‌پژوه» دیده می‌شود، نه به عنوان «زن». این وضعیت موجب می‌شود روابط حرفه‌ای سالم‌تر، احترام اجتماعی بیشتر و فرصت‌های شغلی عادلانه‌تری شکل بگیرد. در واقع حجاب سدی در برابر دیده شدن نیست، بلکه فیلتری برای دیده شدن درست است.
مشکل از جایی آغاز شد که تعریف زیبایی تحریف شد. زیبایی در فرهنگ ما به معنای نظم، آراستگی، وقار و تناسب است. اما در تبلیغات جهانی امروز، زیبایی به نمایش بدن و چهره فروکاسته شده است. این نگاه تقلیدی و وارداتی است که با فرهنگ زیبایی در جهان ایرانی ناسازگار است. زن زیبای واقعی کسی است که در گفتار، رفتار، ادب اجتماعی و منش فردی جلوه دارد. حجاب با چنین تعریفی از زیبایی نه تنها تعارضی ندارد، بلکه آن را کامل‌تر می‌کند.

کد مطلب 2145531

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین