خبرآنلاین - رسول سلیمی: برای تحلیل این هشدار، باید آن را در دو محور زمانی بررسی کرد: زمینه کوتاهمدت و زمینه بلندمدت استراتژیک. در کوتاهمدت، این سخنرانی پاسخی مستقیم به تشدید کمکهای نظامی اروپا به اوکراین و بحثهای جدی درباره استقرار نیروهای ناتو در اوکراین بود. مانورهای بزرگ ناتو در بالتیک در روزهای پیش از این هشدار و تصمیمات جدید برای ارسال سیستمهای دفاع موشکی دوربرد به اوکراین، از دید کرملین «عبور از خطوط قرمز» است.
در یک سطح تحلیل، پوتین با این هشدار میخواهد هزینه حمایت اروپا از اوکراین را تا حد «جنگ تمامعیار» بالا ببرد. در بلندمدت، این اظهارات ادامه منطقی دکترین امنیتی روسیه پس از ۲۰۰۷ است که ناتو را تهدیدی وجودی میداند و حق «حوزه نفوذ انحصاری» برای خود قائل است. جنگ اوکراین، از دید مسکو، جنگ نیابتی با ناتو است؛ بنابراین تهدید به گسترش آن، ادامه طبیعی همین منطق محسوب میشود.
تحلیل «چرایی» ادعای آمادگی پوتین: انگیزههای چندلایه
- مانور روانی و ارعاب: در هسته اصلی، این یک عملیات روانی پیشرفته است. هدف، تزریق ترس و تردید به جوامع و دولتهای اروپایی است. پوتین میداند که اروپا از نظر انرژی (با وجود تلاشها) هنوز آسیبپذیر است، افکار عمومی نسبت به هزینههای جنگ خستهاند، و همبستگی غربی تحت فشار تفاوتهای منافع ملی است. تهدید مستقیم، میتواند جناحهای محافظهکار و راست افراطی در اروپا را که خواستار کاهش کمک به اوکراین هستند، تقویت کند. این استراتژی «تقسیم و تسخیر» در سطح اتحادیه اروپا و ناتو است.
- پاسخ به ضعف میدانی و افزایش هزینه برای غرب: با تثبیت خطوط جبهه در اوکراین و موفقیتهای نسبی دفاعی اوکراین با سلاحهای غربی، روسیه نیاز دارد معادله ارزیابی هزینه-فایده را برای غرب تغییر دهد. اگر غرب تصور کند حمایت از اوکراین میتواند به یک درگیری مستقیم و ویرانگر با روسیه بیانجامد، ممکن است در سطح و سرعت کمکها بازنگری کند. پوتین با این کار میخواهد بگوید: «شما دارید در جنگ من با اوکراین شرکت میکنید؛ اگر ادامه دهید، مستقیماً هدف قرار میگیرید».
- تقویت روایت داخلی و مشروعیتسازی: در داخل روسیه، این هشدار تصویر پوتین به عنوان رهبری قوی و محافظ ملت در مقابل «دشمن متحد غربی» را تقویت میکند. این روایت برای توجیه تلفات سنگین، تحریمها، و وضعیت «اقتصاد جنگی» ضروری است. نشان دادن قدرت و عزم، پایه مشروعیت رژیم در شرایط دشوار است.
تحلیل «چگونگی» ادعای آمادگی: توانمندیهای واقعی و نقاط ضعف
ادعای آمادگی پوتین بر چند ستون استوار است که برخی واقعی و برخی اغراقآمیز هستند:
- بازسازی و گسترش نیروی انسانی: آمار ۱.۵ میلیون نیروی مسلح روسیه حقیقت دارد، اما کیفیت این نیروها محل تردید است. این رقم شامل نیروهای بسیج شده، قراردادیهای جدید، و نیروهای شبهنظامی گروه واگنر و دیگر واحدها میشود. بسیاری از این نیروها آموزش و تجهیزات کافی ندارند. با این حال، همین حجم عظیم نیرو، حتی با کیفیت متوسط، یک تهدید باورپذیر برای اروپا محسوب میشود، به ویژه برای کشورهای بالتیک و شرق اروپا که نیروهای کوچکتری دارند.
- توسعه سریع جنگ افزارهای جدید و نامتقارن: نقطه قوت واقعی روسیه، سرمایهگذاری گسترده در جنگ هیبریدی و سیستمهای ارزانقیمت اما مؤثر است. گزارش تولید ۱۰۰ هزار پهپاد در سال در کارخانههایی مانند آلابوگا (مؤسسه مطالعات استراتژیک بینالمللی، ۳ دسامبر ۲۰۲۵) نشاندهنده تطابق سریع با نیازهای جنگ مدرن است. همزمان، جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی، و عملیات خرابکارانه (مانند قطعی GPS در سوئد یا بمبگذاری در لهستان) عضلات روسیه برای درگیری زیرآستانه درگیری تمامعیار را نشان میدهد. تهدید به هدفگیری تانکرها نیز در همین چارچوب است: تهدیدی نامتقارن که بدون اعلان جنگ رسمی، میتواند اقتصاد اروپا را فلج کند.
- اهرم انرژی و ضعفسنجی اروپا: اگرچه اروپا وابستگی گازی خود به روسیه را به شدت کاهش داده، اما وابستگی به منابع انرژی به عنوان یک کل و نیز تورم و فشار اقتصادی ناشی از جنگ، هنوز نقاط آسیبپذیر اروپا هستند. پوتین با علم به این ضعفها، از انرژی به عنوان یک سلاح ژئوپلیتیک یاد میکند.
- تخریب نرم ناتو و شکاف ترانسآتلانتیک: شاید مهمترین ستون «آمادگی» پوتین، ضعف درک شده در انسجام غرب باشد. بحثهای داخلی در آمریکا درباره کمک به اوکراین، اظهارات برخی سیاستمداران اروپایی درباره مذاکره فوری، و اختلاف نظرها درباره سطح درگیری، به کرملین این حس را داده که جبهه متحد غرب شکننده است و میتوان با فشار بیشتر آن را ترک خورد.
واکنش ناتو و اروپا: از انفعال تا دفاع فعال
واکنش ناتو به این هشدار، نشاندهنده یک تحول مهم در درک تهدید روسیه است. سخنان مارک روته، دبیرکل ناتو، مبنی بر اینکه این یک «تهدید جدی» است و نیاز به تقویت دفاع دارد، حاکی از عبور از مرحله انکار یا کماهمیتانگاری است و پیشبینی می شود اقدامات عملی را به دنبال خواهد داشت:
- افزایش آمادگی عملیاتی و مانورها در خطوط مرزی شرقی ناتو
- تسریع در توسعه و استقرار سیستمهای دفاع موشکی و ضد پهپادی
- تقویت واحدهای ویژه مقابله با جنگ هیبریدی و سایبری
- افزایش سریع بودجه دفاعی توسط بسیاری از اعضای ناتو، با هدف پر کردن شکافهای تواناییهای نظامی سنتی
نکته کلیدی در استراتژی جدید ناتو، افزایش سرعت و شفافیت در انتساب حملات هیبریدی به روسیه است. هدف این است که هزینه اقدامات خرابکارانه زیرآستانه را برای کرملین بالا ببرند و دیگر آنها را بدون پاسخ نگذارند. این رویکرد، نشاندهنده درک این واقعیت است که جنگ با روسیه احتمالاً پیش از شلیک اولین گلوله، در فضای سایبر و زیرساختهای حیاتی آغاز میشود.
سناریوهای پیش رو و راهکارهای اروپا
این در حالی است که هشدار پوتین یک تقاطع خطرناک را نشان میدهد: از یک سو، روسیه با مشکلات اقتصادی و نظامی در اوکراین دست به گریبان است و ممکن است برای تغییر معادله، به اقدامات بیپرواتر روی آورد. از سوی دیگر، غرب به تدریج از حالت انفعال خارج شده و در حال ایجاد بازدارندگی در تمام سطوح (سنتی، هیبریدی، اقتصادی) است. در همین راستا سناریوهای زیر محتمل است:
- تداوم جنگ هیبریدی تشدیدشده: محتملترین سناریو است. روسیه حملات سایبری، خرابکاری، و کمپینهای اطلاعاتی علیه اروپا را افزایش میدهد، در حالی که از عبور از آستانه درگیری مستقیم نظامی اجتناب میکند. ناتو نیز به تلافیهای هدفمند ادامه میدهد.
- حادثه تصادفی و تشدید بحران: درگیری در دریای سیاه یا حریم هوایی یک کشور عضو ناتو ممکن است به دلیل خطا یا اشتباه محاسبه، به یک بحران سریعالصعود تبدیل شود. تهدید هدفگیری تانکرها، چنین سناریویی را محتملتر میکند.
- انفجار داخلی در روسیه یا تغییر رهبری: یک سناریوی با احتمال کمتر اما با اثرات ژئوپلیتیک عظیم.
در مجموع، هشدار پوتین یک بلوف صرف نیست، بلکه بیان یک ظرفیت و یک قصد است. این ظرفیت، لزوماً برای پیروزی در یک جنگ کلاسیک با ناتو نیست، بلکه برای تحمیل هزینههای غیرقابل تحمل بر اروپا، تضعیف اراده آن، و در نهایت، تحمیل یک صلح مبتنی بر شرایط مسکو بر اوکراین است. اروپا در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار دارد: یا باید با شتاببخشیدن به یکپارچگی دفاعی و افزایش تابآوری، بازدارندگی خود را تثبیت کند، یا خطر آن را بپذیرد که تهدیدهای مسکو به تدریج فضای مانور و امنیت قاره را محدودتر سازد. پاسخ اروپا به این هشدار، نه تنها آینده اوکراین، که سرنوشت نظم امنیتی کل قاره را برای دهههای آینده تعیین خواهد کرد.
۲۱۳/۴۲






نظر شما