کودتا یا انقلاب سیاسی در ادبیات سیاسی شگردی نظامی با ماهیتی سیاسی و کوششی از سوی یک ائتلاف سیاسی غیرقانونی برای براندازی رهبران حکومت موجود است که از طریق خشونت یا تهدید به انجام آن؛ و از درون هیأت حاکمه انجام میگیرد. این خشونت معمولاً محدود و ناگهانی است و از سوی عدهای اندک (برخلاف انقلاب که از سوی بیشتر مردم انجام میگیرد) به کار بسته میشود. عاملان کودتا در غالب زمان ها؛ کنترل نیروهای نظامی را در اختیار دارند.یک کودتا برخلاف انقلاب ها و حتا جنبش های مدنی مدرن، به ندرت بر سیاستهای بنیادین اقتصادی و اجتماعی یک کشور تاثیر میگذارد. در دو سده اخیر کشورهای زیادی در آسیا، قاره آفریقا و آمریکای لاتین کودتا را تجربه کردهاند.
واژه «کودتا»، به فرانسوی: coup d'état، از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده است؛ و به معنی «ضربه ناگهانی به دولت» است. این عبارت در زبانهای دیگر نیز بهکار میرود. واژه ی«پوچ» در زبان آلمانی با رسم الخط Putsch، وگویش سویسی به معنای ضربه ضربه نیز همین معنی را دارد و گاه به کار رفتهاست.
بسیاری از کودتا ها با سرنخ های بیرونی و تلاش های بیگانگان برای کنترل سیاسی کشور هدف آن ها روبرو است . من مایلم که چنین کودتاهایی را با تلفیق با کلمه ی "برون"، با دانشواژه ی جعلی "کودتای برونی"، با بیان اختصاری "کودبتا"، "EXTERNAL COUP" بنامم.
کارکشته ترین کودبتاکنندگان در دو سازمان جاسوسی سیا و ام. ای سیکس در کشورهای آمریکا و انگلستان مورد پروا قرار گرفته اند.
سازمان پلیسی آمریکا موسوم به (FBI) (Federal Building Investigation) اولین سازمان امنیتی بود که پس از جنگ جهانی اول و در سال 1301 شمسی در زمان ریاست جمهوری هاردینگ تشکیل شد، در کنار وظایف پلیسی، مأموریتهای ضد جاسوسی نیز بر عهده پلیس فدرال (FBI) بود، بنابراین سازمان اطلاعاتی خارجی تا جنگ جهانی دوم در آمریکا وجود نداشت.
پس از اتفاقاتی که در جنگ جهانی دوم رخ داد نیاز به سازمان جاسوسی برای دولت آمریکا را ضروری تر می نمود. بنابراین به دستور روزولت رئیس جمهور وقت، اولین تشکیلات اطلاعاتی آمریکا با ماموریت امنیتی برون مرزی به نام اداره خدمات نظامی (SOS) (The Office Strategic Service) تأسیس شد.
اداره خدمات نظامی (SOS) در چند سال عمر کوتاه خود موفقیتهای بزرگی کسب کرد و توانست در تشکیلات دولتی و اطلاعاتی روسیه و آلمان نفوذ کند، با وجود تمامی دستاوردها، اداره خدمات نظامی (SOS) تنها دو سال پس از راه اندازی در پایان جنگ به دستور ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا منحل شد، دلیل انحلال اداره مذکور در ظاهر به سبب این بود که مأموریت آن جمع آوری اطلاعات نظامی است پس در دوران صلح نمیتواند مفید واقع شود.
در سال 1936 میلادی مصادف با 1325 شمسی سازمان اطلاعاتی تحت عنوان گروه کارآگاهی مرکزی (CIG) (Central Intelligent Group) راه اندازی شد که در 26 جولای 1947 ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا با امضای مصوبه امنیت ملی، تغییرات زیادی را در این تشکیلات بوجود آورد و بسیاری از شعبهها و بخشها با هم ادغام و یا منحل شدند و سازمان جدید به نام آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) ( Central Intellgence Agency) کار خود را آغاز کرد.
