درباره پایان بندی فیلم های جشنواره فیلم فجر

 

یکی از مهم‌ترین عناصر یک فیلم، نوع پایان بندی آن است. این قسمت از فیلم، از این جهت که آخرین لحظات اثر را نمایش می‌دهد، از یک حیث اساسی‌ترین بعد یک فیلم سینمایی محسوب می‌شود، چرا که بیشترین ظرفیت را در یادمان ذهنی مخاطب نسبت به فیلم دارد. در عین حال این بخش، برای یک سینماگر هم دشواری‌های خاص خود را دارد، چرا که چکیده و نتیجه گیری و رساندن به مقصدی نهایی در آن جمع است.

جشنواره فیلم فجر، فرصتی مناسب برای مروری اجمالی بر پایان بندی‌های فیلم‌ها است. در این چند روز به تناسب اقتضائات، سعی بر آن خواهد بود تا نمونه‌هایی از پایان بندی فیلم‌های نمایش داده شده در جشنواره مورد تحلیلی مختصر قرار گیرند و کارکردهای مثبت یا منفیشان یادآوری شود.

فیلم زندگی مشترک آقا و خانم محمودی به عنوان اولین فیلم نمایش داده شده در سالن برج میلاد، دارای پایانی معلق بود. دو خانواده متضاد در کنار هم، یکی سنتی و متعصب و دیگری لاقید و آزاد، به مدت چند روز فضایی را سپری می‌کنند که در آن تأثیر و تأثراتی را بر یکدیگر دارند ودر نقب به سپهر به ظاهر آرام و بی‌تنششان، نکته‌های نهان رفته رفته متجلی می‌شود. انتظار مخاطب برای اینکه بداند این خانواده‌ها چه سرنوشتی در محدوده داستان فیلم پیدا می‌کنند، انتظاری متناسب با بافت دراماتیک متن است، اما فیلمساز و فیلمنامه نویس به این انتظار پاسخ درخوری نمی‌دهند و با مکث دوربین روی شمایل درمانده هر یک از ایشان، فضایی تعلیقی و باز برای پایان ماجرا رقم می‌خورد. پایان باز البته می‌تواند به عنوان یک فرجام منطقی برای برخی از فیلم‌ها مطرح باشد؛ منتها به شرطی که هر یک از سویه‌های محتمل سرنوشت موقعیت آدم‌های داستان، واجد بار و اهمیتی یکسان باشد. مثلا در جدایی نادر از سیمین، اینکه دختربچه چه جوابی به قاضی در خصوص ماندن نزد پدر یا مادرش بدهد، چندان تفاوتی در ساحت داراماتیک متن ندارد، چرا که از هر حیث فروپاشی رخ داده است و اقامت بچه نزد هر یک از این دو در ترمیم آن نقشی نخواهد داشت. اما در زندگی مشترک... اینکه قرار است آدم‌های داستان، چه سنتی‌ها و چه متجدد‌ها، چه تصمیمی در تداوم یا قطع روابط خانوادگیشان بگیرند، تقاوت زیادی در فرجامشان ایجاد می‌کند و از همین رو پایانی معلق برای این فیلم، بیشتر تداعی بخش‌‌ رها کردن داستان است تا مثلا تلنگری متفکرانه در باب اوضاع نا‌به سامان خانوادگی در فضای معاصر.

فیلم عاشق‌ها ایستاده می‌میرند، فی نفسه در روند روایت داستانی‌اش هم مشکل دارد و به طریق اولی در پایان بندی هم این موضوع مضاعف شده است. هر چند سکانس از فیلم، یک ساز جداگانه در داستان سرایی دارد و موضوع اولیه روایت که عبارت از تلاش برای یافتن بقایای جسد یک شهید در منطقه‌ای جنگی است، با پناهندگی یک دختر کرد به ایران خاتمه می‌یابد. این نوع پایان بندی، خارج از چرخه محور آغازین فیلم است و قاعدتا ضعفی اساسی برای اثر به حساب می‌آید.

فیلم گنجشکک اشی مشی، فیلمی اپیزودیک است. گره اپیزود اول که عبارت از بازگشت یک مرد بزهکار از زندان برای دیدن دختر خردسالش است (در حالی که دختر اکنون نزد زنی دیگر زندگی مرفهی دارد) با رفتن یک شخصیت از مسیر درام (مادر اصلی دختر) حل می‌شود. اگرچه این نوع پایان بندی سهل الوصول‌ترین نوع است و به منزله پاک کردن صورت مسأله به جای حل کردنش می‌ماند، ولی به هر حال فرجامی مشخص برای اثر به حساب می‌آید. در اپیزود دوم، که ماجرای شک یک پدر بدبین به مراودات دختر ناشنوایش است، موضوع به شعاری‌ترین شکل ممکن گره گشایی می‌شود: پدر تحت تأثیر حرف‌های دخترش قرار می‌گیرد و متنبه می‌شود. این نیز یک پایان بندی دم دستی و آسان است. در اپیزود سوم که گره دراماتیک بر اساس موقعیت لرزان یک مادر در انتخاب بین فرزند و همسرش است، موضوع دوباره با رفتن پسر به شهری دیگر حل می‌شود؛‌‌ همان راه حل راحت.

در بیگانه بهرام توکلی، باز با پایانی تعلیقی رو به رو هستیم. زنی روان گسیخته که از موقعیتی دردسرآفرین به منزل خواهرش پناه برده است، رفته رفته دوباره‌‌ همان دردسرهای قبلی را در فضای جدید به وجود می‌آورد. راه رفتن این زن روی جدول کنار جوی خیابان، آخرین نمای فیلم است: نوعی دایره واری نسبت به موضوع متن. این پایان تعلیقی برای چنین فیلمی که با موتیف‌های تکرارشونده و ارجاعات مکرر به فضاهای ماقبل شکل گرفته است، منطقی می‌نماید و منطبق با فرم ساختاری روایت است.

در سیزده هومن سیدی هم با یک فرجام مشخص رو به رو هستیم، پسری نوجوان که به خاطر جدایی والدینش، با ولگردهای محل همراهی می‌کند، کارش تا ارتکاب یک قتل پیش می‌رود اما با ماجرایی از اتهام قتل مبرا می‌شود و نزد خانواده برمی گردد و زندگی‌ای به ظاهر آرام را دوباره از سر می‌گیرد. تا اینجای کار، اوضاع دلالت دارد بر یک نکته اخلاقی در باب اینکه در صورت اختلافات حاد خانوادگی، آسیب اصلی به کودکان وارد می‌شود و برای ترمیم این آسیب‌ها، مهرورزی بین زوجین لازم است. اما سیدی در عین حفظ این انگاره اخلاقی رویین، فضای پست مدرنیستی اثرش را هم با سوالاتی بی‌پاسخ در ذهن پسربچه ادامه می‌دهد تا تغییر درونی بچه را در مجاورت با دنیای عریان اجتماعی بیرونی یادآور شود: این بچه دیگر آن طفل سابق نیست و تجربیاتش از او موجودی دیگر ساخته است. این پایان بندی نیز، پیکره‌ای موزون با سایر اجزای روایت دارد و جزو اندینگ‌های مناسب در فیلم‌های روز نخست جشنواره بود.

 

کد خبر 336330

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی IR ۲۱:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
    0 0
    احسنت احسنت فیلم زندگی مشتر و بیگانه رو دیدم پایان هر دوم به شدت اشتباه بود همچنین فیلم انارهای نارس اونم پایانش اشتباه بود