روزگاری که امثال من وارد این حرفه شدند، برای فهم روزنامه نگاری تنها دو منبع در دسترس بود؛ دهکده جهانی "مک لوهان" و روزنامه‌نگاری دکتر "کاظم معتمد نژاد". اولی برای هر خواننده ایرانی درکی در حد بضاعت از کوچک شدن جهان در عصر ارتباطات را به همراه داشت و دومی، فهمی متفاوت از رفتار تجربی در فن و هنر روزنامه نگاری.

روزنامه نگاری در ایران با نام و اندیشه استاد "کاظم معتمد نژاد" آمیخته است. او روزنامه‌نگاری تجربی را در سرزمینی که معمولا ابتدا همه چیز را تجربه می کند و اگر فرصت شد با ساخت و کار آن آشنا می شود، همراه با اصولی کرد که هنر و علم "روزنامه نگاری" نامیده می‌شود.
روزگاری که امثال من وارد این حرفه شدند، برای فهم روزنامه نگاری تنها دو منبع در دسترس بود؛ دهکده جهانی "مک لوهان" و روزنامه‌نگاری دکتر "کاظم معتمد نژاد". اولی برای هر خواننده ایرانی درکی در حد بضاعت از کوچک شدن جهان در عصر ارتباطات را به همراه داشت و دومی، فهمی متفاوت از رفتار تجربی در فن و هنر روزنامه نگاری.
در آن هنگام (سال‌های نخستین دهه شصت) شمار زیادی از نیروهای جوان و تازه نفس وارد حرفه روزنامه‌نگاری شدند. همه تشنه آموختن برای خوب نوشتن خبر و گزارش و یادداشت و انجام مصاحبه تکنیکی بودند. منابع در دسترس محدود بود و کلید فهم و دریافت ساخت و کار روزنامه، همان کتاب ماندگار استاد بود. اما خواندن کتاب استاد بخشی از راه حل بود و مهمتر از آن حضور در کلاس مردی بود که وقتی افتخار شاگردی او را کسب می‌کردی دو نعمت شامل حالت می‌شد؛ نخست اینکه در می‌یافتی روزنامه‌نگاری فنی سهل و ممتنع است؛ "سهل" از آنرو که هرکس بنا به ملاحظات مختلف می‌تواند در تحریریه جا خوش کند و "ممتنع " از این حیث که کار هرکس نیست خرمن کوفتن.
اما نعمت بزرگتر در شاگردی نزد استاد، کسب هنر "چه نوشتن" بود. همه آنانی که فرصت شاگردی استاد را داشتند تأکید اورا در اخلاق حرفه ای به یاد دارند. او به شاگردانش چگونه روزنامه نگاری کردن را می آموخت ولی چه نوشتن را باید از منش و نگاه او به زندگی و مردم می‌آموختیم. او برای تربیت شاگردانش از هیچ تلاشی فروگذار نبود؛ پا به پایت می‌نشست، حرف هایت را می‌شنید، تأمل می‌کرد و با لبخندی که همیشه برلبانش شکوفا بود می‌گفت که چگونه می‌توان روزنامه نگار هنرمند بود.
وقتی با او همکلام می‌شدی، اگر به یاد نداشتی که شاگرد او هستی، به خیالت با رفیقی از سال‌های دور تا حالا گپ و گفت می‌کنی. بی کبر و غرور، صمیمانه می‌شنید و پاسخ می‌داد؛ راهنمایی می‌کرد و هنر خوب بودن‌ را می‌آموخت بی‌آنکه بدانی در حال آموختنی.
روزنامه نگاری ایرانی مدیون اوست و هر آنچه در این سال‌ها از فن و هنر روزنامه‌نگاری انتشار یافته بازتابی از همانی است که او پیش از این در اختیار دانشجویانش قرار داد. روزنامه نگاران همیشه او را به یاد خواهند داشت. افتخار می‌کنم که شاگردش بودم.

کد خبر 326757

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =