اگر منتقدهای "پایتخت3" به موضوع هایی که این مجموعه ی طنز تلویزیونی، اشاره وار، جزئی یا کلی و در قالب یک سکانس یا یک دیالوگ یا حتی مونولوگ پرداخته بود، دقت و توجه بفرمایند؛ البته به دور از قضاوت و با شرط داشتنِ انصاف! تأیید خواهند نمود که در فرصت کوتاه و وقت کم در قرار گرفتن روی خروجی آنتن تلویزیون سراسری شبکه یک، کمتر سریالی است که همچون "پایتخت3" موفقیت در پخش پیدا کند.
موضوع هایی همچون:
"یارانه" که بحث روز و پرداختن به آن، یک ضرورت اجتماعی است؛
"کشتی" و وضعیت کشتی کشور، خصوصاً کشتی پیشکسوتان؛
"حفظ محیط زیست" و حمایت از محیط بانان و جنگل بانان که یک تکلیف قانونی و وفق اصول قانون اساسی از اهمیت بسیاری برخوردار است؛
"زمین خواری" و ویلاسازی در دل جنگل و کوه و دشت های سرسبز شمال کشور اعم از گلستان و مازندران و گیلان؛
"پرهیز از رهاسازی زمین کشاورزی" با فروش زمین زراعی؛
"همدلی" در جمع خانواده و فامیل و تأکید بر حفظ کیان خانواده؛
"پرداخت حق کارگر" که دیرزمانی است در این دیار، متأسفانه! عرق کارگر، خشکِ خشک می شود بازهم حق و حقوقش را نمی پردازند؛
"بیمه" و بیمه بیکاری و بیمه حوادث و مسایل راجع به آن؛
"ضرورت دانستن زبان خارجی" برای رفتن به خارج از کشور حتی به صورت ترانزیت؛
" میهمان نوازی" در جمع بستگان و فامیل، حتی در بین اهالی محل و همکاران؛
"ترویج فرهنگ میهمان نوازی ایرانیان" در قبال خارجیان؛
"گردشگری" و پرداختنِ زیرپوستی به صنعت توریسم؛
"ازدواج" و پرداختن به معضل ها و مسایل پیش روی جوانان؛
"ترویج فرهنگ صحیح استفاده از تکنولوژی های روز دنیا" همچون موبایل و بلوتوث و پیامک و تشک برقی و مانند آن؛
"تقبیحِ افشای اسرار خانوادگی" و ترویجِ پرهیز از مردم آزاری، همسرآزاری و نیز توجه به خواسته ی بحق کودک؛
"چهارشنبه سوری" و انتباه و توجه دادن به مسؤولان در انجام وظیفه ی خطیر حفظ سلامت کودکان و سالمندان و بیماران در چهارشنبه ی آخر سال و پرهیز از چهارشنبه سوزی؛
و
بسیاری دیگر؛
که اگر نگارنده، دوباره به تماشای "پایتخت3" بنشیند و فیلم را بازبینی نماید، به یقین، دیگر رویکردهای فرهنگی این مجموعه ی طنز را شمارش خواهد کرد.
این اشاره کافی است؛ کمتر کسی است که واژگان و تکه کلام هایی همچون "آقا" (که ارسطو حتی گاهی به چوچانگشون! هم می گفت) و "فدات" یا "فدایی داری" را از مازندرانی های بسیار محترم نشنیده باشد؛ حال، چطور بعضی انتقادهایی کرده اند که دلِ معمولی را به درد آورده اند (اینجا)، به نظر می رسد که بهتر است در شناخت خودشان از خرده فرهنگ ها و خُلق و خوی مردمان این مرز و بوم، بازنگری نمایند.
و
منتقدهای دلسوزِ فرهنگ، فراموش نکنند که مجموعه ی تلویزیونی "پایتخت3"، یک مجموعه ی "طنز" است و نه یک "فیلم تلویزیونی" که معمول است رویکرد خاص و تِم مشخصی مثلاً دغدغه های فرهنگی، داشته باشد.
و
اما
این که آیا تمام رویکردهای پیدا و پنهان "پایتخت3" که تعدادی را نگارنده در این مختصر، برشمرد، مورد نظر نویسنده و کارگردان "پایتخت3" بوده یا نه! بحثی دیگر است و فقط تلویزیون و اصحاب رسانه و اهالی فرهنگ، بایستی به این مهم بپردازند که رویکردهای فرهنگی "پایتخت3" تا چه اندازه کارکرد فرهنگی نیز داشته و بر جامعه اثرگذار بوده و خواهد بود که این، خود، می تواند یک گزارش پیگیرانه ی رسانه ای یا تحقیق دانشگاهی یا یک مطالعه ی پژوهشی برای تدوین پایان نامه باشد.
به یقین، مجموعه ی طنز "پایتخت3" رویکردهای فرهنگی نیز داشته که در طول سال و تا شروعِ "پایتخت4" (اینجا) کارکردهای فرهنگیِ آن در جامعه نمایان خواهد شد.
نظر شما