به گزارش خبرآنلاین، «جزیره زیر دریا» نوشته ایزابل آلنده با ترجمه زهرا رهبانی از سوی انتشارات گلآذین روانه بازار نشر شده است. داستان این کتاب درباره یک برده جوان (کنیز) بهنام «ساریتا» است که از هرج و مرج و خشونت ناشی از شورش بردهها در هائیتی میگریزد و بهدنبال ارباب خود راهی کشور آمریکا میشود.
ساریتا دختری است که در اواخر قرن هجدهم در جزیره سندومینگو (که امروز هائیتی نامیده میشود) از مادری آفریقایی (که هیچگاه او را ندید) به دنیا آمد. به عنوان دختر یک برده، او به مردی فرانسوی به نام والمورن فروخته میشود. کشتزارهای شکری که والمورن از پدرش به ارث برده او را به آمریکا کشانده است و او امیدوار است که به ثروت سرشاری دست پیدا کند. والمورن با رسیدگی زیاد، کشتزار نیشکر پدر خود را با استثمار بیرحمانه بردگان آباد میکند و با دختر یکی از نجبای کوبا، جزیره همسایه، ازدواج میکند. با ازدواج والمورن، ساریته به عنوان برده مخصوص همسر او مشغول به کار میشود. اما همسر والمورن زنی زیبا، ظریف و شکننده است که با گذر زمان آثار جنون در او ظاهر میشود ...
خود نویسنده درباره نوشتن این رمان گفته است: «من اصلا بنا نداشتم این رمان را بنویسم. من قبلتر از آن یک رمان نوشته بودم به اسم «زورو». یکی از فصلهای این رمان در نیواورلئان رخ میدهد. به آنجا رفتم و چندین بار در مورد نیواورلئان تحقیق کردم. در ضمن این تحقیق متوجه شدم که بخش زیادی از شخصیت این شهر 200 سال پیش توسط 10 هزار پناهنده که از هائیتی گریخته بودند، شکل گرفته است. آنها به همراه خانوادهها و بردهها و همسران رنگین پوست و بچههایشان از هائیتی گریختند. حادثه عجیبی بود. این حادثه شهر نیواورلئان را به کلی دگرگون کرد. بنابراین وقتی برای نوشتن رمانم در مورد نیواورلئان تحقیق کردم، نیاز داشتم بدانم این 10هزار پناهنده چرا به نیواورلئان رفته بودند...»
داستان با این جملات آغاز میشود:
«در سن چهل سالگی، من، ساریته سدیا، بخت بهتری نسبت به سایر کنیزکان داشتهام. عمری دراز خواهم داشت و در شادی پیر خواهم شد، چون همچنان ستاره من - z'etoile - به شب ابرآلود میدرخشد. نوازش دستان بزرگ مردی که قلب برگزیده را میشناسم، به ویژه وقتی مرا بیدار کند. من چهار فرزند داشتهام و یک نوه، آنانی که زندهاند، آزادند. اولین خاطرهی خوش من متعلق به دورانی است که دخترکی زرزرو، لاغر مردنی و ژولیده بودم؛ وقتی تکان دادن خود با ضرباهنگ طبلها شادترین لحظهی عمرم بود، و هنوز هم هست، چون شب پیش در میدان کنگو بودم، بیهیچ فکری در سر. آهنگ، بادی است که سالها را با خود میبرد، یادها و ترسها را، این حیوان وحشی که در اندرون خویش میبرم. ساریته همهروزه با ضرباهنگ طبل ناپدید میشود و به دوران کودکی خویش باز میگردد. من از وقتی راه رفتن را آموختم، پای کوبیدم. با کف پا بر زمین میکوبم و زندگی از ساقها بالا میرود، در اسکلتم میدود، در برم میگیرد، اضطرابم را میزداید و خاطراتم را شیرین میگرداند ...»
این رمان در 510 صفحه و با قیمت 25هزار تومان منتشرشده است.
«ایزابل آلنده» سال 1942 میلادی به دنیا آمد. پدرش «توماس آلنده» پسرعموی «سالوادور آلنده»، رییسجمهور فقید شیلی بود. رمانهایش اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای میگیرند. در سال 1981 زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نامه نوشتن به او را آغاز کرد که بعدها دستمایهی رمان «خانهی ارواح» او شد. «پائولا» نام دختر اوست که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان «پائولا» را در سال 1991 به صورت نامهای خطاب به دخترش نوشته است.
کتابهای «از عشق و سایهها»، «داستانهای اوالونا»، «دختر بخت»، «پرتره به رنگ سپیا»، «زورو»، «اینس روح من»، «جنگل کوتولهها» و «تصویر کهنه» از آثار این نویسنده شیلیایی هستند.
6060
نظر شما