رییس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری گفت: جالب است من یک روز چنان روشنفکر می‌شوم که از بدحجاب‌ها دفاع می‌کنم و می‌شوم طرفدار بی‌حجابی!

به گزارش خبرآنلاین، علی اکبر ناطق نوری افزود: و یک روز دیگر طوری مرا به طالبانیزم متهم می‌کنند که می‌گویند ناطق نوری اگر رئیس جمهور شود پیاده‌رو‌ها را زنانه و مردانه می‌کند و دیوار می‌کشد وسط پیاده‌روها!
این عضو جامعه روحانیت مبارز در گفت​وگو با هفته​نامه «نگاه پنجشنبه» با اشاره به اینکه امیرالمومنین فرماندارش  را که از مسیر منحرف شده بود، بدون هیچ تشکری عزل می​کند و نمی‌گوید که آبروی او چه می‌شود، خانواده‌اش چه می‌شود و... به ذکر خاطراتی از دورانی که وزیر کشور بود پرداخت و گفت: آن روزها شهرداری زیر نظر وزیر کشور بود چون شورایی نبود، انجمن شهر هم نبود، وزیر کشور قائم مقام انجمن شهر بود. به من گزارش دادند که در بعضی شهرداری‌ها رشوه می‌گیرند، پول می‌گیرند، حق حساب می‌گیرند. دیدم نمی‌شود که راجع به زیرمجموعه من وزیر روحانی چنین بگویند و باید فکری می‌کردم، شهردارم را خواستم، آن موقع آقای حبیبی شهردار بود. به او گفتم چند نفر را مامور می‌کنی، به آنها پول می‌دهی کپی پول‌ها را هم برمی‌داری که شماره‌شان را داشته باشیم. این افراد را به عنوان ارباب رجوع می‌فرستید توی صف. هرجا که مامور شهرداری از آنها پولی خواست، پرداخت کنند، وقتی یقین کردی که طرف پول گرفته، عکسش را توی روزنامه چاپ کن. آن‌روزها این خیلی کیفر سخت و سنگینی بود.
وی با بیان اینکه این کار را عملیاتی کرده و بخورد اینچنین با رشوه​گیران سبب شده بود تا دیگران جرات چنین کاری را نداشته باشند، ادامه داد: تا اینکه در مجلس یک نماینده شیرپاک‌خورده‌ای از من سوال کرد و گفت آقای وزیر کشور شما در کار قوه قضاییه دخالت کرده‌اید و خلاف قانون اساسی عمل کرده‌اید. شما تفکیک قوا را در نظر نگرفته‌اید. من رفتم پشت تریبون و گفتم ایشان درست می‌گویند. حق با ایشان است. طبق قانون اساسی نباید این کار را می‌کردم اما اعلام می‌کنم اگر فردا چنین کسی را دستگیر کنم و به قوه قضاییه تحویل بدهم او با استفاده از ضامن و وثیقه‌، بیرون می‌آید و به ریش ما می‌خندد و دیگر نمی‌شود جلوی رشوه‌خواری را گرفت.
گزیده سخنان وی را در ادامه بخوانید:
·         اگر در حکومت‌مان رودربایستی را کنار بگذاریم، قابلیت اجرا دارد. بنده قائلم به اینکه در حکومت ما رودربایستی هست. باید رودربایستی را کنار بگذاریم. اگر من مقصر بوده‌ام و واقعاً بیت‌المال را خورده و برده‌ام باید به مردم معرفی می‌شدم، همه‌چیز باید گفته می‌شد، اعلام می‌شد و ما طرد می‌شدیم و با ما برخورد می‌کردند. اما اگر این اتهام دروغ بود، باید با کسی که این حرف را زده بود برخورد می‌کردند، هرکس که بود.