به باور بسیاری از نویسندگان چپ و نگرش های ضد آمریکایی و مستند قراردادن داده های دریافتی از درزهای اطلاعاتی؛ سیا" در دوران جنگ سرد؛ از طریق گروه های متعلق به خود و با استفاده از بینادهای سرشناسی مثل " بنیاد فورد"، و " بنیاد راکفلر" و بعد " بنیاد هریتاژ" و " بنیاد موقوفات ملی برای دموکراسی" (NED) در سامانهها ی فرهنگی کشورهای مختلف جهان نفوذ کرده و در مواقع گوناگون سازماندهی کنفرانس های فرهنگی و نمایشگاه های هنری و کنسرت های با شکوه را به عهده میگرفته است. مضافاً " سیا" آثار نویسندهگان و شاعرانی را که خط و سیاست جهانی واشنگتن را تصدیق و یا مورد توجیه قرار میدادند، منتشر میساخت و در مواقع متعددی در گسترش هنرهای انتزاعی (آبستره) در رودر روئی با آثار هنری و ادبی که دارای محتوای ضد نظام جهانی سرمایه و یا پیام اجتماعی بودند، نقش اساسی بازی میکرد. " سیا " در دورهی " جنگ سرد" قدیم به خیلی از روشنفکران در کشورهای مختلف جهان، منجمله در خود آمریکا، کمک مالی میکرد. بعضی از این روشنفکران به طور مستقیم و آگاهانه از " سیا" حقوق دریافت میکردند و بخش مهم دیگری نیز که به طور" غیر مستیم" حقوق بگیر بودند، بعداً ادعا کردند که هیچ وقت آگاهی نداشتند که در تهیه و اجرای پروژه های فرهنگی " سیا" دست داشته اند. البته خیلی از روشنفکران و هنرمندان ضد نظام جهانی سرمایه موفق شده بودند که به هویت این روشنفکران سیاسی و" امنیتی" حقوق بگیر در آن دوره آگاهی یابند و لذا در برخورد با آنها احتیاط لازمه را بهجا می آوردند. ولی آنچه که در اینجا شایان توجه است ایناست که در آن دوره بودند روشنفکران و استادان حقوق بگیری که سالها با معرفی و جا زدن خود به عنوان سمپات و حامی جنبش های صلح خواهی، استقلال خواهی و ضد امپریالیستی نه تنها موفق شدند که با مهارت هویت خود را از انظار و توجه روشنفکران ضد نظام جهانی پنهان نگهدارند، بلکه با توسل به ترفندهای جاسوسی موفق شدند که در میان فعالین سیاسی چپ ، ملی گرا و دموکرات مقام و منزلتی کسب کنند و به محفل ها و دوره ها و جرگه های آنان نفوذ کنند. در اینجا در ارتباط با ایران باید از دو نفر محقق و روشنفکر - دکتر دانلد ویلبرو دکتر ریچارد کاتم - نام برد. این دو روشنفکر که در سالهای مبارزاتی ملی شدن صنعت نفت و در دوره ٢٧ ماههی حکومت ملی دکتر مصدق در ایران زندهگی می کردند.، بهقدری با مهارت و هوشیاری به حمایت خود از خواسته های استقلال طلبانه و دموکراتیک مردم ایران تظاهر می کردند که تعداد قابل توجهی از روشنفکران آنها را به محافل سیاسی خود دعوت کرده آنها را ازتبار هاوارد باسکرویل محسوب میداشتند. غافل از اینکه این دو محقق و استاد دانشگاه در آن سالهای پر تلاطم، بهطور مستقیم برای سازمان " سیا" کار میکردند. دونالد ویلبر که چندین سال در دانشگاه تهران تدریس می کرد و مورد اعتماد دانشجویان خود بود، با ماموران عالیرتبه نظامی و سیاسی " سیا " که در نیمهی دوم سال ١٣٣١ (بعد از پیروزی قیام تاریخی سی تیر ١٣٣١) و در نیمهی اول سال ١٣٣٢ ( بعد از قتل محمود افشار طوس ، رئیس شهربانی وفادار دولت ملی ) خود را برای اجرای ماموریت ایجکس ( کودتای بیست و هشت مرداد ١٣٣٢) آماده میکردند، تماس مستقیم و دائمی داشت. بعد از پیروزی موفقییت آمیز کودتای ٢٨ مرداد ، ویلبر نتیجه گیری و جمع بندیهای این ماموریت را در یک کتاب به عنوان یک رهنمود به رشته تحریردرآورد. این کتاب به عنوان یک رهنما سالها مورد استفادهی کودتاچیان در اکناف جهان بهویژه در کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین قرار گرفت.
