زندگی در جامعه بدون اعتماد به دیگران دشوار است اما در همین جامعه تحمل خیانت ها با ریاکاری و نفاق و ... هم ،کاری بس دشوارتر است.

یکی از مهمترین سرمایه های هر فردی و جامعه ای «اعتماد» است. سرمایه ای که بدست آوردن آن دشوار است و حفظ آن دشوارتر.عبارت تیتر را بارها و بارها شنیدیم و شاید هم به کار برده باشیم. اما چرا به این جا می رسیم که توان حفظ این «اعتماد» را در روابط بین فردی و اجتماعی از دست می دهیم؟چرا ظاهر مان با باطن مان یکی نیست؟ چرا آن گونه نیستیم که در باطن هستیم؟ گاهی اوقات برای این که خود را پایبند به مذهب بدانیم جلوی دیگران سجاده پهن می کنیم،از هر چه آدم خیانت کار است، بیزاری می کنیم در حالی که ما خود یکی از این همین افراد خیانتکار هستیم و خود را به خواب زده ایم، ادای انسان خیر را در می آوریم در حالی که در جای دیگر خون مردم را می مکیم.

همه ما با این عبارت برخورد کردیم که: «ای بسا محرم، که به یک نقطه مجرم می شوند» روی سفره دیگران می نشینیم، نمک آنانرا می خوریم، اما تا فرصتی به دست می آوریم دیوار اعتماد را فرو می ریزیم، بعد ادای انسان سالم و وفادار، متعهد و دلسوز و ... را هم در می آوریم. اگر انسان خیانت کار، روبروی آیینه قرار بگیرد چه تصویری از خود را خواهد دید؟ آیا تصویر مخلوقی است که جانشین خدا برروی زمین است؟ فراموش نکنیم که اعتماد از نان شب هم واجب تر است.

اگر قابل اعتماد نیستیم و خیانت می کنیم، حداقل ادای انسان معتمد و با اخلاق را در نیاوریم تا همچنان« اعتماد بد نام» نشود و شرف انسانی خدشه دار نشود. همین نکته کوتاه را گفتم و بیش ازاین دیگر نمی توانم ادامه دهم تا«تو خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل». بافرو ریختن دیوار اعتماد، جامعه بوی تعفن می گیرد چون در آن جامعه افراد متعفن زندگی می کنند.

افرادی که بوی از انسانیت نبردند و منافع فردی را به هر قیمتی بر مهمترین سرمایه زندگی که همان « اعتماد» است ترجیح می دهند حتی اگر قیمت آن دوری از آدمیت باشد.

www.mousavichalak.ir

مطلب مرتبط: شیشه اعتماد بشکند بند زدنش سخت است.

کد خبر 313370

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =