در این یادداشت با توجه به وضع کنونی تهران نگاهی به آینده تهران با چشم انداز وضع آینده مطلوب، نیاز هایی که برای این کلان شهر باید تامین شود و واقع بینی نسبت به مشکلات تهران با نگاه به راه حل های کاهش مشکل از دید ریسک زلزله، بیاندازیم.

پس از تاجگذاری آقا محمد خان قاجار در نوروز 1175 شمسی (مارس 1796 میلادی) در کاخی در محل همین کاخ گلستان کنونی ساخته بود، تهران پایتخت ایران بوده است. ظاهرا دلیل انتخاب تهران نزدیکی به نواحی استقرار ایل قاجار در منطقه گرگان بود، و آقا محمد خان ابتدا در مارس 1779 پس از مرگ کریمخان زند خود را از شیراز به تهران رساند تا مدعی سلطنت شود. وی تمام 17 سال بعد از آن را به جنگ وستیز با بازماندگان خاندانهای زند و افشار گذراند تا بالاخره در تهران تاجگذاری کند. بنابراین تعیین محل اولیه تهران به عنوان پایتخت و در نهایت استقرا حکومت در آن صرفا به دلایل راهبردی و نظامی صورت گرفته و بدیهی است که در مخیله پادشاهان قاجار هم نمی گنجید که اولا روزی تهران به این بزرگی و گستردگی شود و همچنین یکی از چالش ها مهم و چند گانه شهر تهران مساله ریسک زلزله باشد. ولی اکنون ماییم و تهران به عنوان کلانشهری با ریسک بالای زلزله در 218 نوروز پس از نوروزی که آقا محمد خان در تهران تاجگذاری کرد (نوروز 1393)! در یادداشت حاضر تلاش می شود به 218 سال بعد - یعنی حتی الامکان به نوروز 1611 هجری شمسی -نگاه کنیم!. 

1- موقعهیت تهران از دید چشمه های لرزه زا: از نظر موقعیت، نمی توان کلانشهر تهران از محل گسلهای لرزه زا دور کرد. از گسله شمال تهران با طول تقریبی 100 کیلومتر، گسلی فعال است که متوسط دوره بازگشت زلزله‌های روی این گسل حدود 3500 سال است. چنانکه نابودی تمدن قیطریه در 1000 تا 1200 سال قبل از میلاد (بر اساس حفاری های باستانشناختی دهه 40 در محدوده پارک قیطریه) به رخداد زمینلرزه مربوط باشد، به باور نگارنده چه بسا بتوان رخداد زلزله مزبور را در اثر فعال شدن گسل شمال تهران در 3200 سال قبل دانست . ممکن است زلزله‌ 1177(شرق بویین زهرا-اشتهارد) ناشی از فعالیت این سامانه گسلی بوده باشد. دیرینه لرزه شناسی روی این گسله -در منطقه ورداورد در نزدیکی کرج-نشان می دهد که زمینلرزه باستانی در حدود 3000 سال قبل در اثر جنیایی این گسل رخ داده است. با توجه به روابط تجربی موجود و لحاظ کردن طول آن، گسل شمال تهران توان ایجاد زمینلرزه های با بزرگای بیش از 7 را دارد. بر اساس شواهد ریخت زمینساختی از وقوع زمین لغزش های بزرگ (در شمال و شمالغرب تهران) روی این گسله می توان رخداد زمینلرزه های گذشته - و در نتیجه توان لرزه زایی- با بزرگای 7.5 را نیز برای آن لحاظ نمود.
2- گسله مشاء با طولی بیش از 180 کیلومتر از ناحیه شمال شرقی تهران و شمال کوههای توچال می‌گذرد و در غرب به گسل طالقان می‌پیوندد. وجود محل تلاقی دو گسل مشاء و شمال تهران در روستای کلان در شمال شرق سد لتیان از نکات بسیار مهم در تعیین محدود با خطر بالا از دید لرزه زمینساختی است. به نظر می رسد که زمینلرزه 1830 دماوند، شمیرانات- که درپایان زمان حکومت فتعلیشاه قاجاررخ داد- آخرین رخداد لرزه با بزرگای بیش از 7 مرتبط با این گسل باشد. نزدیکترین فاصله این گسل با شمال شرق تهران، محل روستای کلان است (در حدود 35 کیلومتری تهران پارس) که در همین محل تلاقی گسل مشا با گسل شمال تهران هم رخ می دهد، و به واسطه همین تلاقی یک پتانسیل خطر مهم برای شمال تهران محسوب می شود.

2) پهنه گسله ایوانکی/ گسل ری در جنوب ، جنوب شرق شهر تهران واقع شده است. سه شاخه گسلی شمال ری، جنوب ری و کهریزک با فواصل اندکی از یکدیگر قرار گرفته است. مطالعات مختلف بیانگر دوره بازگشت حدود 3000 سال برای این گسله و توانایی ایجاد زلزله‌ای با بزرگای حداکثر 7.5 است. محتمل است که زلزله 855 میلادی در اثر فعال شدن پهنه گسله ایوانکی رخ داده باشد.
3) گسل پیشوا در کنار شهر پیشوای ورامین قرارگرفته است. این شهر و کل محدوده ورامین و ری در زلزله سال 785 ه.ق. (1384 میلادی) در زمان خلافت واثق دوم عباسی و همزمان با حمله تیمور لنگ ، در اثر فعال شدن گسل پیشواویران شد.

قرارگیری جایگاه شهر تهران از دیدگاه موقعیت گستره شهری
تهران در منطقه مرز شمالی ایران مرکزی در ناحیه ای که از دیدگاه اب-زمین شناسی در مرز منطقه خشک واقع است، در هر نوع توسعه ای نیازمند جذب منابع وسیع آب سطحی و زیر زمینی است. سدهای لار، کرج و لتیان سدهائی بوده اند که بخشی از هدف دولتهای قبلی ایران از احداثشان تامین آب مصرفی تهران بوده است. این منابع آب در صورت هدایت به تهران و شهرهای اقماری پیرامون آن دیگر در دسترس حوزه های قبلی نخواهند بود. منطقه دشت قزوین که یکی از حاصلخیزترین دشتهای اطراف تهران بوده است، با احداث سدکرج دچار تنگنای شدید از نظر آب گردید. در واقع یکی از دلایل خشک شدن بیشتر گستره دشت قزوین تامین آب تهران بوده است. این موضوع منطقه شمالی کشور را از یکی از مهمترین منابع تامین غذای خود - از طریق کشاورزی و زیر کشت رفتن زمینهای این منطقه- محروم کرد. این برای تامین آب شهرهای جدید که به سرعت در حال احداث هستند - از جمله مناطق بیست و دو تهران که هفت منطقه - عمدتا در پهنه غربی شهر - در سالهای اخیر به آن افزوده شده است، به شدت مطرح است.

انتخاب محل دیگری برای پایتخت ایران، برای مناسب سازی شهر تهران به عنوان یک سکونتگاه شهری مدرن

یکی از راههای مناسب سازی شهر تهران برای مناسب سازی شهر به عنوان شهری با ریسک کمتر زلزله، انتخاب محل و ساخت پایتخت جدیدی برای ایران است. ملاحظات گوناگون جاهای گوناگونی از ایران کمتر از خطرهای طبیعی نظیر زلزله و سیل هستند و منابع طبیعی قابل استفاده صحیح بیشتر در دسترس است - به ویژه در پهنه نوار سنندج - سیرجان (مثلا ناحیه ای در نزدیکی گلپایگان یا ملایر ) می توان ناحیه ای را که از نظر دسترسی، آب و هوا، آب زیرزمینی، امنیت و آسایش برای نسلهای بعدی مناسب باشد انتخاب نمود. این شهر جدید باید مرکز اداری و حکومتی و همچنین مرکز علم و فناوری های پیشرفته و شایسته مرکزیت برای غرب آسیا در آینده باشد. با ایجاد این پایتخت جدید کاهش جمعیت و سپس ایجاد ثبات در جمعیت کلانشهر تهران به عنوان یک راهبرد کاهش ریسک باید مورد توجه قرار گیرد.

ایجاد فضای سبز در منطق با ریسک بالا در جهت کاهش ریسک و توسعه پایدار در آینده
در شهر کنونی تهران ضمن عدم رعایت استانداردهای اولیه زیست محیطی نظیر فضای سبز و پاکی هوا (که در هر دو با توسعه شهر عملاً در جهت کاهش شاخصهای پیش رفته¬ایم)، با ساخت و ساز بیشتر، ضمن رشد اقتصادی متمرکز در پایتخت، توسعه¬ای به شدت ناپایدار رخ داده است. هنگامی که درشمال شهر تهران در محدوده منابع طبیعی حاشیه (سابق) شهر تهران، در سوهانک، دارآباد، نیاوران، دربند، فرح زاد و کن آپارتمان، مجتمع و شهرک ایجاد شده، ضمن اینکه به حریم منابع طبیعی جنوب البرز تجاوز شده است، می¬توان بارزترین جنبه¬های ناپایداری توسعه را مشاهده نمود. (چنین مسائلی امروزه در شمال ولنجک و در نزدیکی تله کابیت توجال، شمال سعادت آباد، سوهانک، مینی سیتی، شمال دربند، محله امام زاده قاسم، شمال نیاوران، شهرک نفت در شمال پونک و فرحزاد و شهرک جدید ایجاد شده در ناحیه شمال روستای سابق کن در شمال تهران دیده می شود. در تهران آینده باید در جهت توسعه پایدار با کاهش ریسک در منطق یاد شده برای توسعه و تخصیص فضای ساخته شده به فضای سبز و پارک ها حرکت شود. این کار در فرانسه و در شهر پاریس با توسعه پشته سبز ( La Coullé Verte ) برای محل عبور تاسیسات حساس در فضای شهری سالهاست که رعایت می شود.
در حدود 2 میلیون نفر در پای دامنه¬های رشته کوههای البرز بر روی پهنه گسله شمال تهران ساکن هستند که چنانچه ‌این گسل فعال شود با توجه به تراکم جمعیت، جنبش شدید در محدوده پهنه گسل تبعات جبران‌ناپذیری از نظر وقوع خرابی و تلفات به دنبال خواهد داشت.خطر رخداد یک زلزله بزرگ و ایجاد فاجعه برای کل کشور، سیل و بحرانهای ناشی از آن، زمین لغزش در دامنه¬های شمالی شهر تهران و فرونشست زمین در بخشهای جنوبی آن در بخشهای مختلف شهر وجود دارد. لازم است تا تهران آینده از نظر تمامی جنبه¬های خطرهای طبیعی به نسبت کم خطر بوده و میزان ریسک و آسیب¬پذیری آن از نظر موقعیت طبیعی، و وجود زیر ساخت های مقاوم ، پائین باشد.

تهران در نوروز 1611
در پنجاه سال گذشته با آهنگ رشد متوسط 1.015% جمعیت تهران افزوده شده است، و بدین ترتیب از حدود 2 میلیون نفر در سال 1340 به حدود 8 میلیون نفر در سال 1390 رسیده است (در سال حدود 120000 نفر به جمعیت تهران افزوده می شود (بر مبنای گزارش "تهران" در وبگاه درگاه ملی خدمات الکترونیکی ایران، 1390). با ادامه این روند (افزوده شدن حدود 1 میلیون و دویست هزار نفر در هر دهه به جمعیت تهران) تهران در سال 1490 جمعیتی بالغ بر 20 میلیون نفر و در سال 1590 جمعیتی در حدود 32 میلیون و در نوروز 1611 حدود 35 میلیون نفر جمعیت خواهد داشت!!! طبق براورد سال 1392 جمعیت ساکن بر محدوده پهنه گسله شمال تهران در سال 1392 حدود 2.2 میلیون نفر بوده است. اگر روند رشد سکونت در تهران در 218 سال آینده به همین ترتیب برای ساکنین روی پهنه گسله هم ادامه یابد، در سال 1611 حدود 8و نیم میلیون شهروند فقط در تهران ساکن بر روی پهنه گسله خواهد بود. تازه این در حالتی است که گستره شهری تهران را در حدود همین 22 منطقه کنونی فرض کنیم! ممکن است این براورد ها و برون یابی های آماری تا حدی خیالی و رویایی به نظر بیاید ولی واقعیت آن است که آهنگ رشد جمعیت اگر مشابه 50 سال گذشته در آینده نیز در تهران حفظ شود (و بیشتر هم نشود)، این اتفاق از نظر تمرکز (و انفجار)جمعیت رخ خواهد داد. حال باید دید که آیا در همین وضع امروز تحمل خطر های رخداد زمینلرزه های مخرب را دارد یا نه. پاسخ تقریبا بر همگان روشن است: خیر!
آنچه که برای اینده تهران لرزه خیز باید رعایت شود، اجرای برنامه کاهش ریسک در تهران، با توقف رشد جمعیت، انتقال پایتخت به مکانی جدید و نصب تاسیسات پیشرفته و فناوری های جدید در زمینه زلزله شناختی و مهندسی زلزله است که به صورت سامانه های هشدار رخداد زمینلرزه و جداسازی پایه و .. مدام به روز می شوند و باید با توسعه این نوع فناوری ها، شهر شهران و تمام تاسیسات حیاتی آن به این نوع امکانات مجهز شوند. رشد آگاهی مردم، علم محور شدن نحوه نگاه و تفکر و "واقع بینی" برای نسل آینده و آگاهی همگان در مقابل ریسک های موجود و آموزش دیدن جمعیت برای مواقع بحران و پس از بحران، از هم اکنون تا نوروز 1611 شمسی (!) مورد نیار خواهد بود و این نیاز ها در 218 سال آینده روز به روز بیشتر هم خواهد شد.

 

 

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 329952

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شهروند IR ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۸
    11 0
    خدا نکنه زلزله بیاد الان یکسال ونیم از زلزله آذربایجان شرقی-شهرستان اهر میگذره چند خانواده ای در خانه نیمه ساخته در چادر ویا اجاره نشین شدند. رئیس بنیاد مسککن هم میگه با آرامش کامل به سر میبرند.
  • فریبرز A1 ۰۸:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۹
    8 2
    این بشرطی که تهرانی باشه و یک شهر متروکه یک مشت خاک و نخاله های ساختمانی نباشه
  • بی نام US ۱۶:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۹
    12 2
    تمام مدلسازی های آماری نشان میدهد که نرخ رشد جمعیت جهان در سال 2040 و نرخ رشد جمعیت ایران در سال 2025 به صفر میل میکند و از آن پس جمعیت کاهش میابد. این کاهش رشد به صفر در آلمان و ژاپن حدود 40 سال پیش اتفاق افتاد و به همین خاطر جمعیت این دو کشور بیش از 30 سال هست که در همان حدود 80 (آلمان) میلیون و 120 میلیون (ژاپن) هست. یاد بگیریم منطقی و علمی صحبت کنیم.
  • بی نام A1 ۰۹:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۹
    1 1
    یا اگه خدای ناکرده یک زلزله که متاسفانه حتمی است جمعیت تهران را ناگهانی به یک سوم تقلیل نداده باشد و البته ازون به بعد هم که دیگه کسی برای زندگی به یک خرابه وحشتناک نمیاد