ارتباط ما با تلویزیون ایران، گاهی گرم، گاهی گرمتر میشود! مردم ایران البته دوست دارند با هر چیزی که پسوند ملی دارد ارتباط خوبی داشته باشند اما هر ارتباطی باید دو طرفه باشد! [همین جا بگویم قرار نیست در این متن به تلویزیون ایران انتقاد کنم!]
ورزش همیشه عامل دوستی است البته اگر کشتی کچ نباشد! وقتی موقع المپیک میشود یا جام جهانی یا همین مسابقات فوتبال اروپا، ایرانیها حسابی با تلویزیون کشورشان رفیق میشوند؛ میدانیم که این رفاقت صرفا به دلیل ورزش نیست! دلیل مهمترش عامل «زبان» است و حرفهایگری در گزارش کردن رخداد ورزشی. تلویزیونهای اروپایی با اینکه صدای زمینه را قطع نمیکنند و دائم در تابستان تماشاگرانی با لباس زمستانی را نشان نمیدهند اما در این مورد خاص برای ایرانیها [چه داخل کشور چه خارج کشور] جذاب نیستند.
ایرانیها از «سالهای رادیو» گزارش کردن و بیشتر شنیدن تا دیدن را دوست دارند و شاید به همین دلیل است که گزارشگران ورزشی ما گاه در حد ستارگان فوتبال و سینما مشهور میشوند نمونهاش بهمنش و فردوسیپور.
ایرانیها «روایت» را دوست دارند؛ نقالی را دوست دارند و تلویزیون ایران، هر وقت که نقالی را جدی گرفته، محبوب بوده در عمر کوتاهاش.
شاید خیلی از ایرانیهای خسته، با پلک نیمه باز، جام اروپا را در مرز خواب و بیداری گوش داده باشند اما هر جا که «روایت» جدی شده، چشمها را کاملا باز کردهاند مثل وقتی که اسپانیا با 4 گل، ایتالیا را درهم شکست و جام را برد، اما جذابترین بخش روایت، موقعی بود که دیگر حتی از دست فردوسیپور مسلط به کارش هم کمکی برنمیآمد برای تصویری کردن رویداد، تا چشم را ببندی و راحت گوش بدهی. کودکان اسپانیایی با لباس تیم ملی کشورشان به وسط زمین آمدند تا جذابترین لحظات این جام را در کنار دروازه حریف رقم بزنند و کارگردان تلویزیونی این مسابقه، با تقابل لحظه به لحظهٔ نومیدی تماشاگران و بازیکنان ایتالیایی با این بازیهای کودکانه، یک مستند کوتاه به یادماندنی را خلق کرد.
ایرانیها نه تنها «روایت» و «نقالی» را دوست دارند که کودکان را هم در روایت دوست دارند شاید به همین دلیل محبوبترین برنامههای تلویزیونی دهه شصت، برنامههای کودک بودند!
ما به عنوان یک ملت، هنوز دلمشغول همان «قصه شب» رادیوهای قدیمی هستیم که با موسیقی کورساکف برایمان پخش میشد و تلویزیون ایران هر وقت خودآگاه یا ناخودآگاه به سراغ این رگِ خواب ما میرود، تلویزیونهای فرامنطقهای مغلوب میشوند.
شب پیروزی اسپانیا، بیشتر از بازیکنان حرفهای، کودکان با توپهای خیالیشان به دروازه ایتالیا گل زدند و ما ایرانیها بالا پریدیم. فوتبال و کودکی، تلویزیون و سینما، اینها برای ما مهماند و اگر به بنبست بخورند آنوقت، مطمئن باشید که کوچه قدیمی ما همان کوچه بنبست خواهد بود.
5858
یزدان سلحشور
کد خبر 225726
نظر شما