«تولد، کودکی، جنگ و اوضاع اجتماعی تهران قدیم، جنگ جهانی دوم، کشف حجاب، تئاتر و سینما و آوازخوانی و ...» از جمله فصل​های خواندنی کتاب «من و زندگی» است.

به گزارش خبرآنلاین، انتشارات ققنوس خاطرات مرتضی احمدی را با عنوان «من و زندگی» منتشر کرده که با استقبال خوب مردم مواجه شده است؛ خاطراتی که در بردارنده نکات مهمی از تاریخ معاصر کشورمان در عرصه هنر است. خاطرات مرتضی احمدی بعد از مقدمه در 15 بخش به تحریر در آمده است و نویسنده این کتاب آنرا به دختر و پسر و نوه هایش و همه هنرمندان تقدیم نموده است. مرتضی احمدی در مقدمه افسوس می خورد که چرا پا در عرصه هنر نهاد و چرا سرنوشت ناگوار دیگر هنرمندان برای او عبرت نشد و پشیمان است از اینکه صحنه هنر را با همه سختی ها و مرارت هایی که متحمل شد، ترک نکرد.


او از سرنوشت هنرمندان قدیمی و پیش کسوت اینگونه یاد می کند: اکبر دست دوز در فقر و بی کسی خاموش شد، پرویز اعظمی به خودکشی قناعت کرد، هوشنگ سارنگ بلاخره تعادل روانی اش را از دست داد و با ساز همیشه مونسش پرسه زن کوچه های شاهد هنرش شد، خانم شکوه اولین زن هنرمندی که با جسارت به روی صحنه رفت، از چگونگی مرگش کسی خبردار نشد، نیکتاج صبری علیل و تنها در شعله های آتش خانه کوچکش سوخت و خاموش شد، یوسف خاکپور پس از تبعید و زندان رضاشاهی و غارت ملک و املاکش با تنگدستی مطلق چشم هایش را بست. اصغر تفکری قهرمان کمدی کشور، به نوعی دیگر زندگی اش را پشت سر گذاشت و از صحنه زندگی گریخت. و...


مرتضی احمدی در این کتاب اطلاعات خوبی از تهران به مخاطب می دهد، برای مثال او می نویسد: بر عکس آنچه بین مردم شایع است، اولین بستنی فروش صاحب نام در تهران اکبر مشدی نبوده، بلکه استاد او مردی قوی هیکل و بلندبالا با محاسنی سیاه با سه دهنه مغازه بستنی فروشی در دروازه دولت، قلهک و تجریش به نام محمد ریش بوده. کیفیت بستنی او به حدی مطلوب بوده که شعری در وصف او سروده اند:
از این جا تا به قلهک تا به تجریش
نخوردی بستنی محمد ریش


پس از مرگ او شاگردش، یعنی همان اکبر مشدی که پدرش را همه مشدی خطاب می کردند و یکی از بزن بهادرها و در عین حال نیکوکاران خیابان ری بوده، به شهرت می رسد.

 


وی ضمن درج خاطراتی از آشنایی اش با سینما و سینما رفتن های مخفیانه و به دور از چشم پدر و مادر، به حمام های خزینه دار آن دوره، آب غیر بهداشتی مورد مصرف مردم و آلودگی های ناشی از فقدان بهداشت اشاراتی دارد. وی به رواج تریاک کشی در میان عامه مردم و استفاده از آن به عنوان یک تفریح عمومی آن هم در قهوه خانه ها و اماکن عمومی و در ملاءعام اشاره نموده و از این موضوع اظهار تعجب می کند که مامورین دولتی هم ممانعت یا مزاحمتی برای این مقوله ایجاد نمی نمودند. راوی سپس به واقعه کشف حجاب می پردازد و دیده ها و شنیده هایش را در این رابطه با خواننده در میان می گذارد و در ادامه آورده است: از این خلاص می شدیم، به بند دیگری می افتادیم، هنوز نفس بی حجابی را تازه نکرده بودیم که نفس مان را جایی دیگر بند آوردند. سال 1315 یا 1316 بود که دستور اکید وزارت معارف (آموزش و پرورش) رسید که: باید تمام پسرها با شلوار کوتاه به مدرسه بیایند. تنمان لرزید، هاج و واج ماندیم.

 

وی می نویسد:««سال آخردبستان بودم، برای اولین بار برابردستور وزارت فرهنگ قرار شد درمدرسه ما یک نمایشنامه کوتاه به صورت آزمایشی اجرا شود. من هم به عنوان بازیگر انتخاب شدم، آخرمن دور ازچشم و گوش مدیر و ناظم و معلم ها درفرصت های مناسب چند نفر از بچه ها را در یک گوشه دنج مدرسه جمع می کردم و برایشان ترانه هایی را که یاد گرفته بودم می خواندم... در پایان سال تحصیلی (دوره ابتدایی) نمایشنامه «زیرگذر» که نویسنده آن آقای جلالی ناظم مدرسه بود با حضور عده زیادی در گوشه حیاط مدرسه اجرا شد. تنها بازیگر نقش کمدی آن من بودم از آنجا که دیدن نمایش های رو حوضی برای من تجربه و نسبت به دیگران نوعی برتری بود، نقش من مورد توجه قرار گرفت. تشویق تماشاچی ها انگیزه ام را بالا و بالاتر برد. اجرای نمایش نمایشنامه در محله کوچک ما زبان به زبان گشت و به گوش پدرم رسید. کتک مفصلی نوش جان کردم که چرا رفتم « مطربی» یکی دو سال بعد همان نمایشنامه را درمنزل یکی از هم شاگردی ها و در دو اتاق کوچک اجرا کردیم و به دوازده نفر از فامیل های بازیگرها بلیت فروختیم. هر بلیت 5 ریال.»»

 

مرتضی احمدی در تشریح تبعات حضور نیروهای متقین در ایران به خاطره دیگری دراین باب اشاره می نماید، او می نویسد: ساعت 5/4 بعد از ظهر یکی از روزهای مهرماه سال 1323 به اتفاق اصغر تفکری، پرویز خطیبی، محمدعلی سخی و تقی ظهوری ناهار را در منزل آقای عبدالله محمدی یکی دیگر از هنرمندان میهمان بودیم و بعد از ظهر به اتفاق از خیابان لاله زار به طرف تماشاخانه می رفتیم که نزدیک فروشگاه معتبر قدس شاهین که آن زمان شهرت زیادی داشت. یک دستگاه جیپ نیروی نظامی آمریکا به سرنشینی سه دژبان مسلح آمریکایی متوقف شد. دو نفر از آنها رو به روی فروشگاه از اتومبیل پیاده شدند و به سرعت بطرف زن زیبایی رفتند. که به طرف شمال خیابان در حرکت بود و او را کشان کشان به سوی اتومبیل بردند و پس از سوار شدن بدون تامل دور شدند. این کار را چنان سریع انجام دادند که عابرین موفق به کوچکترین عکس العملی نشدند. بعدها شایعه شد همان زن را که شوهر و دو فرزند داشته، به امیرآباد پایگاه افسران نیروی نظامی آمریکا بردند و به دلیل بی تابی و مقاومت شدید در برابر خواسته های غیر اخلاقی آن ها با تزریق مرفین عده ای به او تجاوز کرده اند و پس از چند روز جنازه آن بینوا در تپه های فرح زاد مورد شناسایی قرار گرفت.
در ادامه می افزاید: این صحنه تکان دهنده چیزی نبود که روح آزاده محمدعلی سخی را آرام بگذارد. چند روز بعد به همین مناسبت پیش پرده قدس شاهین را که روی یکی از آهنگ های محلی شیراز سروده بود به دستم داد. در هر صورت آن پیش پرده بدون اجازه چهار شب اجرا شد که پیامد آن دستگیری من بود و در کلانتری تعهد گرفتند که اجرای آن را متوقف کنیم.


یکی از جذاب ترین بخش های کتاب فصل چهاردهم است که به عروسی شاه و ثریا می پردازد. مرتضی احمدی که به همراه پرویز خطیبی و عزت الله انتظامی به این عروسی دعوت شده بودند توصیفات جالب و شگفت انگیزی از این عروسی شاهانه! ارائه می دهد.
او در بخشی از خاطراتش درباره این عروسی می نویسد: نیمی از جمعیت با لباس های فراک و کلاه های سیلندر و دیگران با لباس های معمولی به هر گوشه ای سرک می کشیدند. دود سیگار و بوی عطر و ادکلن های جور واجور در همان فضای باز تنفس را مشکل می کرد. صدای کرکننده موزیک از بلندگوها همراه با همهمه حاضران شدیدا کسل کننده و به راستی هنگامه عجیبی بود.
ما سه نفر در گوشه ای کز کرده نظاره گر مردمی بودیم که بقول معروف نه کاه از خودشان بود نه کاهدان و داشتند خودشان را خفه می کردند. سینی های پر از مشروب الکلی جور واجور فرنگی به وسیله همان مستخدمین درباری به فرد فرد اهل کار تعارف می شد.

سپس راوی خاطرات خاطره جذابی از چگونگی خواننده شدن مرضیه روایت می کند و آخرین قسمت کتاب اختصاص به ازدواج و زندگی خصوصی راوی دارد؛ ازدواج، بچه دار شدن شان و فوت دلخراش همسرش بخاطر بیماری سرطان و مسئولیت بزرگ کردن فرزندان و...

 

 ساکنان تهران برای تهیه این کتاب و سفارش هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و سفارش خود را (در صورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.

6060

کد خبر 248801

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین