به گزارش خبرآنلاین، در مراسم رونمایی از کتاب «آن بیست و سه نفر» که در شهر کرمان برگزار شد، حبیب احمدزاده، نویسنده آثاری چون «شطرنج با ماشین قیامت» و فیلمنامه «اتوبوس شب» گفت: به عنوان یک خوزستانی از مردم ایران و شما مردم کرمان که برای آزادی خاک خوزستان از چنگال دشمن جهاد کردید، تشکر میکنم.
او افزود: من به عنوان یک شهروند آبادان وظیفه داشتم از خاک زادگاهم دفاع کنم ولی از همه کسانی که از گوشه گوشه ایران بدون داشتن مسئولیت مستقیم، آمدند و از خوزستان دفاع کردند تا دشمن را بیرون کنیم، و از پدر و مادرهای آنها که صبر و شکیبایی نمودند، تشکر میکنم.
وی اضافه کرد: کتاب خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده، مانند نان خانگی خوش عطر و طعم و ماندگار و تاثیرگذار است و باید به دست مخاطبش برسد و در مدارس تدریس شود. در چاپ دوم حتما فیلم مستند آن 23 نفر در قالب سی دی به کتاب ضمیمه شود تا خواننده بداند این قهرمانان واقعی هستند و برای آزاد نشدن، اعتصاب غذا کردند.
احمد زاده در ادامه با طرح این پرسش که چرا ما با داشتن این همه داشته فرهنگی نمیتوانیم آن را به نسل امروز منتقل کنیم، افزود: به نظر میرسد مغازهای پر از اجناس فرهنگی داریم که بلد نیستیم آنها را به فروش برسانیم. تفکری که با کاربرد همراه نباشد، لذت ندارد.
او ادامه داد: برای کار فرهنگی مانند جنگ تدبیر داشته باشیم. تاکتیکها را متناسب با زمان عوض کنیم. آئینها را حفظ کنیم چرا که با روح و اعتقاداتمان در ارتباط است. تبدیل آئینها به نمایش یک خطر بزرگ فرهنگی است.
احمد یوسفزاده، نویسنده خاطرات کتاب «آن بیست و سه نفر» نیز در این مراسم، گفت: ماجرای این 23 نفر ماجرای عجیبی است. 5 روز اعتصاب غذا برای آزاد نشدن و تحمل 8 سال اسارت برای آزاد نشدن به دست صدام، واقعا خواندنی است.
وی افزود: 15 نفر از این 23 نفر، اهل کرمان بودند که یکی از آنها از دنیا رفته و مابقی به توصیه صدام در بازگشت به ایران درس خواندند و اکثرا دکتر و مهندس شدند. صدام از این نوجوانان خواست که به ایران بازگردند و برایش نامه بنویسند و من پس از بازگشت از اسارت و تحصیلات دانشگاهی برایش نامه نوشتم.
دیگر میهمان این مراسم سید محمد طباطبایی از بچههای اطلاعات عملیات تیپ المهدی بود که او نیز سالهای نوجوانی خود را در زندانهای حزب بعث صدام گذرانده است.
وی گفت: تاسوعای سال 61 ما را به جرم عزاداری شکنجه کردند و سپس ما را به خط کرده و گفتند عکس صدام را ببوسیم. نفر اول که در واقع خطشکن ما بود، یک معلم دزفولی به نام محمد فرخی بود که بسیار دلیر و شجاع بود.
طباطبایی ادمه داد: اگر او عکس صدام را میبوسید، ما هم به تبعیت از او باید همین کار را میکردیم ولی وقتی دستور حرکت داده شد، این آزاد مرد دزفولی بر روی عکس صدام آب دهان انداخت و نیروهای بعثی سریع عکس را جمع کردند و محمد فرخی را بردند و به قدری او را شکنجه کردند که وقتی پس از دو ماه او را به جمع ما آوردند، کسی او را نشناخت و یک شب در اردوگاه موصل یک، در اثر شدت جراحات، به شهادت رسید.
در این آئین ضمن رونمایی از کتاب «آن بیست و سه نفر» از نرمافزار چند رسانهای (مولتی مدیا) انار و آئینه و خطشکن نیز رونمایی شد. همچنین علاوه بر رونمایی، 15 نفر از گروه23 نفر آزاده مورد اشاره در این کتاب، تجلیل شدند.
به گزارش خبر، در شرح کتاب آمده است: در جریان عملیات بیتالمقدس در سال 1361، عملیاتی که موجب آزادسازی خرمشهر شد، تعدادی از نوجوانان ایرانی در بصره به دست نیروهای عراقی اسیر شدند. عمده این گروه 23 نفره را نوجوانان کرمانی تشکیل میدادند و این برای عراقیها در اوایل جنگ بسیار غریب بود که افرادی با این سن و سال در جنگ شرکت کنند. سن بیشتر این نوجوانان بین 16-13 سال بود و بزرگترین فردی که در این گروه بود، فقط 19 سال داشت. این نوجوانان نیز باید به مانند دیگر اسرا وارد اردوگاهها میشدند. صدام با دیدن تصاویر اسرای نوجوان تصمیم گرفته بود که از حضور این نوجوانان در جنگ استفاده ابزاری کند و یک جنگ تبلیغاتی علیه ایران به راه بیاندازد.
6060
نظر شما