آذرجزایری: دبیرکلی اوپک سمت کلیدی نیست چرا که براساس اساسنامه اوپک هر تصمیمی در این سازمان باید با رضایت تمام اعضا باشد و حتی یک عضو می تواند نظر تمام اعضا را وتو کند اما با اینحال این سمت برای ایرانیان به یک ارزو بدل شده است. آرزویی که این روزها کلید بازشدن طلسم آن در اختیار غلامحسین نوذری نامزد پیشنهادی ایران برای دبیرکلی اوپک است.
هرچند که وی در مورد دبیرکلی اوپک نظری دیگر دارد و معتقد است نشست های کارشناسی که برای تعیین شاخص های کارآمدی کاندیدها برگزارشده و در حال برگزاری است نمی تواند بر روابط سیاسی موجود در این سازمان چیره شود و سرنوشت دبیرکلی را تنها سیاست تعیین می کند. وزیر اسبق نفت در گفت وگو با خبرآنلاین که مشزوح آن را در ادامه می خوانید به موارد دیگری نیز اشاره می کند. مواردی چون اشتباه بودن متوقف کردن قرارداد کرسنت تاریخی ترین قرارداد گازی ایران.
آقای مهندس جایگاه ایران در اوپک را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران یکی از کشورهای تشکیلدهنده اوپک و دومین کشور تولیدکننده این سازمان است. اگر بخواهیم ذخایر گازی ایران را هم معادل نفت در نظر بگیریم در مجموع نفت و گاز ایران در دنیا جایگاه نخست را دارد. این از موارد قوت اوپک است. از سوی دیگر ایران کارشناسان برجستهای در اوپک دارد؛ بنابراین نقش جدی و پر رنگی در تحلیلها و بررسیهای بازار در اوپک دارد. در مجموع معتقدم همه اعضا هم این نقش و جایگاه ایران را پذیرفته و قبول دارند. چرا که ایران نقش کارآمدی در انسجام اوپک بازی میکند. در سال 2009 که اوپک با افت قیمت جدی مواجه شد این پیشنهاد ایران و ونزوئلا بود که راهگشا شد و در مجموع در سه اجلاسی در دوره وزارت بنده برگزار شد 4.5 میلیون بشکه تولید اوپک را کاهش داده شد و قیمتها تقویت شد و تاکنون در سطح نسبتاً منطقی باقی مانده است.
به نظر شما ایران امسال میتواند مقام دبیر کلی را به دست بیاورد؟
در خصوص دبیر کلی ملاحظات سیاسی بسیار بیشتر از صلاحیت افراد تأثیر دارد. بنابراین باید منتظر بود و دید که شرایط سیاسی ایران در کشورهای عضو چه مسیری را طی میکند. بنابراین تصمیم بر دبیر کلی بیشتر یک تصمیم سیاسی است تا اینکه یک تصمیم سازمانی باشد.
ظاهراً کمیتهای برای ارزشیابی در خصوص دبیر کلی تشکیل شده است چرا که بیش از این ارزشیابی توسط اعضا انجام میشد؟
این موارد مقدمات کار است اما همان طور که اشاره کردم اصل کار یک تصمیم سیاسی است.
آقای مهندس سیاستهای صادراتی ایران در بخش گاز را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایران با دارا بودن 32 تریلیون مترمکعب ذخایر گازی، 16 درصد از ذخایر گاز جهان را در خود جای داده است. با توجه به این موضوع به نظر میرسد کشوری با این ظرفیت حداقل باید سهم 10 درصدی از تأمین گاز جهان داشته باشد. چنانچه کشوری این مقدار منابع گازی داشت بدون داشتن حتی یک بشکه نفت به سادگی اداره میشد. بنابراین نگاه ما باید به استفاده از این سرمایه گرانبها و به دست آوردن سهم بیشتر از تأمین گاز جهان باشد. برای رسیدن به این هدف، مذاکراتی انجام و قراردادهایی نیز با اروپاییها منعقد شده است. اما بحث تحریم سبب عدم موفقیت بسیاری از این توافقات شده و قراردادها را تحتالشعاع قرار داده است.
اما در زمان وزارت شما هم تحریمها پا برجا بود با این حال شاهد امضای قرارداد گازی ایران و سوئیس بودیم.
درست است؛ قرارداد سوئیس که در زمان بنده امضاء شد، علیرغم تحریمها منعقد و برای این قرارداد مقدمات کار هم فراهم شد اما متأسفانه در اوایل دولت دهم در این خصوص کوتاهی صورت گرفت و کوتاهیها این قرارداد را به حالت اغما برد.
منظورتان از کوتاهی صورت گرفته چیست؟
در قرارداد سوئیس، ترانزیت گاز از ترکیه به اروپا بر عهده کشور سوئیس گذاشته شد و این کشور مذاکراتی را برای ترانزیت گاز از ترکیه به اروپا آغاز کرده بود و با کشور ترکیه به صورت جدی وارد گفتوگو شده بود. پس از آن، ایران اعلام کرد که ترانزیت گاز را خود ایران باید انجام دهد. نظر مسئولان برای چنین تصمیمی این بود که چنانچه ترکیه بخواهد از ترکمنستان گاز بگیرد، ایران بتواند از این فرصت استفاده کرده و از خاک آن کشور برای ترانزیت گاز به مرز اروپا استفاده کند.
به نظر شما این مسئله چه مشکلی دارد؟
ممکن است این تصمیم در شرایط عادی مناسب باشد. با توجه به شرایط تحریم و اینکه سوئیس تنها کشوری بود که حاضر شد از ایران گاز بخرد، این موضوع در نامناسبترین زمان مطرح شد و قرارداد را تحت تأثیر قرارداد. من معتقدم که گاز، هم در حوزه مصرف داخل و هم صادرات به خارج از مرزهای کشور قابلیت و ظرفیت بسیار دارد. از طرفی میتوان با تولید مناسب، نیاز کشور را رفع کرد و از سوی دیگر سهم صادرات را افزایش داد. در حال حاضر اندونزی، الجزایر و کشورهایی از این دست تنها دارای 1.5 تا 2 درصد ذخایر گاز جهان هستند اما در بخش صادرات سهمی بین 4 تا 5 درصد از تأمین گاز جهان دارند.
اینطور که از صحبتهای شما برداشت میشود طی چند سال گذشته کوتاهیهایی در خصوص صادرات گاز صورت گرفته است. فکر نمیکنید بخش عظیمی از این کوتاهیها به تغییر دولتها و سیاستهای آنها بر میگردد. آیا به نظر شما نباید تعیین استراتژی های صادرات گاز فراتر از دولتها صورت بگیرد؟
گاز یک منبع مهم انرژی است اما ماهیت متفاوتی از نفت دارد؛ چرا که نفت قابل انتقال به سراسر دنیاست ولی انتقال گاز شرایط خاصی دارد؛ بنابراین بازار متفاوتی هم دارد. به همین دلیل است که قیمتهای گاز نوعاً منطقهای است. برای نمونه قیمت گاز در آمریکا با توجه به کشفیات جدید و اتفاقاتی که در خصوص شیل گس¬ها افتاده بین 3 تا 4 دلار در ازای هر میلیون BTU است درحالیکه در اروپا بالای 8 دلار و در ژاپن 11 دلار است. این گازها هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند اما با توجه به هزینه حملونقل و انتقال گاز در هر منطقهای، قیمت متفاوت است. ایران هم به عنوان یک کشور دارای گاز با توجه به منطقهای که در آن قرار دارد میتواند قراردادهای متفاوتی داشته باشد. بنابراین اینکه صرفاً بر مبنای یک قرارداد بدون توجه به سایر مسائل از جمله نقل و انتقال، تصمیمات مهم و استراتژیک اتخاذ شود، امکانپذیر نخواهد بود. توجه داشته باشیم نوع مذاکرات با اروپا باید با نوع مذاکرات با کشورهای همسایه متفاوت باشد. ضمن آنکه تمام مذاکرات باید منطق خاص خودش را داشته باشد، همچنین باید به سایر شرایط حاکم بر آنها نیز دقت و در مذاکرات لحاظ شود.
آقای نوذری نظرتان در مورد قرارداد کرسنت چیست؟
من قصد ندارم از قرارداد کرسنت دفاع کنم. شاید نقدهایی بر این قرارداد وارد باشد اما از آن زمانی که عدهای این قرارداد را نقد کردند و برای این قرارداد مشکلاتی به وجود آمد به طوری که اکنون هم به داوری ارجاع شده است، بیش از 7 سال میگذرد و در این مدت سهم گاز ایران در میدان مشترک سلمان با امارات در حال سوختن است. اکنون برخی از تأسیساتی که برای آن مجموعه در نظر گرفته شده بود آسیب دیده¬اند. از طرف دیگر باید نگاهی هم به عدم¬النفع تصمیمی داشت که در آن زمان اتفاق افتاد. امروز، سؤال نمیشود که چرا ما هفت سال گاز نفروختیم فقط سؤال میشود که چرا آن قرارداد امضاء شد. در آن قرارداد آمده بود که در خصوص هر گازی که به امارات در آن فاصله فروخته شد و یا حتی بعد از صادرات گاز به شارجه، قرارداد قابل مذاکره بوده و تغییر قیمت امکانپذیر باشد.
منظور شما این است که کرسنت قربانی سیاسی کاریها شد؟
بهتر است اینطور بگوییم که به نفع کشور است تصمیماتی که اتخاذ میشود منسجم باشد و از این تصمیمات حمایت همهجانبه شود و از سوی دیگر تصمیمات متناسب با زمان اتخاذ شود. سؤال من این است که تکلیف این 7 سالی که 600 میلیون فوت مکعب در روز، گاز ما در میدان مشترک با امارات سوخته شد و اماراتیها گاز ترش همین میدان را بردند، چه میشود؟ چنانچه قرارداد این میدان هنوز پابرجا بود امروز بر مبنای همان قرارداد میتوانستیم در شرایط قرارداد و به ویژه در قیمت آن تجدیدنظر کنیم چرا که در بندی از این قرارداد تاکید شده بود پس از 7 سال میتوان در مورد قیمت تصمیمگیری جدید کرد. آیا این بهتر از وضعیت فعلی نبود که بخش اعظم تأسیساتی که برای این قرارداد فراهم شده بود آسیب دیده است؟ به هر حال باید شخصی پیدا شود که پاسخگوی این آسیبها باشد. بنابراین ممکن است قرارداد کرسنت مشکل داشت و نقدهایی بر آن وارد بود اما نباید متوقف میشد. توقف کارهای بزرگ به این شکل، بیسابقه بوده است.
آقای نوذری، در حال حاضر نقدهایی بر قرارداد خط لوله ایران و پاکستان وارد است و کارشناسانی معتقدند که بر سر این قرارداد امتیازاتی دادهشده که جدای از خوب یا بد بودن این قرارداد، بهتر بود این امتیازات داده نمیشد. نظر شما در خصوص این قرارداد چیست؟
پاکستان کشور بزرگی است، 180 میلیون نفر جمعیت دارد و به دنبال یک منبع مطمئن انرژی است؛ چرا که بنا بر اطلاعاتی که من دارم حدوداً یک سوم از مردم این کشور از برق محروم هستند. به نظر من هدف پاکستان از این خط لوله تأمین خوراک نیروگاههای برق است و مصرف خانگی ندارد. در خصوص عملیاتی شدن این قرارداد همه مسئولان کشور هر کمکی که لازم است باید انجام دهند. با توجه به این که آمریکاییها اعلام میکنند همه توان خود را برای اجرایی نشدن این قرارداد به کار خواهند برد از جمله برای خارج کردن هندیها اعلام کردند ساخت نیروگاه اتمی در هند منوط به عدم واردات گاز از ایران است؛ بنابراین به نظر میرسد هزینه کردن 500 میلیون دلار برای احداث این خط لوله درحالیکه سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داریم عدد کوچکی است. در واقع نیم درصد درآمد نفتی به یک پروژه بزرگ اختصاص پیدا میکند که برای حسن روابط پاکستان و ایران بسیار مفید است. حتی از برخی اخبار اینگونه بر میآید که بر پاکستان هم برای عدم اجرای این قرارداد فشارهایی وارد کردهاند. بنابراین به نظر من این تصمیم درست بود که به اجرای این خط لوله کمک شود تا بتوانیم بخشی از گاز خود را به کشور همسایه و برادر خود انتقال دهیم و انجام این کار بسیار مهم است.
در این قرارداد که چارچوب آن در زمان بنده امضاء شده منافع هر دو کشور لحاظ شده است. بنابراین قرارداد جامع و خوبی است. نباید تصور شود که در یک قرارداد فقط باید منافع کشور واردکننده و یا صرفاً کشور صادرکننده تأمین شود بلکه هر قراردادی باید منافع طرفین را حفظ کند.
فکر نمیکنید اینکه گفته میشود موافقتی بین ایران و هند برای تأمین امنیت خط لوله تا مرز پاکستان – هند صورت گرفته چندان منطقی نیست؟
در شرایط فعلی، گاز در مرز پاکستان تحویل داده میشود و امنیت خطوط در مرز پاکستان بر عهده خود این کشور قرار دارد. اما در خصوص تحویل گاز به هند هنوز قراردادی امضاء نشده است و حتی چارچوب قرارداد هم فعلاً مشخص نیست. به نظر میرسد هند آمادگی واردات گاز ایران را حداقل در مقطع فعلی ندارد. بنابراین در خصوص انتقال گاز به هند بهتر است که در آینده بحث کنیم. در نهایت معتقدم که اگر کشور پاکستان حق ترانزیت اخذ کند باید شرایط را برای حفظ خط لوله به وجود بیاورد و این کار بر عهده ایران و یا حتی هند نخواهد بود که داخل خاک کشور دیگر امنیت یک خط لوله را حفظ کنند. بنابراین تا به امروز در قرارداد با پاکستان این بحث مطرح نیست. در واقع این قرارداد یک قرارداد دو جانبه بین ایران و پاکستان است و فعلاً هند در این قرارداد نیست.
آقای مهندس حالا که بحث سیاستهای گازی مطرح است فکر میکنید در چنین شرایطی تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده گازی که در زمان شما راهاندازی شد تا چه اندازه به پیشبرد اهداف کشورهای صادرکننده کمک کرده است؟
به نظر میآمد که تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده گاز که اساسنامهاش در زمان بنده امضاء و تشکیل شد بتواند راهگشایی برای کشورهای صادرکننده گاز باشد تا بتوانند در چارچوب مشخصی با یکدیگر تعامل داشته باشند. اما متأسفانه تا آنجا که مطلع شدم تنها عملکرد این سازمان منتهی شد به برگزاری جلسات سالیانه و عملاً دستاورد مشخصی برای کشورهای صادرکننده گاز نداشت. امید است این سازمان در آینده جایگاه واقعی خود را در تأمین انرژی جهان پیدا کند.
از بحثهای گازی بگذریم. اگر همچنان وزیر بودید و در شرایط تحریم، آیا همین سیاستهایی که در حال حاضر اتخاذ میشود، پیش میگرفتید و یا اینکه اقدامات دیگری صورت میدادید؟
توجه داشته باشیم که در واقع تحریمها اکنون همهجانبه هستند و از زمانی که بنده وزیر بودم شرایط بسیار پیچیدهتر و سختتر شده است. از طرفی هم صادرات و هم جابهجایی پول تحریم شده است و از سویی دیگر فشار آمریکاییها شرایط بینالمللی ایران به ویژه در حوزه بازار نفت را بسیار پیچیده کرده است. تا جایی که من اطلاع دارم اقدامات بسیاری انجام شده که به شکلی بتوان این فضا را مدیریت کرد. تلاشهایی جهت شکستن این تحریمها انجام شده و مسیرها نیز طی شده است. از دیگر سو غرب هم سعی کرد راههایی که ایجاد شده را ببندد. بنابراین با توجه به شرایط موجود، فشار تحریم و به تعبیری محدودیتهای اعمالشده برای کشورهایی که از ایران نفت میخریدند، بیشتر شده است. بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که بیشترین اقدامت ممکن صورت گرفته است.
بسیاری از سیاستهای صحیح چون احداث پروژههای LNG متوقف شده؛ فکر نمیکنید طی چند سال گذشته بسیاری از اولویتهای اساسی و استراتژیک نفت به فراموشی سپرده شده است؟
ما یک قرارداد با توتال، یک قرارداد با شل و یک پروژه ایران LNG، داشتیم و اقدامات مربوط به طراحی و مهندسی برای این پروژهها انجام شده بود و به نظر میآید پیشرفتهای خوبی هم داشتیم. طبق آخرین اظهارنظرها، طرفهای این پروژهها اعلام کردهاند تا زمانی که شرایط بینالمللی ایران فراهم نشود این پروژهها اجرا نخواهند شد. قرار بر این بوده که سرمایهگذاری برای تأمین منابع اجرای این پروژهها علاوه بر طراحی، مهندسی و اجرا بر عهده خود این شرکتها باشد. بعضی از این پروژهها به بیش از 20 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. برای نمونه پروژه LNG با شل بر مبنای 16 میلیون تن در سال به حجم سنگین سرمایهگذاری نیاز دارد.
پس چرا در زمان وزارت شما مذاکرات همچنان ادامه پیدا کرد ولی بعد از اینکه وزیر بعدی بر مسند نفت نشست مذاکرات قطع شده و تمامی اقدامات متوقف شد؟
در این خصوص نمیتوانم اظهارنظری داشته باشم. اما با توجه به اینکه پروژه ایران LNG تا 60 درصد انجام شده است تا به امروز باید به انجام میرسید. بعضی از کالاهای مورد استفاده در این واحد از دسته تجهیزاتی است که غربیها به شدت بر روی آنها حساسیت دارند.
/31221
نظر شما