·         در دنیای امروز که آراء و افکار عمومی در آن مطرح است، دموکراسی در آن مطرح است، ما نمی‌توانیم خودمان را به تمام معنا جدای از زمان و مکان بدانیم. هنری که جمهوری اسلامی به خرج داد و علمای ما و خبرگان قانون اساسی به خرج دادند، این بود که آمدند، با آنکه تجربه اولشان بود از قرآن و سنت و روایات، این اصول را استخراج کردند. حتماً دیده‌اید که در بعضی از چاپ‌های قانون اساسی منشا این اصول را ذکر کرده‌اند. این اصول ریشه روایی دارند نه اینکه در تضاد باشند، در جهت‌اند اما کامل نیستند. ما همین‌طور که جلو می‌رویم باید آنها را تصحیح کنیم. کما اینکه در مقطعی در آستانه ارتحال امام اگر یادتان باشد، ما بازنگری قانون اساسی را داشتیم، به نظر من باز هم جا دارد که نه تنها در زمان ما بلکه بعدها هم این بازنگری صورت بگیرد. یعنی همیشه جا دارد با حفظ اصول و ارزش‌های اصلی‌مان، در قانون اساسی بازنگری‌هایی داشته باشیم؛ مثل همین مساله ریاست جمهوری و نخست‌وزیری که دیدیم در کنار هم جواب نمی‌دهد و یکی‌شان (نخست‌وزیری) حذف شد. الان هم این بحث مطرح است که سیستم پارلمانی را پیاده کنیم یا نکنیم. درباره قضایای تفکیک قوا هم ممکن است در مقطعی به این نتیجه برسیم که تغییراتی صورت بدهیم یا نه. یا فرمولی برای آن تعریف کنیم. درست است که این قوا باید از هم تفکیک داده شوند اما نه به شکلی که به قول آن آقا خود منتسکیو هم حرفش را پس بگیرد. چون معنای چنین تفکیکی این است که هیچ‌کدام اختیار ندارند. شاید در یک مقطعی ما به این مساله برسیم. فی‌المثل من معتقدم برای اینکه قوه قضاییه قوی‌تر شود، باز هم نیازمند یک‌سری بازنگری در آن هستیم.
·         می‌شود هم قاطع بود و هم رئوف بود. می‌شود هم جدی برخورد کرد هم در عین حال حق کسی را پایمال نکرد و دل کسی را نشکست. واقعاً می‌شود. من تجربه کرده‌ام. بنده در همان دوره این‌گونه عمل می‌کردم. آن روزها توی خیابان ولعیصر عده‌ای بدحجاب و با آرایش بیرون می‌آمدند. یک عده هم می‌خواستند با این افراد برخورد کنند درحالی که مسوولیت برخورد با آن اشخاص بر عهده‌شان نبود اما به عنوان نیروهای انقلابی و اسلامی و خودسر می‌آمدند و می‌ریختند توی خیابان ولیعصر و مثلاً یک پسری را که موهایش بلند بود می‌گرفتند و بغل جوب می‌خواباندند که با ماشین سرش را بتراشند و گاه پوستش را هم می‌کندند. یا امثال آن. امام رحمت‌الله علیه به من فرمود این هرج و مرج‌ها چیست؟ من بدون اینکه از امام خرج کنم، با آنها برخورد کردم. من در دوران مدیریتم هرگز از امام خرج نکردم اصلاً مدیری که هرروز برود بگوید آقا اجازه هست؟ یا بگوید آقا گفته‌اند این کار را بکن، و همه مسوولیت را به گردن رهبر بیندازد، چنین مدیری به هیچ دردی نمی‌خورد. مدیری که می‌خواهد هرچیزی را به گردن مقام بالاتر بیندازد تا خودش سالم بماند به درد نمی‌خورد. من بدون اینکه از امام هزینه کنم، مقابل قوی‌ترین نیروها ایستادم؛ سخت برخورد می‌کردم، دستگیر می‌کردم. یک شبی ساعت یک نصف شب خبر دادند که بین دو گروه درگیری پیش آمده که حالا من نمی‌خواهم اسم بیاورم. نیمه‌شب بلند شدم و گفتم ماشین را راه بیندازید برویم. آمدم و خودم وارد صحنه نبرد شدم. یک طرف خیابان جمعیتی با کلاش، یک طرف دیگر جمیعیت با ژ-3 ایستاده بودند. من از ماشین پیاده شدم. بچه‌ها گفتند حاج‌آقا خطرناک است. اینها همه تیر و تفنگ دستشان است. گفتم عیبی ندارد. بروید کنار. در را چنان با شدت باز کردم که پرده شیشه ماشین کنده شد از بس که عصبانی بودم. گفتم بگذارید من را بزنند تا مسوولین کشور به فکر این قضیه بیفتند. ببینید چنین کاری یک فداکاری و دلسوزی و جرات می‌خواهد. من با این قضایا برخورد کردم، تهمت‌هایی هم شنیدم پای آن هم ایستادم. اما بالاخره نمی‌شد سکوت کرد.
