محمود احمدینژاد رییس جمهوری ایران که برای شرکت در پنجمین اجلاس دموکراسی بالی اندونزی به این کشور سفر کرده است در سخنرانی خود با بیان اینکه زمامداری صالح شرط لازم و اصلی برای سعادت بشر است، گفت: امروز دموکراسی به عنوان آخرین دستاورد بشر تنها شیوه شناخته شدهای است که میتواند راهی به سوی استقرار زمامداری صالح محسوب شود.
وی تصریح کرد: نظامات بینالمللی به اندازه نظامات ملی دارای نقش و اهمیت بوده و اصلاح آنها به همان اندازه مهم است و استقرار کامل و حقیقی دموکراسی جز در سایه تعهد عمومی به عدالت و پاکی و آزادی ممکن نیست.
اهم سخنان رییس جمهور را در ادامه به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دولت بخوانید؛
- در بین مخلوقات خداوند، انسان دارای جایگاه ممتاز بوده و جهان برای او و در خدمت رشد و بالندگی او آفریده شده است. حقیقت وجودی انسان و تحقق آرزوها و شکوفایی استعدادهای او، در نظام اجتماعی و در سایه صلح پایدار معنا و مفهوم پیدا میکند.
- صلح پایدار نیز تنها در سایه حاکمیت عدالت، پاکی، آزادی و مشارکت همگانی فرصت استقرار پیدا میکند.به تعبیر دیگر زمامداری صالح شرط لازم و اصلی برای سعادت بشر است.
- بشر طی هزاران سال و در یک سیر کمالی برای رسیدن به زمامداری صالح تلاش و شیوههای گوناگونی را تجربه کرده است. گرچه در اکثر مقاطع زمامداران ناصالح بر او تحمیل شدهاند.
- امروز دموکراسی به عنوان آخرین دستآورد بشر، تنها شیوه شناخته شدهای است که میتواند راهی به سوی استقرار زمامداری صالح محسوب گردد.دموکراسی آنقدر جاذبه دارد که بسیاری آن را قله دستآوردهای بشر معرفی مینمایند.
- دموکراسی امیدهای فراوانی را برانگیخته است و مبارزات گستردهای صرف تبیین و استقرار آن در جای جای جهان شده و میشود.اما آیا مشکلات جامعه بشری برطرف شده و سعادت آنگونه که مورد نظر بوده حتی در کشورهایی که مدعی پرچمداری و کمال دموکراسیاند استقرار پیدا کرده است.
- نگاهی به وضع موجود داشته باشید.روند بردهداری و استعمار و تضییع حقوق انسانها به شکلهای جدیدی ادامه دارد.اشغال سرزمینها و آواره و اسیر کردن مردم بومی مانند فلسطین، لشگرکشی و کشتار مانند افغانستان و عراق و پاکستان، خفقان و سرکوب و نقض گسترده آزادیها و حقوق اساسی ملتها،تروریسم، پایگاههای نظامی و اطلاعاتی قدرتهای مسلط جهانی، چپاول سیستماتیک ثروت ملتها و تحمیل عقبماندگی و فاصله طبقاتی بر آنها، توسعه سلاحهای کشتار جمعی خطرناکتر از اتم و تهدید آشکار ملتها ادامه دارد.
- اکثریت ملتها از وضع موجود ناراضیاند به گونهای که هر کجای جهان شعار "تغییر" آراءفراوانی را به خود جلب مینماید. اکثریت ملتها این احساس را ندارند که ارادةآنان در زمامدارانشان جاری میشود.
- حاکمیت متشکل از دو بخش قابل تفکیک اما به هم پیوسته یعنی مردم و حاکمان است.هر دوی اینها مسوولند و باید با هم حاکمیت را اداره نمایند. نوع دریافت از نقش هر یک از این دو تاثیر تعیین کننده در ایفای مسئولیت دارد.
- مردم باید خود را حاکم بپندارند و با احساس مسئولیت دائمی نسبت به امور اجتماعی به عنوان یک وظیفه قطعی، عدالت و پاکی و آزادی را در زندگی خود اعمال نمایند. اما متاسفانه برخی با انگیزههای گوناگون نقش مردم در زمامداری را به دادن رأی به کاندیداها و احزاب تنزل داده و میدهند.
- حاکمان نیز در جهت اجرای عدالت و استقرار پاکی و آزادی باید خود را تنها متعهد به مردم بدانند و تمام ظرفیت حکومت را در راه آن اهداف به کار گیرند.تحقق اهداف متعالی مذکور میسور نخواهد بود مگر آنکه حاکم خود پاک، عادل و آزاد باشد و جز عشق به مردم و ایمان به وظایف و تکالیف پذیرفته شده، انگیزة دیگری برای قبول مسئولیت نداشته باشد.
- متاسفانه برخی با انگیزههای گوناگون، حاکمیت را فرصتی برای بهرهبرداریهای شخصی و حزبی میدانند. به تعبیری همان تمایلات دیکتاتوری را در قالبهای جدید و فریبنده و گاه به نام دموکراسی به مردم تحمیل میکنند.
- کم و یا نادیده انگاشتن نقش مردم از یک سو و انحراف در کارکرد حاکمیت از سوی دیگر موجب تبعات منفی گستردهای شده است که به برخی از آنها اشاره مینمایم:
- دموکراسی در عمل به حاکمیت اقلیت تبدیل شده است و اکثریت مردم در تصمیمات اساسی جوامع نقش تعیین کننده ندارند. به وضع اروپا و آمریکا نگاه کنید.
- انتخابات که یکی از صحنههای اصلی تجلی اراده مردم است به صحنه مبارزات تبلیغاتی سرمایهداران و هزینههای سنگین تبدیل شده است و بسیاری از عناصر مستقل، پاک و کارآمد فرصت حضور در حاکمیت پیدا نمیکنند.
- امروز همه میدانند که نظامات اجتماعی ملی و بینالمللی درهم تنیدهاند و تعامل آنها روزافزون است و به زودی دایره تأثیر و تأثر تا جایی گسترش مییابد که این دو به یک مجموعه واحد تبدیل و مرزها به مرز تقسیم کار سرزمینی مبدل میشوند.
- نظامات بینالمللی به اندازه نظامات ملی دارای نقش و اهمیتند و اصلاح آنها به همان اندازه، مهم است.اما چه باید کرد؟ بنظرم باید در یک همگرایی عمومی و در یک برنامه هماهنگ جمعی تلاش نماییم: 1- فرهنگ عدالت، پاکی، آزادی حقیقی و مسوولیت عمومی، 2- در شیوههای زمامداری تجدید نظر شود و سطح و نقش مردم در اداره جوامع به بالاترین سطح ممکن ارتقاء یابد به گونهای که مردم در همه امور اجتماعی نقش و مسئولیت فعال و مستمر به عهده گیرند، 3- تعریف واحدی از حقوق اساسی انسانها از جمله آزادی، کرامت و حق حاکمیت تبیین و ترویج گردد، 4- شیوه گزینش حاکمان اصلاح و از سیطره سرمایه و گروههای خاص خارج شود و 5- اصلاحات اساسی در شورای امنیت و سازمان ملل و مراکز وابسته به آن به نفع عدالت و به نفع مردم و مشارکت عمومی ملتها در مدیریت جهانی انجام شود.
- استقرار کامل و حقیقی دموکراسی یعنی حاکمیت مردم جز در سایه تعهد عمومی به عدالت و پاکی و آزادی ممکن نیست و این خود بر آمده از دو حقیقت متحد یعنی خداپرستی و عشق به مردم است.
- دموکراسی هرگز از لولههای تفنگ و یا دیگر شیوههای تحمیلی مستقر نخواهد شد. مسوولیت جامعه بشری در استقرار عدالت و پاکی در سایه اراده ملتها و بر اساس توحید و عشق به انسانها بالاترین و سنگینترین مسوولیت است که طی قرون و اعصار فداکاریهای فراوان در راه آن انجام شده است.
/17220
نظر شما