۰ نفر
۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۷:۲۶

استاد حسن و حسین ‌یوسف‌زمانی سهمی جدی و موثر در شهری‌کردن موسیقی کردی داشتند.پیش از آنکه موسیقی کردی توسط کامکارها ایرانگیر شود،این دو تن بودند که در سال‌های دهه سی و چهل در رادیو ارکستر کردی تشکیل دادند.

در چند دیداری که با او داشتم اقتدار و هیمنه‌ای خاص را در رفتار و سکناتش می‌توانستی ببینی. همتی داشت برای توسعه ملودی‌های ایرانی در قالبی سمفونیک و غربی.اما با این تفاوت که طعم و رنگ موسیقی ایران در تمامی کارهایش بروز و ظهور خاصی داشت. همان روزی که فوت کردند،یادداشتی به یادش نوشتم که در سایت موسیقی ما منتشر شد. متن کوتاهی از زندگی‌نامه‌ او را هم در همشهری آنلاین گذاشتم. به یاد چند سال قبل افتادم که هنگامی که برادر گرامیشان فوت کردند تماس گرفت و از زندگی برادرشان در غربت گفت. به گمانم نهادهای موسیقی شان و ارج و قرب این دو برادر را به خوبی به جا نیاوردند در حالی که برخی از کارهای ماندگار و شنیدنی موسیقی چند دهه گذشته محصول ذوق ورزی‌های برادران یوسف‌زمانی بود. اصل یادداشت را بخوانید:

تنها چیزی که نمی‌توان با آن مبارزه کرد و به سراغ هر آدمی می‌آید، مرگ است. اما به قول آن حکیم که مرگ اگر ارتباط فیزیکی و این جهانی را از بین می‌برد، اما قادر به از بین بردن شقوق دیگر ارتباط نیست. پس اگرچه استاد «حسین یوسف‌زمانی» چند ساعتی است که از این جهان به جهانی دیگر شتافته، اما ارتباط ما با او برقرار است، چراکه به یادش می‌آوریم و با آثارش نغمه زندگی را ساز می‌کنیم.

او و برادر بزرگوارشان زندگی سختی داشتند. در همان دوران کودکی پدرشان را از دست دادند و مجبور به درس خواندن و کار همزمان شدند. به یاد دارم برادر گرامی‌شان از آن روزها به عنوان «سخت‌ترین، اما خاطره‌انگیزترین روزها» یاد می‌کردند که سبب شدند تا این دو آهنگساز در کوره حوادث سریع‌تر از آنچه که فکرش را می‌کردند، آبدیده شوند.

دو خاطره از استاد بیش از دیگر خاطرات در ذهنم مانده است. خاطره اول به روزی باز می‌گردد که در «فرهنگسرای شفق» برنامه نقد ارکستر ملل را گنجاندیم. ایشان هم آمدند و در سخنانی از برنامه تقدیر کردند و تشویق که این کار را باید به صورت مصمم ادامه دهید. به نقد احترام می‌گذاشت و خود نیز چند باری به نقد برخی از رفتارها و حتی اجراها پرداخت که آخرین‌اش نقدی بود که در گفت‌وگوی خود با «آرش نصیری» که در همشهری کار شد، به نقد ارکستر ملی پرداخت که اتفاقاً بسیار باعث تکدر خاطر استاد «فرهاد فخرالدینی» هم شد. اما چاره چه بود؟ ما روزنامه‌نگاران باید سعی کنیم که صداهای مختلف در هر حیطه و عرصه‌ای را انعکاس دهیم و قضاوت را به خوانندگان واگذاریم؛ حال چه بزرگی برنجد و چه نرنجد. «سر خم می سلامت شکند اگر سبویی.»

خاطره دوم اما به مرگ برادرشان باز‌می‌گشت. مردادماه 88 بود و کوران حوادث. شب بود که تلفن زنگ زد. استاد پشت خط بودند با وضعیتی مغموم و بغض‌آلود. من البته خبر را شنیده بودم و تسلیت گفتم. گویی احساس دینی می‌کرد به برادرش که در دیار غربت به دیار باقی شتافته بود. با برخی نکاتی که تعریف کردند، زندگینامه مختصری از آن زنده‌یاد تدارک دیدم و روی سایت «همشهری آنلاین» گذاشتم. کیفیت عکس برادرشان بسیار ضعیف بود، لذا روز بعد به گمانم «شاهین یوسف‌زمانی» (که خود دستی در آهنگسازی دارد و نوازنده ارکستر سمفونیک بود) به روزنامه آمد و چند عکس آورد برای اسکن کردن که یکی از آنها را در متن مورد استفاده قرار دادم و عکس دیگری از برادر که در آرشیو ماند.

اگر «کامکارها» در معرفی موسیقی کردی نقشی مهم ایفا کرده‌اند، نباید از نقش این دو برادر -به‌خصوص «حسن یوسف‌زمانی»- در معرفی موسیقی کردی در سال‌های دهه 30 و 40 چشم‌پوشی کرد. نکته جالب‌توجه این که در خاطراتی که استاد «حسن یوسف‌زمانی» از خود به یادگار گذاشته است، به برخورد نه‌چندان مناسب پدر «کامکارها» با خود اشاره می‌کند در زمانی که می‌خواست به کلاس درس او برود، اما آن مرحوم چندین بار او را از کلاس بیرون انداخت. اما تمام این گیر و گرفت‌ها سبب نشد تا این دو برادر دست از تلاش و همت بشویند و موسیقی را وا بنهند. هر دو موسیقی و آهنگسازی را فرا گرفتند و آثاری خلق کردند که در خاطره‌ها باقی خواهد ماند.

اکنون در دیار غربت، سری به آرشیو می‌زنم و روی تصنیف «بوی باران» با صدای استاد شجریان کلیک می‌کنم. قطعه‌ای در چهارگاه با ارکستری باشکوه و البته برخی ملودی‌ها و نغمه‌ها با کمانچه‌ای دلنشین که در میانه‌های اجرا یادآور شکوه و جلال این اثر زیباست. یادش گرامی باد.

***

بعد از تحریر: شهریورماه امسال، هشتادمین سالروز تولد آن زنده‌یاد بود. چند سال قبل که در خانه موسیقی فعال بودم و به عنوان بازرس در جلسات هیئت‌مدیره شرکت می‌کردم، پیشنهادی دادم که بهتر است یک فهرستی از افراد موزیسین بالای 60 سال -که به نوعی ورود به مرز کهنسالی است- تدارک دیده و سپس آیین‌نامه‌ای نوشته شود در راستای این که برای آنها مراسم تقدیری گنجانده شود. برخی از آنها که اسم‌ و رسم‌دارترند، بهتر است در جشن «خانه موسیقی» مورد تقدیر قرار گیرند و برخی دیگر را در همین مراسم‌های ماهانه و به مناسبت‌های دیگر. «خانه موسیقی» هم چند مدتی این کار را صورت داد، اما همانند بسیاری از امور دیگرِ این نهاد -که درازمدت نیست- از قرار، این کار هم به فراموشی سپرده شد. احتمالاً نه آیین‌نامه‌ای برایش نوشته شد و نه کار خاص دیگری صورت گرفت؛ وگرنه حداقل باید به بهانه هشتادمین سال تولد آن زنده‌یاد، مراسمی در خور نام و شأن ایشان برگزار می‌شد. البته هنوز هم دیر نشده و «خانه موسیقی» می‌تواند در نشست ماه آینده خود این مراسم را برگزار کند و به نگارش آیین‌نامه‌ای برای این‌گونه بزرگداشت‌ها همت گمارد تا از کمند برگزاری برنامه‌های تصادفی و اَلابختکی بیرون بیاید.

منبع: سایت موسیقی ما

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 331089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =