یکی، دوروز پیش بود که پیرمرد زنگ زد که بیا برویم «خانه قدیمی». صبح روز بعد با ماشین رفتم. عصا به دست آمد، سوار شد، راه افتادیم. تا آنجا چنددقیقهای بیشتر راه نبود. رسیدیم. گفت: «بایست، همین جاست.»
بنایی تازهساز و آجری بود. پرسیدم: «این خانه شما است؟» گفت: «بود. دیگر نیست. اینجا روزی خانه من بود. اما حالا نیست.» پرسیدم: «چرا؟» گفت: «بهتر است ببینی.» پیاده شدیم. نگهبان ساختمان به استقبال آمد. دست پیرمرد را فشرد و خوشامد گفت: «منور کردید آقای انتظامی.» از دروازه بزرگ چوبی به حیاط وارد شدیم. گفتم: «زیباست.» گفت: «بله، اما خانه من نیست. خانه من این شکلی نبود. یک ردیف نرده فلزی کوتاه آن را از خیابان جدا کرده بود. با باغچهای که 40 سال آن را باغبانی کرده بودم. خانه من دیوار نداشت. یک طارمی حایل میان ما و همسایه بود. با انبوهی پیچک که روی آن را پوشانده بود.»
پیرمرد نمیتوانست روی پا بایستد. روی صندلی پلاستیکی کنار دیوار آجری نشست. گفت: «من 50 سال در اینجا زندگی کردم. در همین خانه بود که مهرجویی به دیدنم آمد. در همین خانه نقش «مش حسن»را تمرین کردم. توی باغچهای که حالا نیست. توی همین خانه علی نصیریان به دیدنم میآمد. جعفروالی، محمدعلی کشاورز و خیلیهای دیگر. ساعتها کنار باغچه مینشستیم و چای میخوردیم و گپ میزدیم. همهاش درباره تئاتر و سینما. علی حاتمی هم بود. و تمام این سالهای پس از انقلاب. محسن مخملباف هم برای «ناصرالدین آکتور سینما» همین جا نزدم آمد. آن موقعها چقدر سرحال بودم. چابک و فرز. مثل حالا نبود که با عصا به زحمت راه بروم. تمام فیلمهایی که بازی کردم همین جا تمرین کردم. شبها که همه خواب بودند. به باغچه میرفتم و تا صبح تمرین میکردم. همه دیالوگها را توی باغچه حفظ میکردم. از «مش حسن» فیلم «گاو» گرفته تا این آخری. حالا از آن باغچه هیچ اثری نیست. دریغ از یک درخت که باقیمانده باشد. همه از بین رفته است.»
صدایش لرزید. چشمها پر اشک شد. دستمال نخی را از جیب درآورد و به چشمها برد. دقایقی به سکوت گذشت. نگاهی به دیوارها کرد. به گلدانهایی که ردیف دور حیاط گذاشته بودند. آرام گفت: «من همه وسایل خانه را گذاشته بودم حتی یخچال، فریزر، گاز و ماشینلباسشویی. میز تحریر و صندلی را هم گذاشته بودم. با پردهها و چلچراغ. خانه را به همان شکل که بود واگذار کردم تا موزه شود. اما حالا هیچ نشانی از آن خانه قدیمی من نیست. آن خانه با آن همه خاطره ویران شد و از بین رفت. به جای آن بنای جدیدی ساخته شده که هیچ شباهتی به خانه من ندارد.»
17302
روزنامه شرق نوشت:
کد خبر 355597
نظر شما