به گزارش خبرآنلاین، کتاب «نشستن واژه در قصه» با بررسی واژگان، اصطلاحات، کنایهها و ترکیبهای عامیانه محلی در قصههای مجید زیرنظر هوشنگ مرادی کرمانی و به کوشش حسین نیر از سوی انتشارات فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی منتشر شده است. این کتاب که فرهنگنامه واژگان و اصطلاحات و کنایهها و ترکیبهای عامیانه قصههای مجید محسوب میشود، دارای ویژگیهایی است که برخی از آنها عبارتاند از: متفاوت بودن با سایر فرهنگنامههایی که تا کنون چاپ شدهاند؛ کاربردی بودن اثر برای علاقهمندان به نویسندگی؛ سهولت درک معنا و مفهوم مدخلها به کمک نقل قول مستقیم از کتاب مأخذ؛ مشخص بودن محدوده جغرافیایی و زبان نویسنده؛ نمایش فرهنگ روستایی و شهری مردم و بخشی از تاریخ گوشهای از خاک کشورمان در مقاطع زمانی مشخص؛ و گستردگی و تنوع واژگان، اصطلاحات و مَثَلهای رایج در کتاب مأخذ. در این فرهنگنامه که ترتیب آن الفبایی است، برای هر مدخل تعریف یا توضیحی به زبان ساده و قابل فهم برای نوجوانان ارائه شده است. پس از آن، برای هر مدخل جمله یا جملههایی از متن، بهعنوان شاهد مثال، نقل شده و اگر در مواردی، یک مدخل دارای چند معنی و با حالات متفاوت و متضادی بوده، برای معانی متفاوت مدخلهای جداگانه در نظر گرفته شده است.
به اعتقاد ناشر، امروزه یکی از ضعفهای بزرگ دانشآموزان و نوجوانان مربوط به یادگیری و بهکارگیری لغات و ترکیبات مناسب در گفتار و نوشتار زبان فارسی است و این در حالی است که زبان فارسی، با توجه به گویشهای مختلفی که در ایران وجود دارد، بسیار غنی است و نبایستی یک واژه کلیشهای جانشین دهها کلمهای بشود که هرکدام بهتنهایی بیانگر معنا و حالت خاصی از یک پدیده، ازنظر کمّی و کیفی هستند. نویسندگانی هستند که به دلیل آشناییشان با گویشها و لهجههای ایرانی، در به کار بردن لغات و اصطلاحات مناسب این گویشها در گفتار و نوشتار خود، سبکی مختص خود را بنا نهادهاند که میتواند الگوی بسیاری از نویسندگان باشد. هوشنگ مرادی کرمانی از جملهٔ همین نویسندگان است که این خصیصه، علیالخصوص در کتاب قصههای مجید او برجستهتر است؛ هم ازنظر تعداد واژگان و ترکیبات خاص لهجهٔ کرمانی و هم ازلحاظ دارا بودن زبانی تصویری و موجز.
به گزارش فارس، هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده مجموعه تلویزیونی قصههای مجید در ابتدای کتاب در بخشی به نام پیشنوشت نوشته است:
«سلام. دست به نقد، بگذارید اول از «پیشنوشت» دفاع کنم، که به جای «مقدمه» و «پیشگفتار» آوردهام. «پیشنویس» از «پیشگفتار» بهتر است. چون ما چیزی را در کتاب «نمیگوییم» بلکه «مینویسیم» پیشنویس عالی است. اما قبلا آن را به جای «چرکنویس» آوردهاند و جا افتاده. پس «پیش نوشت» میتواند به جای آن بنشیند. چون «مقدمه» مفصل این کتاب به قلم آقای حسین نیر، بعد از این نوشته، خواهد آمد، پس این مقدمه میشود «پیشنوشت» برای قانع شدن همین قدر کافی است. خودم که راضی شدم. بقیهاش به عهده من نیست.
اولش میخواستم به جای «پیشنوشت» بنویسم «نمک چشک» که در حقیقت همان مقدمه خوردنی است یا لااقل بعضی خوردنیهاست. در کرمان به «نمک چشک» میگویند «نمک چشو» و آن بدین گونه است که خانم خانه یا آشپز برای چشیدن نمک و طعم چیزی که پخته، کمی از آن را در دهان و روی زبان میگذارد، کمی صبر میکند تا شوری نمک و تندی فلفل و ترشی لیمو به مغزش برسد، کمی اخم کند، کمی فکر کند، کمی به تجربهاش برگردد و زیر لب به خودش بگوید:« خوب است» یا «نمکش زیاد است، یا کم است» و این میشود مقدمه غذا، درست مثل مقدمه هر کتاب، که خواننده آن را «نمک چشک» میکند.
