فرهنگ و امر و نهی

این سیاست سربازخانه‌ای در چند سال اخیر، آزارهای فراوانی به فرهنگ کشور رسانده است.

با پی‌جویی سرنوشت فرهنگ در سال‌های گذشته (هشت سال اخیر) به دو سیاست مشخص برمی‌خوریم که با جدیت از طرف مسئولان فرهنگی اعمال می‌شده است: 1- سیاست پرهیز. 2- سیاست تشویق.
مسئولان فرهنگی در مواجهه با ادیبان و هنرمندان، خارج از این دو روش، برخورد دیگری نداشته‌اند. این کارگزاران (که تعدادشان کم بود) به نویسندگان و هنرمندان (که شمارشان زیاد بود) می‌گفتند: اینها را ننویسید؛ آنها را بنویسید. این فیلم‌ها را نسازید. آن فیلم‌ها را بسازید. یا نهی بود یا امر.
این برخورد از کجا ناشی می‌شد؟ دو احتمال می‌توان داد که بنا بر قرائن و شواهد، یکی از آنها ضعیف است و دیگری قوی. احتمال ضعیف آن است که این نوع برخورد، یک دیدگاه و سیاست کلی فرهنگی بوده که از بالا به همة دستگاه‌های مرتبط با فرهنگ سرازیر شده و مسئولان فرهنگی هم ملزم به رعایت آن بوده‌اند. احتمال قوی آن است که اعمال این سیاست ناشی از باورها و سلیقه‌های گروهی بوده که در دوران حاکمیت خود بر اهرم‌های اجرایی فرهنگ آن را جاری کرده‌اند.
قوت این احتمال ما را به این نتیجه می‌رساند که مسئولان خُرد فرهنگی با این باور اشتباه که مجتهدان عرصه ادب و هنر هستند، به معروف‌ها و منکرهایی که ساخته و پرداخته خیال خودشان بوده، اصالت داده‌اند و با این معیارهای خیالی، سیاست‌های پرهیز و تشویق را در حق نویسندگان و هنرمندان اعمال کرده‌اند.
سیاست پرهیز و تشویق یا همان امر و نهی در حوزه فرهنگ، کاربردی محدود دارد؛ آن هم در جوامعی بحران‌زده و ملتهب که یا یک دیکتاتور تازه کودتا کرده بر آن حکم می‌راند و یا یک رئیس جمهور مادام‌العمر دست نشانده. حال چرا این سیاست در حق فرهنگ کشوری که صاحب بزرگترین انقلاب ستم‌ستیز قرن حاضر است، روا داشته شده، هم خدا می‌داند و هم (تا حدی) ما. به هر حال اعمال این سیاست یک نتیجه بیشتر ندارد که در سال‌های اخیر تا حدی مزه تلخ آن نیز چشیده شد. آن نتیجه این است: این طور فکر کنید. آن طور فکر نکنید.
توضیح: درد، آن هم درد توأم با فریاد آنجاست که جاروی این سیاست، نویسندگان و هنرمندان وفادار به انقلاب را رُفت و بُرد. دیگرانِ روی‌گردان از انقلاب که جای خود دارند.
این سیاست سربازخانه‌ای در چند سال اخیر، آزارهای فراوانی به فرهنگ کشور رسانده است. در مقابل این برخورد مذموم و مطرود، دو سیاست تساهل و مدارا وجود دارد که متناسب با ماهیت فرهنگ و هر تلاش اندیشه‌ورزانه و معنوی است: تساهل در برابر ادیبان و هنرمندان وفادار به انقلاب، و مدارا در برابر گروهی که خرج خود را جدا از انقلاب و نهضت مردمی ایران می‌دانند. اعمال سیاست تساهل برای مسئولان خُرد فرهنگی وظیفه‌ای است که چون و چرا برنمی‌دارد، زیرا این حداقل احترام به ادبیان و هنرمندان انقلاب است که در فضایی بدون محتسب تنفس کنند. سیاست مدارا هم یعنی نشان دادن گلیم قانون به همه آنهایی که می خواهند پای ادب و هنر خود را دراز کنند.
ما در حوزه فرهنگ، چاره‌ای جز اعمال این دو سیاست اخیر نداریم. غیر از این هم هر چه باشد، در واقع پاسخگویی به همان معروف‌ها و منکرهای خیالی است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 319244

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =