همین چند کلمه کافی بود توپخانه دوستان خودارزشی پندار به کار بیفتد تا هرچه دق دلی دارند به اسم دفاع از ارزش ها سر دیگران خالی کنند. کار به آن جا رسید که یکی از آن ها رسما نوشت:" دوستان ارشاد شجاعت نداشتند که رسما خودشان از چهره های فاسد زمان پهلوی تقدیر کنند و این بار را بردوش یکی از باقی ماندگان سینمای پهلوی گذاشتند". در این چند روزه "تقدیر از چهره های فاسد" کلید واژه مشترک همه دوستان خودارزشی پندار بود.اول این که "تقدیر" آن هم در یک مراسم رسمی و ملی تعریف دارد. صرف این که یک نفر بالای سن برود و از طرف خودش به عنوان یک بازیگر به دوتن از همکارانش بگوید بازیگران بزرگ، هرچه به حساب بیاید تقدیر محسوب نمی شود. دوم این که حتی اگر به زعم "زمره عبوس زهد" تقدیری صورت گرفته باشد از بازیگری آن ها صورت گرفته و نه از چهره به زعم دوستان فاسد آن ها. سوم این که آقای سعید راد یک شخصیت حقیقی و حقوقی مستقل است. آنچه ایشان برزبان آورده لزوما نمی تواند منویات وزیر ارشاد و معاونان وزیر باشد. همان طور که آقای سعیدراد برای بازی در فیلم "سفر سنگ" که پیش از انقلاب ساخته شده و به گفته آقای ضرغامی یک فیلم کاملا دینی است از آقای جنتی و آقای ایوبی و آقای رضا داد اجازه نگرفته، برای گفتن این جمله که وثوقی و فردین بازیگران بزرگی هستند هم می تواند اجازه نگرفته باشد یا به قول دوستان هماهنگ نکرده باشد. چهارم و از همه مهم تر: فرض بر این که به قول این دوستان که چند سالی است وظیفه دشوار تقسیم بهشت و جهنم را دربین مخلوقات خداوند برعهده گرفته اند آقایان فردین و وثوقی فاسد باشند، آیا یک انسان فاسد نمی تواند بازیگر خوبی باشد و عده ای هم در بازیگری اورا سرمشق خود قرار دهند؟ مگر آقای سعید راد گفته است جوان های ما در زندگی و مسائل معنوی از روی دست وثوقی و فردین مشق می کنند؟ آقای راد یک اظهار نظر هنری کرده، اظهار نظری که می توان با آن مخالف یا موافق بود. چنان که بسیاری با این نظر که مرحوم فردین در عرصه بازیگری هنرمند توانمند و ممتازی است مخالفند و از این که آقای راد آقای فردین را در کنار آقای وثوقی قرار داده چندان راضی به نظر نمی رسند. علاوه بر این در هیچ جای دنیا مردم بازیگران را سرمشق و الگوی زندگی خود قرار نمی دهند. توجه کنید که علاقه داشتن با الگو گرفتن و سرمشق قرار دادن دو مقوله کاملا متفاوت است. اگر قرار بود در همین سرزمین خودمان مردم از سینمای به قول دوستان فاسد و هنر پیشه های مفسد تاثیر می پذیرفتند که انقلاب اسلامی به وقوع نمی پیوست. دیگر این که ما دست پرورده فرهنگی هستیم که می گوید: عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی. آقای وثوقی بازیگر خوبی بود و در تاریخ سینمای ایران چند نقش موثر و ماندگار از خود به یادگار گذاشت. حالا اگر حرفی زد و یا رفتاری از خود بروز داد که با ارزش های عرفی و شرعی در تضاد بود مقوله دیگری است. انصاف حکم می کند وقتی درباره بازیگری او نظر می دهیم از سر غرض سخن نگوییم که به گفته حضرت مولانا:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
چنان که هنگامی که از مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام - که درود همه زمینیان و آسمانیان بر او باد- می پرسند برترین شاعر عرب کیست در پاسخ می گوید:
«شعرا، همه در یک میدان از عرصههاى شعر و ادب نتاختهاند تا برنده و سرآمد آنها معلوم شود؛ بلکه هرکدام در یک قسم و در یک نوع از شعر استاد بودهاند. یکى فخریه خوب سروده و دیگرى در توصیف بیابان و شتر ماهر بوده و...؛ ولى اگر به ناچار یکى را انتخاب کنیم؛ ملک ضلّیل خواهد بود».
اهل ادب می دانند که مراد قسیم جنت و نار از ملک ضلیل "امروالقیس" است. شاعری که به فسق و فجور شهره بود و اشعارش بدون شک از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی هیچ وقت مجوز انتشار نمی گرفت. پس چرا حضرت از او نام می برد؟ در زمانه آقا امیرالمومنین بودند شاعرانی که در مدح و منقبت آقا رسول الله شعر می گفتند و به مضامین مورد علاقه پیامبر گرامی اسلام و مولا علی می پرداختند،پس چرا مظهر عدل و انصاف و مروت از آنان یاد نمی کند؟ چرا فی المثل از حسان بن ثابت یاد نمی کند که در شمار شاعران مسلمان و معتقد و به قول امروزی ها متعهد است؟ بهروز وثوقی بازیگر خوبی است، همین. نه چیزی کم تر و نه چیزی بیشتر. او، هم نقش هایی بازی کرده که ممکن است اهل دیانت آن را بپسندد، مثل نقشش در فیلم خوب تنگسیر و یا ممکن است در نقشی ظاهر شده باشد که متدینین نپسندند.این که جوان های امروزی از روی دست او مشق می کنند عده ای از دوستان مدعی مسلمانی را ناراحت می کند. من تا حدودی ناراحتی آن ها را می فهمم. آن ها - مرادم در این جا از "آن ها" آن عده ای است که صادقانه درد دین و اخلاق دارند و نه کاسب کاران حرفه ای- دوست می دارند یک هنرپیشه متخلق به اخلاق اسلامی باشد. خب، این تمنا قابل احترام است. مثلا خیلی از این دوستان دوست می دارند به جای بهروز وثوقی فی المثل یک بچه حزب الهی متدین که هنرپیشه خیلی خوبی هم هست مورد اقبال جامعه هنری و جوانان قرار بگیرد. خب، دلسوزان بروند تلاش کنند که این گونه شود اما حالا که به هردلیلی این گونه نشده است نباید به خشم آییم و گمان بریم با نام بردن سعید راد از بهروز وثوقی تمام ارزش های انقلاب و اسلام از بین رفته است. نباید آن قدر خشمگین شویم که به بهانه دفاع از ارزش های انقلابی و اسلامی آشکارا به وزیر ارشاد و مجموعه اش تهمت بزنیم که با سعیدراد برای ترویج فسق و فجور و طرح چهره های ضدانقلاب تبانی کرده اند. ما که دعوی دیانتمان در سراسر جهان پیچیده است باید خوب بدانیم تهمت زدن و دروغ گفتن در شرع مقدس از گناهان کبیره است. و هیچ کس حق ندارد به بهانه دفاع از مفاهیم قدسی و معنوی و ارزشی به این شیوه های مذموم روی بیاورد.
نظر شما