بر این باورم که فعالیت های علمی، فرهنگی و امثال این؛ در مقام دفاع از اندیشه و جنبش سرمایه داری جهانی و گسترش آن از سوی آمریکا؛ تا حدودی قابل توجیه به نظر می رسد؛.اما، این زمانی غیر قانونی و توجیه ناپذیر است که از این فعالیت ها در راستای ایجاد یک کودتای نظامی به رهبری عوامل بیرونی برای فروپاشیدگی درونی استفاده شود. همان چیزی که باید آن را کودبتا نامید.
جدای از اتهامات وارد به امریکا در ارتباط با کودتا در کشورهای آمریکای لاتین؛ مانند هندوراس و شیلی در دهه های گذشته، و کودتاهایی چون کودتای 28 مرداد و نوژه در پس و پیش از انقلاب در ایران، امروز انگشت اتهام به سمت ایالات متحده امریکا در ارتباط با کودبتای نرم در مصر، و کودبتای خشونت بار مدنی در سوریه؛ متوجه این کشور می نماید.
چندی پیش بود که ماجرای اسنودن و تحرکات امریکا در این زمینه مورد تعمق قرار گرفت و به عنوان نمونه خبرگزاری رسمی اسپانیا،افه، با مخابره خبر نشست سران بازار مشترک آمریکای لاتین، ضمن اشاره به سایه افشاگری های اسنودن در تصمیم های سران این اتحادیه نوشت: سران بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی، در بیانیه ارایه شده در این نشست، ضمن اعلام مخالفت خود با هر گونه فعالیتی که بتواند قدرت دولتها و اجرای حق اعطای پناهندگی را تضعیف کند، از حق اعطای پناهندگی به ادوارد اسنودن پیمانکار آمریکایی افشا کننده برنامههای جاسوسی آمریکا از سوی ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه حمایت کردند.
اسنودن، کارمند سابق سازمان سیا، دو برنامه فوق جاسوسی دولت آمریکا را فاش کرد. این دو برنامه که مجری آن سازمان امنیت ملی آمریکا و دفتر تحقیقات فدرال FBI بودند، میلیونها مکالمه تلفنی در آمریکا و اروپا و اطلاعات اینترنتی صدها شرکت اصلی اینترنتی نظیر فیس بوک،گوگل، اپل و مایکروسافت را استراق سمع میکردند.
سیا به عنوان یک تشکیلات تعریف شده در حوزهی سیاست خارجی آمریکا؛پا به پای سیاستهای جهان گرایانه و هژمونی خواهانه ی آمریکا رشد کرد. بی شک در تمامی عملیاتهای آمریکا در چند دهه اخیر میتوان ردپای سیا را کشف کرد به طوری که سرنخ بسیاری از روندها و رویدادهای ساسی - امنیتی را می توان به سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) منتهی دانست.
از مهم ترین اتهامات سازمان سیا طی دهههای گذشته میتوان به عملیاتهای نافرجام در ترور "فیدلکاسترو" و ترور "چه گوآرا"،مسموم سازی"یاسر عرفات"، "عبدالعزیز حکیم"، و ابتلای بسیاری از رهبران ضد امریکایی کشورهای مختلف به ویژه در آمریکای لاتین به سرطان از جمله "چاوز"، "فرناندو لوگو"، "دیلما روسف"، "لولا داسیلوا" و "کریستینا کرچنر" اشاره کرد. همچنین قتل "پاتریس لومومبا" رهبر کشور کنگو در سال ١٩۶٠ و ترور "سالوادور آلنده" رئیس جمهور سوسیالیست شیلی در جریان کودتای ١١ سپتامبر ١٩٧٣ اشاره کرد.
انتشار اسناد جدیدی در ارتباط با کودتای 28 مرداد در ایران که با پشتوانه ی کودبتای 25 مرداد آمریکایی ها به سرنگونی دولت ملی مرحوم مصدق منجر شد بار دیگر موجی جهانی را برای بررسی مجدد نقش آمریکا در کودتاهای بزرگ کشورهای مخالف با سیاست های این کشور را برانگیخته است. امید می رود این بررسی ها نه در پی شعارسازی های سیاسی؛ بلکه به دنبالِ شعورآفرینی های مدنی، برای ساختن آینده ای بهتر برای اسقرار صلح و امنیت جهانی باشد.
----------------------
این یادداشت در هفته نامه ی مثلث هفته ی نخست شهریور 92 به چاپ رسیده است.
نظر شما