این تاریخنگار توضیح میدهد که هاشمیرفسنجانی نیز در کتابش، امیرکبیر را قهرمان مبازره با استعمار معرفی کرده و به دلیل اینکه یک روحانی آن را نوشته، اهمیت بسیاری دارد.
معتضد در خصوص اسناد تاریحی درباره امیرکبیر نیز گفت: بیشتر مطالبی که درباره امیرکبیر وجود دارد از آرشیو و مرکزهای سندی بریتانیا بهدست آمده است. انگلیسیها با تمام زجری که به ملت ایران دادند خدمت بزرگی به تاریخ ایران کردند و ما ناچاریم برای نگارش تاریخ به آنها مراجعه کنیم. بدون استفاده از تاریخنگاری آنها نمیتوانیم چهرهای آشکار از گذشته داشته باشیم. با این حال پژوهشگران باید میان غرض و واقعنگری تفکیک قائل شوند چرا که تاریخ در دورههای مختلف دچار تحریف و جعل شده است. گزیدهای از اظهارات این پژوهشگر تاریخ را به نقل از ایبنا میخوانیم:
- نخستین فردی که درباره امیرکبیر اظهار نظر منفی کرد، «فوریه» فرانسوی است و در سفرنامهای که درباره ایران نوشته از امیرکبیر انتقاد کرده است. وی، امیر را فردی ظالم و فامیلباز معرفی کرده که البته مساله عجیبی نیست، فوریه در خدمت انگلیسیها بود و به همین دلیل طبیعی است که با امیرکبیر دشمنی بورزد. اصولا انگلیسیها درباره افرادی که به ایران علاقه داشتند، قضاوت منفی داشتند مانند مصدق اما بعدها درباره آنها فیلمها و مستندهای مثبتی میسازند تا خود را تبرئه کنند.
- لیدی «شیل» همسر وزیر مختار انگلیس نیز در کتاب خاطراتش به امیرکبیر اشاره و برایش اظهار دلسوزی میکند. بیشتر کتابهای دوره ناصرالدینشاه همسو و مخالف امیر بودند و دلیل مرگش را بیماری عنوان کردند.
- اعتمادالسطلنه در کتابی با عنوان «خلسه» یا «خوابنامه» که دربردارنده محاکمه خیالی صدراعظمهای دوره قاجار است، در بخشی که به محاکمه امیرکبیر میپردازد، وی را به جرم براندازی ناصرالدینشاه گناهکار میداند. با این حال بیشتر افرادی که پس از دوره ناصری به امیر پرداخته و وی را قضاوت کردهاند درباره لیاقت، مدیریت و سازماندهی این صدراعظم بزرگ ایران نوشتهاند.
- نخستین فردی که یادداشتهای علمی درباره امیرکبیر تهیه کرد، عباس اقبالآشتیانی بود و کتاب «امیرکبیر» وی که پس از شهریور 1320منتشر شد. حسین مکی نیز که بیشتر قصهها و روایتهای مردمی را در کتابش «زندگانی میرزا تقی خان امیرکبیر» نقل کرده داستانهای مردم را درباره درستی و پاکدامنی امیرکبیر نقل کرده است اما بهترین کتابی که درباره امیرکبیر نوشته شده، اثر فریدون آدمیت است.
- «امیرکبیر و ایران» به دلیل اینکه مولف آن در خارج از کشور و با استفاده از منابع، دسترسی به کتابخانههای مختلف و اسناد دست اول تدوین کرده، ارزشمندترین کتاب درباره امیرکبیر بهشمار میرود. اکبر هاشمیرفسنجانی نیز در کتابش درباره امیرکبیر، وی را قهرمان مبارزه با استعمار خوانده و از این نظر که فردی روحانی، چنین کتابی درباره امیرکبیر نوشته، اهمیت بسیاری دارد.
- مطالب بسیاری از «دالگرجی» وزیر مختار روسیه مربوط به دوره امیرکبیر وجود دارد اما شاید بتوان گفت این شخصیت در کشته شدن امیرکبیر تاثیر داشت. وی پرچم امپراتوری روسیه را در داخل ارگ همایونی نصب کرده بود و در شهر شایعهای مبنیبر تحتالحمایه بودن امیرکبیر از سوی روسیه به راه انداخت. این در حالی بود که امیرکبیر نه روسوفیل و نه انگلوفیل بود. گزارشهای وزارت خارجه ایران درباره امیرکبیر، گزارشهای سفارتخانههای روسیه تزاری، انگلیس و فرانسه نیز اطلاعات ارزشمندی از امیرکبیر در اختیار تاریخپژوهان قرار میدهد. «کنت دو گوبینو» فرانسوی که کتابهایی درباره ایران نوشته نیز به امیرکبیر پرداخته است.
- در طول سلطنت ناصرالدینشاه، اکثر مورخان چاپلوس بودند و مانند آنچه در «ناسخ التواریح» آمده، دلیل مرگ امیرکبیر را بر اثر بیماری کبد یا ورم معده اعلام کردند با این حال تنها کتابی که حقیقت مرگ امیرکبیر را بیان کرد، «حقایق الاخبار ناصری» تالیف میرزا جعفر خورموجی بود که از مورخان دربار ناصرالدین شاه قاجار و ملقب به حقایقنگار بود.
- نکته جالبی که درباره علاقه ایرانیان به امیرکبیر وجود دارد، این است که دوشنبهها را که امیرکبیر در آن روز به قتل رسیده بود، به احترام وی تعطیل میکردند. این روال تا دوران رضاشاه در جریان بود و پس از آن بهدلیل جلوگیری از اخلال در کارهای اداری، به پنجشنبه بعدازظهرها تغییر پیدا کرد.
- افرادی چون پیروز مجتهدزاده یا ابراهیم صفایی در کتابهایی که نوشتهاند، چندان از امیرکبیر تعریف نکردهاند یا کتابهایی که از سوی بهاییان نوشته شده، در مخالفت با امیرکبیر و شخصیت وی تدوین شدهاند. با این حال گذشت زمان چهره شخصیتها را بهتر مشخص میکند.
6060
نظر شما