تاریخ، روحانی، نجفی، سلطانی فر؛ تاریخ، احمدی نژاد، مشایی، ملک زاده

بحث جابجایی قدرت در سازمانِ پول سازِ کم درآمدِ تحت تصدیِ معاونت رییس جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نیست! کلاس، کلاس درس تاریخ است! معلم هم، خودِ تاریخ است. درس تاریخ، عبرت آموز است. البته اگر فراموشکار نباشیم.

 

 

به ضرب المثل می ماند این عبارت که؛ "آدم پای راستش را که در رودخانه می گذارد، پای چپش، دیگر در همان آب، نیست." شاید از این جمله، در دیدگاه های متفاوت، تعبیر و تفسیرهایی گوناگون به ذهن متبادر شود اما یک تعبیرِ آن، این است که تاریخ تکرار نمی شود و همچون آب روانِ رودخانه درگذر است؛ از طرفی، وقتی معمولاً صحبت از تاریخ می شود که اگر یک قرن نگذشته، دست کم، یک دوره ی ریاست جمهوری گذشته باشد، تا بتوان صحبت از گذشته و تاریخ نمود؛ از طرفی دیگر، گفته می شود که واژه ی "انسان" از ماده نسیان به معنای فراموش کردن، است و البته که مردم، فراموشکارند.

و

حالا، دیری نپاییده که می شود گفت؛

تاریخ، تکرار شد!

 

در دولت اولِ پس از انتخابات سال 1384 ، یکی بود که معاونت رییس جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران را بر عهده داشت. همو در تیرماه ۱۳۸۸ سمت معاونت اول رییس‌جمهوری را از آنِ خود کرد. اما پس از یک هفته، برکنار و ساعتی بعد، به عنوان رئیس دفتر ریاست جمهوری منصوب شد. و در دوره ی دوم همان دولت، ریاست دبیرخانهٔ جنبش عدم تعهد، مشاور رییس‌جمهور، دبیری کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، ریاست کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، جانشینی رئیس‌جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، ریاست مرکز ملی جهانی‌شدن، ریاست شورای اطلاع‌رسانی دولت و نمایندگی ویژه رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه را بر عهده داشت. (اینجا) شاید، مهم ترین نسبتش، این بود که او پدرِ عروسِ رییس دولت نهم، بود. همین، کافی بود تا او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ نیز ثبت نام نماید؛ هرچند که از سوی شورای نگهبان، تأیید نشد. (همانجا) و مکمل او، ملک‌زاده بود که از آذر ۱۳۹۱ (اینجا) نه فقط تا پایان دولت پیشین؛ بلکه حتی تا آمدن نجفیِ منصوب از سوی دولت تدبیر و امید، عنوان معاونت رییس‌جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را داشت و کماکان قصد ماندن داشت. (اینجا)

و

تاریخ، تکرار شد؛

 

نجفی از نشستن بر صندلی وزارت آموزش و پرورش بازماند (اینجا) و شد معاون رییس‌جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری! (اینجا) و سلطانی فر نیز توان پرش با مانعِ مجلس را نداشت و از سبدِ کالای خدمت، در دولت یازدهم، به مقام منیعِ خوردنِ خرمای وزارت ورزش و جوانان هم نرسید و این خرمای او نیز بر نخیل ماند (اینجا) تا که با استعفای نجفی، (اینجا) او هم توانست مزه ی پستِ معاونت رییس‌جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را بچشد! (اینجا)

 

بحث جابجایی قدرت در این سازمانِ پول سازِ کم درآمد، نیست!

کلاس، کلاس درس تاریخ است!

معلم هم، خودِ تاریخ است.

درس تاریخ، عبرت آموز است.

البته اگر فراموشکار نباشیم.

این، آمد و شدها، اصلاً عجیب و دور از ذهن نیست؛ فقط تکرارِ تاریخ است؛ همین!

اما

بدا به حال دولت تدبیر و امید ما که از درس تاریخ، خدای ناکرده، با تک ماده هم، قبول نشود!

 

 

 

 

کد خبر 336754

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۷:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
    25 4
    نجفی را با مشایی مقایسه میکنید؟؟؟؟
  • بی نام US ۱۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
    11 3
    خب چه منظوری داشتی؟ آدم یک مطلبی را می نویسد و تاریخ تاریخ می کند که بخواهد مقایسه کند دو مورد مشابه را کجای اینا مشابه است سلطانی فر در شورای شهر هم پست مهمی داشت و زیاد هم آدم پست ندیده ای نبود و ارتباطاتش هم با ریئس جمهور خوب بود و از دور و بری های خاص رئیس جمهور بود
  • بی نام IR ۱۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
    4 1
    قیاستون مع الفارغ هستش
  • محبت اله زارع IR ۲۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۳
    1 0
    کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم! اتفاقا مطلب عالی بود. یعنی یک رفتار اگر بد است برای همه بد است. پس با جابجا شدن آدمها کار بد ذاتش پسندیده نمی شود. ضمنا محض خدا طرفداری از این و آن را اینقدر متعصبانه نکنید که بعدا مجبور شویم بت دست ساز خود را با کلی مشکلات بشکنیم!

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین