به گزارش خبرآنلاین، مراسم رونمایی از مجموعه 6 جلدی «غرب شناسی» با حضور جمعی از مدیران، نویسندگان و فعالان عرصه نشر و رسانه در سالن اجتماعات انتشارات سروش برگزار شد. در این مراسم که جمعی از چهره های فرهنگی، اجتماعی و رسانه ای حضور داشتند، دکتر رجبی رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا و سیما و مدیرعامل انتشارات سروش از مجموعه شش جلدی غرب شناسی با عناوین: «تکنولوژی رها نوشته هری کالینز و ترور پینچ، غرب چگونه غرب شد نوشته جیمز موریس بلاوت، شبکه فریب نگاهی به نقش انگلستان در دنیا نوشته مارک کرتیس، درس های دیپلماسی نوشته جان بردی کیسلینگ، نخبگان سایه نوشته جنین آر. ودل و اسلام هراسی نوشته پیترگاتشاک و گابریل گرین» رونمایی شد.
نفوذ عمیق و نامرئی در زندگی مردم دنیا
رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی در این مراسم گفت: جهان امروز مبانی و مبادی نظری، فکری و زیباشناسی غربی را پذیرفته و با آن زندگی می کند، اما درک عمیقی از فرهنگ و نفوذ غرب در جوامع وجود ندارد. گزیدهای از اظهارات رجبی را در ادامه میخوانید:
- غرب در سه بعد جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی معنا می شود که ابعاد سیاسی و فرهنگی غرب در این کتاب ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
- نکته مهم این است که به معنای فرهنگی؛ جهان امروز به خصوص از قرن بیستم به بعد؛ کاملا جهان یک قطبی شده و این ریشه های غرب گرایی که در همه جای دنیا حتی شرق نفوذ کرده است به همین دلیل است. در واقع جهان امروز مبانی و مبادی نظری، فکری و زیباشناسی غربی را پذیرفته و با آن زندگی می کند. به طوری که مثلا در همه جای دنیا اگر خانواده ای می خواهد برای دخترش عروسکی بخرد، یک عروسک با موهای بلوند و چشمان آبی و سبز را پسندیده و تهیه می کند. متاسفانه اینها نفوذ عمیق و ناپیدای غرب است که البته ناپیدا نیست و کاملا مشهود است اما کسی به آن توجه نمی کند.
- به اعتقاد من اگر زیباشناسی کسی تغییر کند همه چیز او آگاهانه و ناآگاهانه تغییر پیدا می کند. امام علی (ع) می فرمایند" بها و ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را زیبا می داند.". بنابراین اگر من همان چیزی را که غربی ها زیبا می دانند زیبا بدانم دیگر با آنها فرقی ندارم. وقتی این دیدگاه در جامعه جای بگیرد در واقع خودمان غرب را وارد مرزهای خودمان کرده ایم.
- آنچه غرب را غرب کرد همین دیدگاه ظاهرگرایانه است که به نام واقع بینی یا واقعیت انگاری به مردم آموزش داده می شود و معتقدند آنچه که در ظاهر دیده می شود همان واقعیت است چرا که واقعیت را در مقابل حقیقت یکسان می دانند. در حالی که در دورهای گذشته معتقد به حقیقت بودند و حقیقت را ورای واقعیت می دانستند. در واقع این نفوذ 500 سال قبل شکل گرفته و به تدریج به همه جای دنیا سرایت کرده است.
- ما باید عمق فرهنگ غرب را بفهمیم و در مورد آن آگاهی کسب کنیم. فرهنگ غرب این نیست که چون آنها اعمالی انجام می دهند و ما انجام نمی دهیم پس ما غربی نیستیم. اینها همه ظواهر است اگر چیزی را که غرب زیبا می داند ما هم زیبا بدانیم در واقع تفکر غربی داریم اما اگر چیزی را که غرب دلپذیر می داند ما نپسندیم آن وقت می توانیم ادعا کنیم که غربی نیستیم. اما همه اینها مانع نمی شود که ما غرب را نشناسیم و از ترفندهای آن آگاهی پیدا نکنیم.
- غرب امروز به خودش هم رحم نمی کند. شما هیچ کشوری را مثل انگلستان همراه و هم مسیر با آمریکا ندارید. این دو کشور در همه چیز با هم در یک مسیر حرکت می کنند اما در قضیه جنگ ایرلند با انگلیس می بینیم که آمریکا طرف ایرلند را می گیرد چرا که بعد از یهود ایرلندی ها ثروتمند بوده و از قدرت زیادی برخوردار بودند. در این قضیه آمریکا انگلیس را وادار کرد که به آنها امتیاز بدهد. بنابراین می بینیم غرب امروز حتی به همراهان خودش هم رحم نمی کند و برای کسب منافع بیشتر هر کاری را انجام می دهد.
- امروزه فضا به سمتی رفته که پول اساس شکل گیری ارتباطات جهانی است و هر کشوری که پول بیشتری داشته باشد قدرتمندتر است. غرب دارای دو چهره سوسیالیست و کاپیتالیست است که در اصل هیچ تفاوتی با هم ندارند. ایده آل هر دو یکی است ولی هریک روش خودشان را بیان می کنند.
- غربی ها برای دنیای خود زحمت کشیدند. آنها برای اینکه دنیا را زیر سلطه خود بیاورند دانستند که باید دنیا را بشناسند تا جایی که آمدند و خط میخی ما را کشف کردند. دنیا پرستی برای غرب امری جدی است و برای آن کار می کنند. شما وقتی چیزی را نمی شناسید روی آن هیچ سلطه ای ندارید اما وقتی به راز چیزی پی می برید به لحاظ فرهنگی به شما قدرت می دهد.
- کتاب هایی که امروز چاپ شده انصافا در نشان دادن بعد سیاسی و فرهنگی غرب بسیار موثر است. طبیعتا اگر سروش این مسیر را ادامه دهد و مجموعه را گسترش دهد ناشران دیگر هم وارد میدان شده و به رقابت می پردازند. بنابراین اگر چنین نهضتی فراگیر شود در نهایت خواهیم دید که پژوهشکده هایی برای غرب شناسی ایجاد شده است.
- نقطه قوت این آثار بیان غرب از نگاه غربی ها است که در آن محیط رشد و نمود داشته و با آن فرهنگ بزرگ شده اند، درباره آن بگویند و منصفانه هم بنویسند، کاری مهم است که باید به صورت مستمر پیگیری شود.
- در دل غرب شناسی، جهان شناسی نهفته است. لذا شناخت غرب در بعد فرهنگی ما را نسبت به پیرامون خودمان آگاه تر می کند.
موقعیت غرب با راحتطلبی به دست نیامده است
بنابر گزارش روابط عمومی انتشارات سروش، مهدی فضائلی، مدیر عامل انتشارات سروش نیز در این مراسم گفت: مقابله با نفوذ و سلطه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب نیازمند شناخت دقیق، مناسب و بهتر از غرب و ماهیت آن است.
وی افزود: امروز به دلایل مختلف ضرورت دارد غرب را بشناسیم، اول به دلیل اینکه غرب واقعیتی انکار ناپذیر است و با مجموعهای از ارزشهای و فرهنگ خودش دنیا را تحت تاثیر قرار داده است پس ما باید آن را به عنوان یک واقعیت تاثیرگذار بشناسیم. دلیل دیگر اینکه غرب چیزهایی دارد که ما باید آنها را بیاموزیم، غرب شر مطلق نیست که هیچ آموزه مثبتی در آن نباشد، ما باید نکتههای مثبت آنها را برای تعالی و سعادت جامعه انسانی مورد استفاده قراردهیم.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر این است که موقعیت امروز غرب با راحت طلبی به دست نیامده و غرب برای تسلط خود بر جهان زحمت بسیار کشیده است و ما باید برای از بین بردن این سلطه، کوشش و شبزندهداری کنیم تا با فرهنگ غنی خود، بر آنچه که امروز بر دنیا مسلط شده است، غلبه کنیم.
مدیرعامل انتشارات سروش، تاکید کرد: دلیل دیگر شناختن غرب این است که غرب دشمن ما است و به عنوان یک فرهنگ مهاجم همواره به دنبال سود و منفعت خودش است و با هرچیزی که با این سود مخالف باشد، مخالفت میکند و از آنجا که اندیشههای جمهوری اسلامی در تعارض با منویات غرب قرار گرفته است، تمام تلاششان را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی به کار میبرند و از این منظر این ضرورت، ضرورت دشمن شناسی است.
6060
نظر شما