ذکر قیام عاشورا و به یادآوردن آن چه در صحرای کربلا بر نوادۀ پیامبر و فرزندانش آمد، بی شک وظیفۀ همۀ ماست، نه فقط شیعیان که همۀ آزادگان جهان. چندی قبل با یکی از میهمانان همایش "باران غدیر" همکلام شدم. او نه تنها شیعه نبود که هندو مذهب بود ، دکترای زبانهای سانسکریت داشت و با چنان عشق و احترامی از امام حسین(ع) سخن میگفت که وصف ناشدنی بود. ادب در برابر حسین(ع) و آنچه او انجام داد، اختصاصی به ما که او را معصوم میدانیم ندارد هرکس بویی از آزادگی و انسانیت برده باشد، حقانیت و مظلومیت قهرمان کربلا رامعترف است . دلم میخواست برخی از دوستانی که ادعای شیعه گریشان بر فلک است، ادب سخن گفتن از امام را از آن جوان هندو میآموختند.
ادب در برابر حسین بن علی(ع) تنها در این نیست که او را در حد ملایک آسمانی ستایش کنیم، بلکه باید با جان و دل بدانیم که امام ما چه کرد و چه گفت، نازل کردن قیامیکه تاریخ را دیگرگون کرده است ، به دعواهای رایج ما انسانهای عادی نیز بی ادبی به امام است. دعوای امام با یزید و طاغوتهای زمانه، دعوای شخصی نبود که ما امروز با فحش دادن به خانوادۀ آن ملعون ، بخواهیم دعواهای گذشته را صاف کنیم؛ دعوا میان ایمان و هرهرمذهبی، شرف و پستی و آزادگی و ذلت بود.
همۀ اینها به کنار مگر ما شیعۀ آن کسی نیستیم که حتی در میدان جنگ ، لشگرش را از دشنام گویی و هتاکی بازداشت تا مرز مشخصی میان پیروان مکتب اهل بیت و هرکس که در صف مقابل ایستاده ، بکشد؟ حضرت زینب و حضرت سجاد( که درود خداوند بر هردوباد) در دارالعمارۀ کوفه و در کاخ یزید در عین وقار و عظمت، پاسخهای کوبنده و تاریخی به دشمن دادند اما از مرزهای مشخص ایمان و ادب خارج نشدند. استواری کلام آنان، فصاحت و شکوهمندی قیامشان در خانۀ فساد اموی کجا به این زشتیهایی که در کلام ما ست، آلوده شد؟ شیعه بودن تنها به ادعا نیست، به عمل است و کسی که نداند امام او چگونه در برابر دشمن نیز وقار و استواری خود را حفظ میکند، باید در ادعای خود تجدید نظر کند.
نظر شما