از آنجا که مصرف هدف اصلی محورهای اقتصاد و تولید است و مدیریت توانمندیهای اداره تولید به سمت مصرفهای ضروری است، با عنایت به سوالات بیستگانه مقام معظم رهبری در مورد مصرفگرایی باید فرهیختگان و صاحبنظران در مرحله اول به جایگاه ویژه مدیریت در مهندسی فرهنگی اصلاح الگوی مصرف توجه و تعمق کنند.
در قرآن کریم در پنج آیه سوره یوسف از حضرت یوسف به عنوان الگوی مدیریت در اجرای روشهای حکیمانه در سطح کلان یاد میشود و در جمله بسیار زیبایی حضرت امیر علیه السلام فرمودهاند مدیریت ضعیف و ناتوان کلید فقر است همچنین آفت و دشمن زندگی راحت ضعف مدیریت است.
یکی از نکات بارز در ضعف مدیریت اقتصادی مصرفگرایی، زیادهخواهی و در یک کلمه اسراف است. در این یادداشت تلاش میکنم چهره دیگری از اسراف در زمینههای اجتماعی و سیاسی را ارائه کنم چرا که این رفتار ناهنجار فقط درمورد مصارف روزانه از قبیل خوراک و پوشاک و ... محدود نمیشود بلکه در تمامی عرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی میتوان ضعف مدیریت و اسراف را در مشکلات رخ داده صادق دانست که گوشههایی از آنها عبارتند از:
یک: تعویض و برکناری مدیران مجرب بدون هیچگونه قصور یا جرم در زمینههای سیاسی و اجرایی و جایگزین کردن آنها با افراد کمبضاعت اجرایی به شکلی که در بسیاری از موارد بعضی از سازمانها و ادارات به آزمایشگاه منابع انسانی تبدیل شده و عمر مفید مدیریت در پارهای از مواقع به کمتر از سه ماه میرسد. عدم امنیت شغلی، محرومیت از نیروهای کارآمد و زیانهای ناشی از به کار گیری مدیران ضعیف نماد بارزی از اسراف است.
دو: فراموش کردن تجربیات ارزشمند انسانی به گونهای که صاحبان تجارب که اندوختههای فکری و تخصصی خویش را در سی سال گذشته از مکتب انقلاب اسلامی کسب کردهاند کنار گذاشته شوند و همچنین عدم استفاده از نیروهای فوقالعاده ارزشمند ارزشی به خاطر اختلاف سلیقههای جزئی.
سه: تاثیر درآمدهای نفتی بر به کار نگرفتن نیروهای انسانی و یا از دست دادن این منبع محدود و گرانقیمت طبیعی با اقلامی که دارای ارزش بسیار کمتری هستند.
چهار: از دست دادن سرمایههای سنتی و تجربی به خاطر نظریات مدرکگرایانه و فراموش کردن سوابق سنتی و تخصصی بسیاری از افراد کارآمد که در حکم گنجهای منابع انسانی هستند.
پنج: انهدام سرمایههای فرهنگی مثل استفاده از زبان فینگلیش یا نامها و اسامی بیگانه و نامانوس در کلمات روزمره به خاطر همنوایی با روشنفکرمابان ظاهربین همچنین گسترش اسطورههای کاذب بیگانگان به جای سرمایههای ملی خودی.
شش: از دست دادن سرمایههای اعتقادی و کمرنگ شدن آنها مثل وقف، امور خیریه و نذر که میتوانند ابزار اصلی و واقعی در مقابله با فقر، مصرفگرایی و زیادهخواهی باشند که متاسفانه درآمدهای نفتی مدیران جامعه را از آن غافل کرده است.
هفت: و در آخرین جایگاه، از دست دادن و غفلت از آثار و سرمایههای ارزشمند گردشگری و تاریخی به خاطر تکیه بر درآمدهای نفتی چرا که بسیاری از کشورها با جاذبههای بسیار اندکتر از کشور ما درآمدهای سرشاری از جاذبههای یادشده دارند.
بنابراین اصلاح الگوهای رفتاری سیاسی در راستای جلوگیری از اسرافهای مرتبط همسو با پیشگیری از اسراف اقتصادی میتواند سرعت جامعه را در رسیدن به رشد و بالندگی بیشتر کرده و از تکیه بر منابع پایانپذیر جلوگیری کند.
نظر شما