زهرا خدایی
"از سرگیری مذاکرات نه فقط برای حل اختلاف با فلسطین بلکه با توجه به جنگ داخلی سوریه و تهدید هستهای ایران مهم است" این سخنان نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل یک روز پس از اعلام توافقات اولیه برای از سرگیری مذاکرات روند صلح بود؛ اظهارنظری که حماس آن را خطرناک توصیف میکند و میگوید: راه را بر زیادهخواهیهای اسراییل هموار میکند.
واقعیت اینست فارغ از فراهم نبودن پیششرط های توافق میان طرفین، دور جدید مذاکرات بیش از آنکه ناظر بر ملاحظات داخلی بحران فلسطینی-اسراییلی باشد، سنگینی سایۀ تحولات منطقه را به خود گرفته؛ مسئلهای که شاید کلاف سر درگم این بحران را پیچیدهتر کند.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با حسین رویوران، چشم انداز مذاکرات صلح را در سه بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:برخی ناظران و کارشناسان بر این اعتقادند که با توجه به تحولات اخیر منطقه، این احتمال هست که در دور جدید مذاکرات، شاهد توافقات جدیدی باشیم.
من همچنان به روند فعلی امیدوار نیستم. درست است تحولات بسیار زیادی درسطح منطقه اتفاق افتاده، اما تحولی در صحنۀ تفکرات صهیونیستی رخ نداده است. هم اکنون حکومتی که در اسراییل سر کار است، حکومت طرفداران شهرک سازی و رادیکالهای صهیونیستی است. جالب است بدانید هم اکنون که هیچ توافق و اتفاقی در مذاکرات صلح صورت نگرفته، چند جریان از حکومت به نتانیاهو اعلام کردهاند که اگر مبنای مذاکره را فقط قطعنامۀ 242(سرزمینهای اشغالی 1967) قرار دهد، آنها از ائتلاف دولتی خارج میشوند.
بله. در خاورمیانه تحولات زیادی رخ داده است، ولی در اسراییل جریان و حرکت سیاسی همچنان به سمت تندروی و افراط گرایی است.
از طرفی باید توجه داشت که اولویتهای آمریکا تغییر کرده است؛ آمریکا دیگر به دنبال سر و سامان دادن به شرایط منطقه نیست و اولویت آن در حال حاضر آسیاست. همۀ این دلایل اینگونه القاء میکند که شاهد شرایط متفاوتی در روند گفتگوها باشیم اما تا زمانی که افراط گرایی بر رژیم صهیونیستی حاکم است، بعید است که این گفتگوها به نتیجه برسد.
اتحادیه اروپا به تازگی قانونی را وضع کرده که طی آن معامله با مناطق اشغالی که در دست رژیم صهیونیستی است، تحریم شده است. از سویی رأی بسیاری از کشورها به عضویت ناظری فلسطین در سازمان ملل نیز گویای افزایش فشارها بر این رژیم است. آیا این مسئله خود بیانگر تغییر در روند حمایتها از اسراییل نیست؟
برخوردی که اروپا اخیراً در قبال اسراییل انجام داد، برخورد حداقلی است؛ اروپا، رژیم صهیونیستی را در سرزمینهای اشغالی 1948 به رسمیت میشناسد و کرانۀ باختری و نوار غزه را بخشی از اسراییل نمیداند به همین دلیل اعلام کرده است که قراردادها و همکاریهای اقتصادی که اروپا با اسراییل دارد، شامل سرزمینهای 1948 میشود و شامل سرزمینهای 1967 نیست لذا اگر کالایی از اراضی 1967 وارد شود، نمیتواند آن را بپذیرد. این موضع اروپا بسیار حداقلی است و تنها کالا و افراد را تحریم میکند، پرسش اینجاست که چرا اروپا رژیم صهیونیستی را تحریم نمیکند؟ مگر چه کسانی در منطقۀ اشغالی 1967 غیر از اسراییل حضور دارند؟ اتفاقاً اروپا در این میان با تعارف برخورد کرده است. اگر موضع اروپا جدی بود باید میگفت با توجه به اینکه اراضی 1967 توسط اسراییل اشغال شده، هرگونه مبادله با رژیم صهیونیستی تا عقب نشینی کامل از این منطقه متوقف خواهد بود. میزان مبادلۀ اقتصادی اسراییل با اروپا بیش از هر جای دیگر است. اگر اروپا چنین تصمیمی بگیرد، اقتصاد اسراییل دچار بحران جدی میشود اما اروپا حاضر به اتخاذ چنین تصمیمی نیست و این نشان میدهد که اروپا با ملاحظه و موضع حداقلی با رژیم صهیونیستی برخورد میکند.
در حال حاضر آمریکا نیز به همین منوال با اسراییل برخورد میکند. از این رو در چنین شرایطی نمیتوان منتظر این بود که اسراییل با یک اقدام قاطع و یا کارت قرمز بین المللی روبرو شود و یا اینکه وادار شود که رفتار اشغالگرایانۀ خود را تغییر دهد.
تغییرات در کشورهای منطقه اعم از مصر و سوریه تا چه میزان در این روند تأثیرگذار است؟
نمیتواند مدعی بود که تغییرات در کشورهای منطقه به نفع اسراییل است. ولی ظاهر این مسئله اینست که تا حدودی به نفع اسراییل است. در حال حاضر در مصر نیروهایی که علیه مرسی قیام کردند و ارتش سوار بر این موج شد و کودتا کرد نیروهایی هستند که بسیاری از آنها ضدصهیونیستی هستند (مثل ناصریها و برخی چهرههای اسلامگرا مثل ابوالفتوح و حزب الوسط) از این رو در این شرایط نمیتوان گفت که تحولات مصر به نفع اسراییل است. چرا؟ به این دلیل که در دوران حاکمیت اخوان المسلمین به همان شکل سابق هم کمپ دیوید حفظ شد و هم با اسراییل تبادل سفیر کردند و هم رابطه با آمریکا را با قدرت ادامه دادند. از این رو نمیتوان گفت که در مصر تحولی به نفع اسراییل رخ داده است. من تصور میکنم اتفاقی که هم اکنون رخ داده، حداقل همان وضعیت قبلی است و حداکثر آن تغییر به زیان اسراییل است.
بهبود رابطه ترکیه و اسراییل تغییری در معادلۀ اسراییلی-فلسطینی ایجاد میکند؟
حزب عدالت و توسعه در حال حاضر در حال مماشات با اسراییل است. ترکیه بعد از عذرخواهی نتانیاهو رابطۀ خود را با اسراییل ترمیم کرده است، اما این تصمیم رسمی دولت است اما در میدان، مردم ترکیه نشان دادند که پتانسیل بسیار قوی ضداسراییلی دارند.
یادمان نمیرود روزهایی که مردم در مقابل سفارت اسراییل در آنکارا بست نشتند و کارمندان سفارت را محاصره کردند. حملات به سفارت اسراییل و تظاهراتهای چند صد هزار نفره در ترکیه، نشان دهندۀ اینست که پتانسیل اصلی در ترکیه پتانسیل ضداسراییلی است. شاید دولت بتواند این احساسات ضدصهیونیستی را برای مدتی مهار کند اما برای همیشه امکان مهار ندارد.
حماس در ماههای اخیر از ایران فاصله گرفته و در جبهۀ ترکیه و قطر قرار گرفته است، حماس دیگر حامیان گذشته و سابق خود را ندارد. وضعیت سیاسی آینده این جریان در معادلۀ فلسطینی چیست؟
حماس اشتباه استراتژیک بزرگی را مرتکب شد. بعد از بیداری اسلامی و به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین در مصر و تونس، این جریان بین همبستگی تشکیلاتی با بقیۀ اخوانیها و همبستگی مقاومتی به گونهای باید انتخاب میکرد؛ چون جمع بستن میان این دو به دلیل حوادث سوریه امکانپذیر نبود، بخشی از معارضه در سوریه اخوانی بودند و به همین دلیل نمیتوانست میان این دو جمع بیندازد؛ حماس باید یا طرف مقاومت را میگرفت و یا اخوان را. در هر حال حماس طرف اخوانالمسلمین را انتخاب کرد و این ریسک بزرگ را انجام داد.
هم اکنون روند تحولات به زیان حماس است، اولاً به این دلیل که ترکیه هیچ کمکی به حماس نکرد. ثانیاٌ اخوانیهای مصر در برخورد عمومیشان با حماس تغییر چندانی با زمان مبارک نداشتند و حتی در ارتباط با غزه که تحت حاکمیت حماس است، تخریب تونلهای حماس در زمان حاکمیت اخوان المسلمین و حاکمیت مرسی بیش از زمان حسنی مبارک بود و این نشان میدهد که بهبودی حاصل نشده است.
سوم سقوط مرسی است که تأثیرات بسیار سنگینی برای حماس داشته است. هم اکنون حماس در معرض اتهام همکاری با مرسی است. تحرکات افراد مسلح سلفی که اساساً در شبه جزیره سینا بوده و هستند به پای حماس نوشته میشود و این مشکلات جدی برای حماس به وجود میآورد.
قطر که به خالد مشعل پناه داده بود و وی را در دوحه مستقر کرده بود، 400 میلیون به حماس کمک کرد، اما با شروط و حضور ذی حساب؛ بدین معنا که حماس مجاز نیست از این مبلغ در جهت مقاومت و یا افرادی که در کار مقاومت حضور دارند هزینه کنند چون رژیم قبلی قطر این مسئله را به اسراییل قول داده بود. این در حالیست که حماس اساسآً اسکلت بندی مقاومتی دارد، اصولاً نام این جریان، جنبش مقاومت اسلامی در فلسطین است.
قطر هم اکنون شاهد تحولات مهمی است؛ این کشور هم نه تنها همپیمانی ایران را از دست داده بلکه روی بازندگانی شرط بندی کرده است و معلوم نیست که آنها به حمایت خود از اخوانالمسلمین و حماس ادامه دهند یا نه به این دلیل که آمریکا به نوعی از اخوان المسلمین رویگردان شده است. در هر حال حماس هم اکنون هم در بعد مالی و هم در بعد سیاسی در سطح منطقه دچار بحران شده است. مجموعۀ این عوامل حماس را در وضعیت دشواری قرار داده است.
5252
نظر شما