فکر می کنم همهی مخاطبان این سطور، دست کم در پویانماییهای ویژهی کودکان با شکل و شمایل خاص و دوستداشتنی سنجاب، این پستاندار کوچک، اما مشهور رویشگاه درختان بلوط در زاگرس آشنا باشند؛ جوندهای ریزاندام که آن را سنجاب ایرانی - persian squirrel – مینامند و اسم علمیاش sciurus anomalus 1 است؛ هموطنی که اصل و نسبش میرسد به گروه خانواده سنجابیان.
به نظرم تماشای رفتار فردی و اجتماعی سنجابها در زیستگاه طبیعیشان، یکی از دلانگیزترین و انرژیبخشترین کارهای عالم است که به بیننده نشاطی وصفناشدنی میدهد؛ آن گونه که شاید اصلن متوجه نشود چرا حالش به یکباره چنین "خوب" شده است! و این یکی از موهبتهای غیرقابل ارزشگذاری طبیعت یا آن چیزی است که در اقتصاد بومشناختی (اکولوژیک) از آن با عنوان "priceless" نام میبرند.
موهبتی که حضور بی منت سنجابها در بلوطستانهای باختری ایران به جنگلهای زاگرس هم میدهد! زیرا سنجابها که در این رویشگاه باشند و به بازیگوشیهای تمامناشدنیشان ادامه دهند، یعنی حال زاگرس خوب است و حال زاگرس که خوب باشد، یعنی خیال ما برای تأمین آب سرچشمهی اصلیترین رودخانههای کشور چون کارون، کرخه، دز، زاینده رود، سفیدرود، زرینه رود و سیمینه رود هم راحت است. افزون بر آن، اگر این جنگلها از توان زادآوری مطلوب و تراکم انبوه بهرهمند شوند، نرخ فرساش خاک هم به شدت در آن پهنهی شش میلیون هکتاری و مناطق تحت اثرش کاهش خواهد یافت؛ سرمایهای که شاید نتوان برای آن قیمتی تعیین کرد.
جالب این که در سال 1387 اتفاق عجیبی در مجموعهی 145 هکتاری باغ گیاهشناسی ملی ایران رخ داد که همان موقع گزارش کردم (2)؛ رخدادی که سبب شد تا در یکی از خشکترین سالهای آبی تهران در طول 50 سال اخیر، نهالهای جوان بلوط را برای نخستین بار در پارسلهایی مشاهده کنیم که هرگز در آنها، بلوطی کاشته نشده بود! و البته این زحمت را سنجابهای دوستداشتنی موجود در باغ گیاهشناسی ملّی ایران کشیده بودند! همین سنجابهایی که در تصاویر میبینید و در مورخ 30 بهمن 1391 از این زیبارویان بازیگوش در محوطهی باغ گیاهشناسی ملی ایران صید کردهام.
همان طور که ملاحظه میکنید، ارزش خدمتی که این موجود کوچک، طناز و بازیگوش دارد به پایداری بومشناختی جنگلهای زاگرس و مردمانش میکند، وصفناشدنی است؟ امّا آیا قدر این خدمت را میدانیم؟ و آیا راه و رسم انتقال این دانستگی را در کتابهای درسی کودکان و نوجوانانمان و یا در محتوای برنامههای سرگرمکنندهای که رسانهی ملی برای مخاطبان خردسال و بزرگسال خود در نظر گرفته است، مهیا ساختهایم؟
حقیقت این است که پاسخ این پرسش منفی است؛ وگرنه شاهد نبودیم که رییس جمهور آشکارا در بیست و هفتمین روز از دی ماه 1391 و خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صحن بهارستان از مردم بخواهد که شش میلیون تن بذر بلوط را از سطح جنگلهای غرب کشور جمع کرده و به دامهاشان دهند (3) و افزون بر آن، دامها را هم مجدداً وارد جنگلها کنند تا از علفی که ندارند، تغذیه کنند!
ماجرا ساده است، سنجابها میلیونها سال است که بذر بلوط را در دل خاک مدفون میکنند تا غذایی برای خود ذخیره سازند؛ اما این روش آنها، سبب امکان احیاء دانهزاد جنگلهای بلوط در زاگرس را فراهم ساخته و به پایداری و بقای این رویشگاه راهبردی کشور کمکی انکارناپذیر میکند. اینک ولی چند سالی است که وجود سگهای گله، کشاورزی در زیراشکوب جنگل، شخم زمین و نیز جمعآوری بیرویه بذور بلوط توسط مردم محلی و برخی سودجویان، سبب شده تا به تدریج شاهد کاهش چشمگیر جمعیت سنجاب ایرانی یا سنجاب زاگرس در این منطقه باشیم. (4)
افزون بر آن، زندهگیری این حیوان برای فروش توسط قاچاقچیان حرفهای (5) وحوش هم سبب شده تا وضعیت از آستانهی تحمل هم خارج شود؛ به نحوی که نشانههای انقراض این حیوان و در نتیجه کاهش زادآوری جنگلهای زاگرس، افزایش خشکیدگی، دیرزیستی و کمبود مشاهدهی پایههای جوان در این رویشگاه، آشکارا به چشم میخورد.
گفتنی آن که در چند طرح آزمایشی (6) تاکنون همکارانم در ادارات کل منابع طبیعی استانهای باختری کشور (7) کوشیدهاند تا با رهاسازی سنجابها در بخشهایی از جنگلهای تخریب شده، از شتاب نابودی زاگرس بکاهند. با این وجود، برای حفظ این گونه ارزشمند در وطن، به نظر میرسد که نیاز به کار فرهنگی، آموزشی و اطلاعرسانی گستردهتری وجود دارد.
گفتنی آن که مشخصهی سنجاب ایرانی، رنگ مایل به قرمز یا نارنجی و حنایی سر و دم است که آن را از سایر سنجابهای ساکن در ایران و به ویژه سنجاب بلوچی جدا میکند. یک نکتهی جالب در مورد سنجابها آن است که با وجود اینکه اغلب ترجیح میدهند به تنهایی زندگی کرده و در لانههایی جدا از هم و انفرادی استراحت کنند، اما هنگام وقوع شرایط دشوار اقلیمی چون توفان زمستانی یا سرمای سخت، برای گرم نگه داشتن دمای بدنشان، لانه خود را با سنجابهای دیگر تقسیم میکنند تا زمستان، سپری شده و با گرم شدن هوا، مهمانان هم میدانند که باید به تدریج لانه را ترک کرده و صاحبخانه را تنها گذارند!
مهمترین ابزار ارتباطی آنها هم علاوه بر صدای جیرجیر خاص و مشهورشان، استفاده ماهرانه از حرکتهای دم بلند و خوشرنگشان است. توانایی ایستایی فوقالعاده در کسری از ثانیه، تطابق رنگ با محیط اطراف و سرعت جهشی حرکتیشان از دیگر اختصاصات این هموطنان دوستداشتنی ماست که سبب محافظتشان در برابر دشمنان طبیعی را فراهم میآورد.
خوشبختانه بر خلاف سنجاب ایرانی، هنوز حال سنجاب بلوچی که در بین نخلستانهاى جنوب و جنوب شرقى کشور در مرز پاکستان و محدوده تحت حفاظت باهوکلات زندگی میکند، خوب است و فعلاً در معرض تهدید قرار ندارد.
باشد که یاد بگیریم وجود هر زیستمندی در جهان، حاصل ضرورتی بوده تا پایداری این مجموعهی زیستی محفوظ ماند. بنابراین، ما آدمها هم باید برگردیم به نقش تاریخی و طبیعی خویش، نقشی که به واسطهی آن قرار نبوده طبیعت را تاراج کنیم، بلکه این انتظار از هوشمندترین زادهی طبیعت میرود تا به گرانیگاه پایداری طبیعت بدل شود و نه به کابوس و دلیل ویرانی و اضمحلال آن.
-----------------------
[1] http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
[2] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/899
[3] http://mohammaddarvish.com/desert/archives/8149
[4] http://www.cloob.com/timeline/article_17319_14012
[5 http://fararu.com/fa/news/75508/%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%82%D8%B1%D8%B6-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
[6] http://imna.ir/vdchkwn6.23nimdftt2.html
نظر شما