کیوان کثیریان

اسناد سینما پیش از سال 57 را که مرور کنید به سندی بر خواهید خورد متعلق به احتمالا سال 54 که سه تن از سینماگران از جمله بهروز وثوقی طی نامه ای به محمدرضا پهلوی، از عملکرد پهلبد وزیر وقت فرهنگ و هنر گلایه می کنند.

آنها نسبت به اینکه وزیر، صنف های سینمایی را منحل می کند و با تطمیع برخی هنرمندان آنها را به سمت دولت می کشاند و صنف دولتی می سازد گله مند و معترض بودند.

ظاهر امر نشان می دهد احتمالا فرمول پهلبد در مواجهه با صنوف و اهالی سینما برای دست اندرکاران سینمایی دولت دهم جذاب بوده است.
معاونت سینمایی که بعدتر به سازمان سینمایی تغییر نام داد از همان ابتدای کار خود، با صنوف سینمایی که نزدیک به بیست سال در خانه سینما گرد هم آمده بودند، بنای ناسازگاری گذاشت. 

آنها از همان ابتدا به جای آنکه با استفاده از توان صنوف، اوضاع سینما را به سمت بهبود هدایت کنند و به جای ایجاد امنیت سرمایه گذاری برای بخش خصوصی، کاهش تصدی گری دولت و سپردن تصمیم گیری ها به صنوف، مسیر کاملا برعکس را در پیش گرفتند. با شعار ریل گذاری به میدان آمدند و صنوف را از تمام جایگاه های اجرایی و تصمیم گیری حذف کردند.

آنها در اقدامی عجیب با بهانه های گوناگون، تلاش کردند تا به بدنه سینماگران و صنوفشان ضربه های کاری وارد آورند، فضای کار در سینما را ناامن کنند و اجازه ندهند "بحران" یک لحظه هم گریبان سینماگران را رها کند.

اتهاماتی نظیر عملکرد سیاسی خانه سینما (که هرگز مصداق روشنی برای آن ذکر نشد)، حمایت از عاملان بی بی سی (که اتفاقا حکم برایت مستندسازان مورد اشاره صادر شد)، رانتخواری، شاه نشینی، نگاه سکولار و. . . نهایتا به طرح یکی دو ایراد در اساسنامه خانه سینما انجامید که اتفاقا از سوی برخی آدم های صنفی سابق خانه سینما به طرف دولتی منتقل شده بود.

شاید این سوال بلافاصله مطرح شود که چرا؟ مگر ایجاد بحران و تفرقه میان سینماگران چه سودی به حال دست اندرکاران سینمایی دولت دهم داشت؟ سوال خوبی است. اما وقتی به سوی دیگر ماجرا دقیق تر نگاه کنیم پاسخ این پرسش چندان دور از دسترس نیست. بودجه سینما طی این چهار سال چهاربرابر شده و از یکصد و پنجاه میلیارد تجاوز کرده است.

فهمیدن اینکه این بودجه کجا و چگونه هزینه شده هم کار دشواری نیست. مروری بر پروژه های به اصطلاح فاخر تولید شده در این سال ها، هزینه های واقعی و هزینه های اعلامی و صوری تولیدشان و همچنین نگاهی به اسامی دفاتر تولید آنها به سادگی مشخص می کند که این بودجه در کجاها هزینه شده است.  

حال، هزینه کردن مبالغی هنگفت در دفاتری خاص که نام مدیران و یا هیات مدیره هایشان هم بسیار آشناست نیاز به چه دارد؟ آرامش؟ هرگز. سرگرم کردن اهالی سینما با بحران سازی های پیاپی، می توانست شگرد مناسبی برای نیل به این هدف باشد که با مهارت اجرا شد و به نتیجه رسید. وگرنه حل کردن مشکل اساسنامه خانه سینما تنها با یک تدبیر ساده ممکن بود و اصلا نیاز به این همه بگیر و ببند نداشت.  

اصرار به دولتی کردن سینماگران، تفرقه میان صنوف و اضمحلال آنها به همراه ساختن صنف های دولتی حربه خوبی بود برای آنکه قدرت عکس العمل جمعی نسبت به آنچه در مدیریت سینما اتفاق می افتد و توان اعتراض به سومدیریت ها، ریخت وپاش ها، حاتم بخشی ها و کم کاری های دولتی، از طرف مقابل که هنرمندان باشند، گرفته شود و از سوی دیگر تقصیر تمام ناکارامدی ها و ویرانگری ها به گردن بحران های صنفی بیفتد و مدیران نالایق، خود را تبریه کنند.

اما ماجرای خانه سینما - که نیازی به بازگویی جزییات آن در این مجال نیست - فصل تازه ای از حرکت جمعی نهادی به نام صنف را رقم زد. شاید در سال های اخیر این تنها مقاومت جانانه صنفی دربرابر دولتی شدن و اتحاد محکم برای جلوگیری از نابودی مفهوم صنف در سرزمین ما باشد. من ماجرای خانه سینما را تنها یک اتفاق محدود و مربوط به چهار پنج هزار نفر نمی بینم. این نمونه یک مقاومت مدنی موفق توام بااتحاد است برای نجات مفهوم و ماهیت صنف. 

این حق، مسلما به زودی گرفته می شود و شکستی دیگر برای تصمیمی مستبدانه و بی پایه رقم خواهد زد. دولت دهم یکی از تلخ ترین دوره ها برای فعالیت های صنفی در سینما بود ولی در عین حال یکی از بزرگترین تجربه های اتحاد و ایستادگی مدنی و حرکت های جمعی را برای سینمایی ها رفم زد.

این یادداشت در هفته نامه آسمان شنبه 12 مرداد به چاپ رسیده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 306617

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سید A1 ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۲
    3 0
    نهایتا به طرح یکی دو ایراد در اساسنامه خانه سینما انجامید که اتفاقا از سوی برخی آدم های صنفی سابق خانه سینما به طرف دولتی منتقل(هدیه) شده بود.
  • محمدحسین IR ۲۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۲
    2 3
    این رو هم خوبه بدونید که پرفروش ترین فیلم ها فاخرترین فیلم ها و جایزه اسکار که برای من اهمیتی نداره در این دوره بوده هی انصاف کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    • عرشیا A1 ۰۳:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
      2 0
      منظورتون از پرفروشترین فیلمها سه گانه فاخر اخراجیها !!!! است نه؟ اگه دیدتون به سینما اینه که واویلا .
    • فربد A1 ۱۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
      1 0
      این محمدحسین هر جا انتقادی از دولت دهم می شود حضوری مدافعانه دارد؛ فقط ای کاش می دانست اسکار مربوط به ارزش های فردی سینمای فرهادی است و نه دولتی که حتی یک هفته جلوی فیلمبرداری فیلمش را غیرقانونی گرفت. بعد هم کدام فیلم های فاخر؟ پایان نامه یا استرداد؟!