کنگره بازیگر سوم اما مهم

اینکه ضعف اقای اوباماست یا سیاست از پیش تعیین شده کاخ سفید ،اما کنگره ایالات متحده در رویه ای بی سابقه در کلیه شئونات سیاست خارجی آمریکا وارد و الزامات خود را فارغ از تایید یا مخالفت کاخ سفید به قوه مجریه تحمبل میکند. ایران نمونه آشکار این وضعیت است

مدتی پیش در همین سایت ارزشمند خبرآنلاین ، مطلبی در باره موانع حقوقی پیش روی ایالات متحده برای آغاز گفتگوهای اولیه با ایران نوشتم . در آن مطلب فارغ از ادبیات سیاسی مالوف در تحلیل با مدل ایرانی، به صراحت یادآور شدم در فرآیند تصحیح روابط دو کشور به عنوان فرضی که روزی اتفاق خواهد افتاد ،مسئله ای که آنرا " مشکل خاص اقای رییس جمهور در حل یک مشکل خاص تر" توصیف میکنم ،در برابر این فرایند وایشان قد علم خواهد کرد . این مشکل چیزی نیست جز" ایفای رسمی نقش دخالت گر و گسترش تاثیرنفوذ کنگره در ماجرای ایران امریکاست" که از مدتها پیش ابتکار عمل را در دست گرفته  و روز بروز بر دامنه دخالت های خود میافزاید. پدیده ای که به لحاظ میزان دخالت در تصمیم گیری ها برای کاخ سفید کم سابقه بوده به گونه ای  که به جرات میتوان گفت واشنگتن تابه امروز کمتر رییس جمهوری اینچنین دست بسته وتحت تاثیر کنگره و عوامل تاثیرکذار بیرونی به خود دیده است.
حتی جیمی کارتر با آنهمه ضعف هایی که متهم به آنهاست در برابرکنگره و نمایندگان مجلسین با قدرت بیشتری برخورد میکرد. امثال کلینتون ، ریگان و نیکسون را نمیگویم با تمام قدرتی که در دست داشتند به مقابله با نمایندگان بر می خاستند.بر اساس  مطلب آنروز  واعتقاد امروزم ،برای دیپلماسی ایرانی کاملا ضروریست هم در دوره پیش از عمل وهم در زمان ریکاوری ، نه صرفا به آقای اوباما بلکه به کنگره ایالات متحده باید اهمیت بیشتری  داده و اولویتی را برای آن  در دستور کار خود قرار دهد. نکته ای که آقای رییس جمهورهم به آن واقف است.
به همین دلیل آقای اوباما دستکم از آغاز دور دوم ریاست جمهوریش ترجیح داده مسئله ایران را بیشترمتاثر از نوع روابطش با نمایندگان از کانال کنگره دنبال کند تا وزارت خارجه.  نمیدانم ،شاید اینهم از زیرکی آ قای اوباما باشد که مترصد است با بازی برگ ایران درکنگره جهت کم کردن فشار بر خود استفاده و با قبول فشار بر تهران در سایر مسائل مهم منجمله صلح خاورمیانه از انها امتیازبگیرد. گرچه این تصور صرفا یک احتمال است، ولی بسیاری نسبت به وجود چنین زیرکی در اقای اوباما تردید دارند. جدای از مسئله ایران تقریبا در هیچ دوره تاریخی قوه قانونگذاری امریکا تا بدین حد در امور اجرای دولت خصوصا سیاست خارجی ورود و دخالت نکرده است. به گونه ای که از نگاه پاره ای سیاستمداران بین المللی و خصوصا امریکایی ظاهرا موضوع ایران بیشتربه یک مسئله شخصی و داخلی ایالات متحده تبدیل شده است. وجود این نوع نگاهها با اندک تفاوتهایی در زاویه دید طرفهای امریکایی بی شک کار را برای تهران در صورت قرار گرفتن روی ریل فرایند ایجاد تحول بسیار سخت خواهد کرد که کرده است.چه به صورت گفتگوی مستقیم ویا درقالب گفتگو های1+ 5.
درک وجود پیچیدگی های نظام حقوقی وسیاسی ایالات متحده در شرایط عادی کار چندان ساده ای نیست.اما زمانی که گروههای حاکم برسازمان قدرت در بروز چالشی مشترک و استراتژیک،بر گرفته از فهم هریک ازانچه " منافع و امنیت ملی امریکا" توصیف شده در مقابل هم قرار میگیرند این پیچیدگی وارد لایه سخت تری از تقابل و رویارویی میان دو طرف میشود که شناسایی ان مشکل و چه بسابه نفع طرف سوم  منازعه تمام نشود.در چنین فضایی است که دو طرف با تمام توان خود انهم از نوع امریکاییش به رویارویی قانونی علیه یکدیگر میپردازند. پر واضح نهاد قانونگذار یعنی کنگره برنده نهایی اینگونه بازی هاست.
به همین دلیل کاخ سفید با این توجیه قابل قبول که مسئولیت سیاست خارجی با وزارت امور خارجه است همواره سعی کرده از باز شدن پای کنگره ونمایندگان مجلسین به صورت رسمی و تعیین کننده به دیپلماسی در جریان جلو گیری کرده یا انها را در پروسه عمومی سیاست تعریف و دخالت دهد. چراکه به خوبی میداند ورودکنگره به فضای اجرا عملا درد سرساز خواهد شد. اما بغرنج تر  از سایر مولفه ها اولا کنگره احساس کند ریییس جمهور ضعیف عمل میکند ، ثانیا حزب رییس جمهور اکثریت کرسی ها را نداشته باشد، یعنی هر دو اتفاقی که اکنون در واشنگتن مشاهده میشود.

از دید کنگره این ایران نیست که به تنها نقطه ضعف اوباما تبدیل شده بلکه ایشان درموضوعاتی مانند سوریه، افغانستان،مصر،کل پروژه صلح خاورمیانه و گفتگوهای فلسطینی اسرائیلی و....به غایت منفعل عمل میکند.
امابحث من اکنون در مورد سایر اختلافات میان کنگره و کاخ سفید نیست انچه الان بهانه مطلب شده موضوع ایران وبرخورد کنگره امریکا با تهران است . برخوردی که تازه ترین آن شب گذشته اتفاق افتاد.
متاسفانه این نوع نگاه خطرناک با تیزی زیادی در کنگره حاکم و اقای رییس جمهورهم ظاهرا قادر به ایجاد تغییری ولو اندک در زاویه ان نیست.ایا جمهوری خواهان درصدد کارشکنی عامدانه در مسیر رییس جمهور هستند؟ایا اوباما خود قادربه ایجاد تحول و بروز کارامدی نیست؟ایا او باید منتظر نتایج اولین دور جدید گفتگوهای 1+5بماند تا بادست پر با نمایندگان برخورد کند؟یا انکه فارغ از همه این موارد نشان و علائمی مستقیم، معنا دار و بهانه ای از سوی تهران برای پیشینه کردن صبر و حوصله اعضای کنگره، دریافت نکرده یا منتظر دریافت آنست.؟پاسخ هر چه باشد مهم استفاده از مختصر نور متصاعد شده از روزنه بوجود امده در دیوار طرفین است که باید برای خوانش نقش راه اتی از آن بهره گرفت. این درست که بعضی اعضای کنگره شب گذشته بار دیگر قدمی برای تشدید تحریم های وسیع علیه تهران برداشته وچه اقدام عجیب و ناشایستی همچون موارد گذشته  انجام دادند یا در اینده انجام  خواهند داد، اما فراموش نکنیم هفته گذشته 130 تن از همین نمایندگان خواهان تعامل اوباما با ایران شده و از رییس جمهور درخواست کردند با اقای روحانی تعاملی عملی برقرار کند. البته این نامه و محتوای ان به نحو تعجب اوری مورد توجه قرار نگرفت و معلوم نیست چرا از کنار ان به سادگی عبور شد ،و تعجب اورتر پوشش وسیع سخنان جک استراو و سفر او به ایران بود. ایا این دو همطراز و دارای ارزش خبری یکسانی نبودند؟
گر چه باید به انتظار اینده نشست لکن آنچه مایه نگرانی عمیق است نه صرف تحریم ها(البته به نوبه خود مهم هستند) بلکه ازاولویت خارج شدن موضوع واهمیت ایران از رصد و نگاه دیپلماسی جهانی و افکار عمومی ملل به بهای دیگر اولویت های بین المللی است. مانند موضوع فلسطین و اسرائیل و گفتگو های به اصطلاح صلح ،مسائل سوریه،مصر، عراق ،افغانستان ،روابط دول اروپایی میان خود وبا امریکاو.....
این بدترین حالت ممکن و متصور برای ایران است. واضحتر بگویم جهان به موضوع ایران و مسائل پیرامونی ان اعم از تحریم ها ،مسایل اقتصادی و....عادت کند ،انچنانکه به نبود نفتش عادت کرد . در واقع ایران عملا به یک پدیده عادی مثل بقیه مسائل در سطح جهانی تبدیل شود چنین تصوری اصلا برایم قابل ترسیم نیست لذا از بروز و ایجاد این عادت غلط و نگران کننده در سطح جهانی به هر قیمت باید جلو گیری کرد. این اقدامی است که کنگره به دنبال ان است و اقای اوباما در شرایط فعلی کاری ازدستش بر نمیاید ،مگر انکه بتواند کنگره را با المانی ملموس متقاعد کند نباید اولویت موضوع ایران به بوته فراموشی سپرده شود.نمیگویم صددرصد باید خوشبین بود" خیر،اما اگر زمینه ای نازک ولو به نازکی لایه یخی بر بستر رود خانه ای میان طرفین ایجاد شده از آن باید استفاده کرد . لازم نیست وسط رفت، درهمین کناره رودخانه میتوان قدم های اولیه را برداشت و علائم را فرستاد. برای خلع سلاح کنگره و قطع بهانه نمایندگان فرصت باقیست.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 305101

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجتبي IR ۰۶:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۳
    0 0
    با سلام مطمئنا برادر گرامي مسلم را ميتوان يكي از تئوريسان هاي خوب نام برد چون ايشان كاملا از امور دنياي غرب با اطلاع اند و به راحتي آن را با امور داخلي كشور ما مي توانند تحليل كنند .
  • علي مرتضوي IR ۰۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۳
    0 0
    سلام مسلم جان بازيگر سوم كه بود