·         در سیستان و بلوچستان، در زاهدان، یک انتخابات بود، یک سید معممی که با ما هم سلام و علیک داشت، صلاحیتش را شورای نگهبان رد کرده بود. در زاهدان، جمع کثیری از مردم راه افتادند و به حمایت از او دفتر امام جمعه را آتش زدند، دفترحزب جمهوری را آتش زدند و همین‌طور داشتند می‌آمدند جلو تا استانداری. من از اینجا هزار و دویست تا نیرو با دو تا جمبوجت به زاهدان فرستادم. از یک طرف معاون سیاسی آقای آخوندی را فرستادم و از آن طرف رئیس کمیته را فرستادم و گفتم بروید آنجا مستقر شوید، شب، شهر را در اختیار بگیرید. فرماندهی آن هم با خود من، نیم ساعت به نیم ساعت هم از من دستور بگیرید، هر حادثه‌ای هم رخ داد مسوولیتش با من. در آن درگیری سه نفر کشته شدند. درمجلس در این‌باره بحث شد و گفتند استاندار سیستان آدمکش است و آنجا آدم کشته. بنده به مجلس رفتم و گفتم یک جلسه غیر علنی تشکیل بدهید. جلسه گذاشتند. من به آن جلسه رفتم و گفتم استاندار آدمکش نیست. بنده آدمکشم، من دستور داده‌ام.  آن سید با من سلام وعلیک داشت. آقای آخوندی حالا شاید یادش بیاید، به من زنگ زد که این آقا آمده توی استانداری، با او چه کنیم، گفتم هیچی، به او یک چایی بدهید، عمامه‌اش را هم محترمانه از سرش بردارید و ببریدش زندان تا بعد ببینیم تکلیف چیست. به مجلسی‌ها گفتم بنده دستور داده‌ام. و این کار را برای حفظ امنیت سیستان و بلوچستان که یکی از استان‌های مرزی ماست انجام داده‌ام. یک طرف این استان افغانستان و پاکستان است و یک طرف‌اش اشرار، من شاه سلطان حسین نیستم. بنده دستور دادم. مرا به دادگاه معرفی کنید و محاکمه کنید. برای حکومت‌داری چنین چیزی لازم است؛ جایی اگر لازم بود جدی برخورد کنم، این کار را می‌کردم.
·         وقتی قرار است دموکراسی را به کار ببندیم از آنجا که دموکراسی یعنی آرای مردم، باید به آرای مردم مراجعه کنیم. ابزار مراجعه به مردم، حزب است. قاعده بازی را نه چپ‌مان بلد بود و نه راست‌مان. چپ می‌آید روی کار و همه جناح راستی‌ها حتی فراش مدرسه ابرقو را عوض می‌کند. جالب است یک وقتی آقای کروبی در زمان مجلس چهارم به من گفت که این رفقای شما آمده‌اند همه دوستان ما را کنار گذاشته‌اند. گفتم، ببین تیپ من این نیست.من با چنین کارهایی مخالفم. البته این حرف را منی می‌زنم که هم به آن معتقدم و هم به آن عمل کرده‌ام. بنده همین الان استانداران و مسوولین زمان خودم را ماهی یک‌بار دور هم جمع می‌کنم. همین پریشب به این دوستان افطار دادم. این روند از دهه60 تا الان ادامه دارد. در این جمع همه‌جور آدمی حضور دارد برای مثال آقایان حاجی، کرباسچی، حمید جلائی‌پور، کوپایی، تابش، اکبر رحمانی، امیر عابدینی، احمد پورنجاتی و مسجدجامعی حضور دارند. اگر خودم به این حرف عمل نکرده بودم اصلاً به شما نمی‌گفتم.
