دادگاهی که این شوهر عمه را محاکمه کرده اعلام کرده که از سگ هم کمتر است. این جمله را باید با درایت کرهای بازبینی کرد چون که سگ جزو غذاهای اشرافی و سنتی آن نواحی هست و این یعنی اینکه:«بهت خیلی رحم کردیم که زنده زنده نخوردیمت!» البته از این جهت که سانسور خبری در کره شمالی خیلی قویتر از فضولی رسانههای امپریالیستیست و میگویند در بخشهایی از این کشور هم قحطیست، احتمال اینکه جسد شوهر عمه به عنوان هدیه سال نو، جای بوقلمون سال نو از سفره قحطیزدهها سردرآورده باشد، بعید نیست.
این وسط آدم یاد سالهایی میافتد که در ایران، هی تبلیغ سوسیالیسم کره شمالی میشد و پیشرفتهای این کشور و اصلاً کسی اشاره نمیکرد که این شوهر عمه دارد چه به روز پدر خدابیامرز رهبر فعلی کره شمالی و خواهر گرانقدرش میآورد. این نشان میدهد که مبلغان سوسیالیسم کره شمالی، یا خواهر نداشتند یا عمه نداشتند یا کلاً یا اساساً خواهر مادر نداشتند. البته عدهای هم این وسط اعتراض کردهاند که:«چرا شوهر عمه را کشتی؟!» این عده که، هم اروپایی هستند هم آمریکایی هم چینی، مشخص نیست که انگیزهشان از این اعتراض چه بوده.به نظرم چینیها منظورشان این بوده که در صورت نیاز به شوهر عمه جدید، لازم نیست که در کره شمالی تولید شود و میشود چینیاش را وارد کرد که ارزانتر هم هست و رویش هم نوشته سونی یا اپل یا کوکاکولا تولید شده در شانگهای. آمریکاییها احتمالاً نظرشان این بوده که چرا برای کشتن شوهر عمه از سنا اجازه نگرفتهاند و از این نظر به توافقات ژنو، به مثابه شوهر عمه خود نگاه کردهاند و اروپاییها هم نگرانیهای مختلفی دارند مثلا ایتالیاییها نگران این هستند که برلوسکونی بیفتد دنبال عمه بیوه و در نتیجه کره شمالی با کلاهک اتمی بزند جایی که نباید بزند و دوباره یک پاپ دیگر استعفا بدهد. فرانسویها هم نگران عمهاند البته از جنبهای متفاوت چون ممکن است که بیانیه «جمعیت عاشقان عمه» صدای «جمعیت عاشقان شوهر عمه» را در بیاورد و در نتیجه دولت فرانسه سرنگون شود صرفاً به خاطر آزادیهای دمکراتیک عمه. در روسیه، عمه از زمان کاترین کبیر اهمیت استراتژیک داشته و به طور سوقالجیشی در مذاکرات و جنگها مورد حمایت و خیانت قرار میگرفته. حتی مشهور است که ناپلئون به خاطر عمهی روسها به روسیه لشکر کشید اما سالها بعد ، هیتلر بدبخت با عمهاش مجبور شد حساب پس بدهد. برای انگلیسیها نه عمه مهم است نه شوهر عمه، آنها به دخترعمه خیلی علاقه دارند که در این مورد خاص، چند سال قبل خودکشی کرده در نتیجه مسئله اساساً مخدومه است اما خب نمیشود در برخی موارد از پسر عمه صرف نظر کرد که میگویند موجود نیست اما اگر انگلیسیها بگویند هست حتماً خبر دارند!
آخرین اخبار هم حاکی از آن است که دولت کره شمالی به تجار این کشور که در چین فعالیت دارند اعلام کرده که به کشور برگردند. شما چه فکر میکنید؟ به نظرتان این تجار، به خاطر ارتباط با شوهر عمه احضار شدهاند یا عمه یا دختر عمه یا پسر عمهی مورد نظر انگلیسیها؟
یک توصیه: در صورت تمایل به ازدواج، با دختری ازدواج کنید که برادر ندارد یا اگر دارد، برادرش از آن برادرهای مورد نظر انگلیسیهاست و بچه ندارد!
بله! من هم با شما موافقم. باید یک سری ضرب المثل را بعد از این واقعه تغییر داد مثلاً این یکی را: بودن یا نبودن. هملت اگر الان اینجا بود میگفت:عمه داشتن یا نداشتن! و همین شوهر عمه را جای عمویش میکشت.
نظر شما