ترشیفروشیها را دیدهاید، بهترین «مقدمات»را برای محصول خودشان فراهم میکنند کافی است لحظهآی در دکانشان پا سست کنیم، فوری ذرهای از کدو و بادمجان ترشی هفتبیجار، با سر قاشق به حلق و زبان ما میریزند و حدود یک یا یک کیلو و نیم از آن ترشی را میریزند توی دبه و میدهند دست ما.
مقدمهنویسها هم همین شگرد را دارند.
ما دو تا همشهری داریم، یکی خدا بیامرز سعید نفیسی پسر ناظم الاطبای کرمانی و دیگری که خدا عمرش را زیاد کند استاد باستانی پاریزی تو کار مقدمه یا «نمک چشک» مهارت عجیبی دارند، با چند صفحه «نمک چشک» سه هزار صفحه کتاب را به خوردمان میدهند.
تا آنجا که میدانم، نوشتن مقدمه یا «پیشنوشت» یا «نمک چشک» کار هر کسی نیست. من که پاک مرخصم چون خیلی مهارت میخواهد که کسی چیزی را هم بگوید و هم نگوید، یعنی محتوای کتاب را جوری بنویسد و خلاصه کند که اصل موضوع لو نرود، یعنی طرف وقتی آن را خواند نگوید: «خب، فهمیدم چه چیزی توی این کتاب است» کتاب را ببوسد و بگذارد کنار. میبینید چه قدر شبیه کار آشپزها و ترشیفروشهاست با آن «نمک چشک» هاشان، که هم لب و زبان را قلقلک میدهند و هم آدم را سیر و دلزده نمیکنند.
با توجه به مراتب فوق، به قول اداریها، به استحضار میرساند که، من حرفی ندارم که تازه باشد و شما را در خصوص این کتاب آگاه کند جز اینکه بگویم: کیف کردم وقتی دیدم حسین نیر، که شیرازی است و کوشا و تیتزبین و پیگیر (مدتی هم در کرمان درس خوانده) با اشاره اهالی محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی، رفته است سراغ «قصههای مجید» و با آن کاری کرده که در این کتاب میبینید، فکر میکنم برای اولین بار است که کسی این جوری سراغ کتابی از نویسندهای معاصر میرود و دل و رودهاش را در میآورد و میگوید: «بفرمایید ببینید». لذتی که از بازخوانی نمونه کتاب بردم درست مثل همان لذتی بود که از دیدن عکس ستون فقراتم بردم...».
این کتاب بخشی از مجموعه واژگان زبان متداول عامیانه استان کرمان است، چون کتاب قصههای مجید به عنوان ماخذ این کتاب فقط یکی از مجموعه کتابهای هوشنگ مرادی کرمانی و فقط یکی از صدها منبعی است که میتواند گوشهای از یک گنجینه بومی شعرهای محلی، افسانهها، باورها و ... است. ترتیب نگارش این کتاب الفبایی است و برای هر مدخل تعریف یا توضیحی به زبان ساده و قابل فهم برای نوجوانان ارائه شده است و از به کارگیری واژههای مغلق پرهیز شده است. در این کتاب بعد از تعریف یا توضیح مختصر هر مدخل جمله یا جملههایی از متن آورده شده است و شماره صفحه و سطر به منظور ارجاعات بیشتر آورده شده است. در این کتاب اگر یک مدخل دارای چندمعنی و با حالات متفاوت و متضادی باشد برای معانی متفاوت مدخل جداگانهای در نظر گرفته است.
«حسین نیر» در پیشگفتار این کتاب مینویسد: «شواهد موجود حاکی از ضعف دانشآموزان و نوجوانان در یادگیری و به کارگیری لغات و ترکیبات مناسب در گفتار و نوشتار زبان فارسی است؛ و این در حالی است که زبان فارسی، با عنایت به گویشهای مختلف آن بسیار غنی است و نباید یک واژه کلیشهای جانشین دهها کلمهای بشود که هر کدام به تنهایی بیانگر معنا و حالت خاصی از یک پدیده از نظر کمی و کیفی هستند.»
6060
نظر شما