پاسخ جالب شهید صدر به منتقدانش درباره حمایت از امام(ره)

به گزارش خبرآنلاین، انتشارات بوستان کتاب، به تازگی کتاب «سالهای رنج» خاطرات و ناگفته‌ها از زندگی شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر نوشته شیخ محمدرضا النعمانی با ترجمه مهرداد آزاد منتشر کرده است. اصلی‌ترین محور کتاب مربوط به بیان جزییات و خاطرات مرتبط با وقایع آخرین ماه‌های زندگی شهید صدر، یعنی دوره نه ماهه حصر و اقامت اجباری آن شهید و نحوه بازداشت‌ها و برخوردهای بعثیان با ایشان است. کتاب با تصاویری از نامبرده همراه است و با نمایه اعلام به پایان می‌رسد. آیت الله صدر که از مراجع بزرگ تقلید شیعیان بود در فروردین ماه 1359 پس از سال‌ها مبارزه علیه رژیم بعثی به دستور صدام و به روایتی به دست صدام به طرز فجیعی به شهادت رسید و در پی آن، خواهرش بنت الهدی نیز پس از شکنجه فراوان به فیض شهادت نایل آمد.

کتاب در شش فصل تنظیم شده و «پرورش علمی شهید، شهید صدر آنگونه که من دیدم، خط مشی سیاسی و جهادی آیت الله صدر، بازداشت ها، سوء قصدها و مراقبت های امنیتی، موضع گیری های جادی و آخرین گفتگوها و جزئیات شهادت» از جمله فصل های کتاب است.

دو بخش از این کتاب خواندنی را در ادامه می خوانید:

«سید محمدباقر در اوان زندگی علمی اش عادت داشت هر روز به حرم امام علی(ع) مشرف شود. او طبق روال پس از به جا آوردن زیارت و نماز با استعانت از دروازه شهر علم، علی(ع) غرق تفکر در مسائل علمی پیچیده می شد. خود وی نیز در این باره می گفت: در حرم امیرالمومنین(ع)حل هیچ مساله ای برایم مشکل نبود.
آن شهید مدتی برنامه رفتن به حرم را متوقف کرد و کسی هم متوجه این موضوه نشد تا اینکه مردی که خدمتکار پدر شهید صدر بود و پس از وفات او، داوطلبانه خدمتگزاری آن شهید را نیز بر عهده گرفته بود، در عالم رویا امیرالمومنین(ع) را دیده که به او فرمود: به فرزندم محمدباقر صدر بگو چرا در درس ما حاضر نمی شود؟
خدمتکار وقتی از خواب بیدار شد، جریان را برای شهید صدر نقل کرد و بدین ترتیب، راز نشستن مداوم آن مرحوم در پشت ضریح مبارک و اندیشیدن در مسائل علمی پیچیده روشن شد. او از آن پس، برنامه قبلی خود را از سر گرفت و تا آخرین روز پیش از شروع دوران حضر به همین منوال عمل کرد.
*
در نامه ای خطاب به شاگردانش در ایران چنین نوشته بود:
«...لازم است اعلام شود که باید حول مرجعیت آقای خمینی، همان مرجعیتی که آرمان های اسلام را امروز در ایران تحقق بخشیده، گرد آمده و با ابراز وفادارای خالصانه و حمایت از مصالح آن، در وجود این مرجعیت ذوب شد، به همان اندازه که او در هدف برزگ خود ذوب شده است.»
بارها می شنیدم که در برابر کسانی که در خصوص اقدام ایشان در تایید حضرت امام و انقلاب اسلامی زبان به اعتراض می گشودند، می فرمود:
«اگر آقای خمینی، به من دستور بدهد که در یکی از روستاهای ایران و بمانم و به اسلام خدمت کنم، در اجرای این دستور هیچ تردید به خود راه نخواهم داد زیرا آقای خمینی همان چیزی را محقق ساخت که من در صدد آن بودم.»»

این کتاب در 430 صفحه و قیمت 8هزار تومان منتشر شده است.

6060