·         آقای کروبی گفت رفقای شما چنین و چنان کرده‌اند و من گفتم خیلی کار بدی می‌کنند. مثل کاری که دوستان شما در مجلس سوم کرد‌ه‌اند. فرضاً نماینده دماوند در مجلس سوم رای نیاورد، نماینده مجلس سوم از خط شما روی کار آمد. این بیچاره را از آموزش و پرورش رد کردند و هیچ‌جا راهش ندادند. دلش را خوش کرده بود به اینکه عضو هیئت امنای امام‌زاده هاشم باشد. این رفیق شما آنقدر برای این بنده خدا زد که از هیئت امنایی امام‌زاده هاشم، برش داشتند. وقتی این را به آقای کروبی گفتم، ایشان گفت: تو عجب آدمی هستی. این را کجا توی آستینت داشتی؟ معنای چنین چیزی می‌دانید چیست؟ معنای اینکه این گروه‌ها با روی کار آمدن به حذف طرف مخالف می‌پردازند این است که همیشه کشور ما در این سی و سه سال خواسته است با یک بدن نیمه‌فلج جلو برود. وقتی یک بخش بدن را حذف کنیم، آن بخش فلج می‌شود. و در چنین شرایطی نمی‌شود کشور را به درستی اداره کرد.
·         من در طول تصدی پست وزارت کشور، عضو مرکزی حزب جمهوری بودم اما افراد ضد حزب هم با من کار می‌کردند. منتهی من به آنها می‌گفتم تا دم در وزارت کشور، من عضو حزب جمهوری هستم و شما هم ضد این حزب. اما وارد وزارت‌خانه که می‌شویم، من وزیر حزب جمهوری نیستم، وزیر جمهوری اسلامی هستم و شما هم کارمند جمهوری اسلامی و باید با هم برادرانه کار کنیم و آنها هم مردانه با من کار کردند. اگر اینطوری عمل کنیم، کشور اداره می‌شود. الگوی ما هم باید خود امیرالمومنین باشد و انتخاب‌هایی که داشته و نیروهایی که به کار گرفته موید این حرف است؛ ایشان حتی «زیادابن ابیه» را هم سرکار می‌آورد. دیگر چه‌جوری باید بگویم؟
/2929
کد خبر 235456

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
    47 14
    من سالها در وزارت کشور بودماقای ناطق واقعا جناحی نبود و نیست.الآن هم با همه استانداران زمان خودش ماهیانه جلسه دارد.
  • بدون نام EU ۰۱:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۳
    53 15
    به عنوان یک منتقد سرسخت نظام عرض می کنم که حرفهای متینی زده اند ....
  • بدون نام NL ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۳
    7 9
    رئيس جمهور بعدي جناب ناطق نوري
  • دوستدار عقلانیت IR ۱۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۳
    6 0
    وآقا جان جنابعالی توی این مدت ندیدی که چه به سر ملت آمد ؟ مگه خودشما مورد اتهام نبودی چرا فریاد نزدی؟آیا مصلحتی بالاتر از اسلام و احکام آن که برای کرامت انسانها شان خانه خدا را قائل است وجود داشته که اینقدر سکوت کردید؟ مگر شما نبودی که بهتون فرمودند آقازاده نه آقا؟ من شما انسانی جوانمرد سراغ دارم ولی دلیل برخی سکوتها را هم می دانم ولی تا این حد؟
  • رضا IR ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۳
    6 2
    تمام حقیقت بود.
  • بدون نام IR ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۵/۲۳
    5 3
    آن وقت كه شعار مرگ خواهي برخي تندروها در مجلس بلند بود شما كجا بوديد؟ از زمان مهندس بازرگان تا به امروز. انقدر سكوت كرديد كه .... چرا صادقانه از مردم عذرخواهي نمي كنيد؟ .

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین