ویژه نامه خبرآنلاین در روز هفتم مهمانی به عاشقان بندگی تقدیم می شود.

چگونه می توانیم تنها به خدا تکیه کنیم؟ / اگر به خدا توکل نداشته باشیم دعا و خواستن از او بیهوده است
فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، سخنان آیت الله آقا مجتبی تهرانی درباره «توکل و شناخت توحید فعلی است که در جلسات درس اخلاق سال 1359 گفته شده است. آقا مجتبی تهرانی (که روانش غرق رحمت الهی باد) در بخشی از این سخنان می گوید: «زیربنای دعا، توکل و زیربنای توکل، توحید در فعل است. اگر توکل به خدا نداشته باشیم و او را تکیه گاه خود ندانیم، خواستن از خدا بیهوده است. و ما وقتی به خداوند تکیه می کنیم که او را به قدرتمندی و توان در برابر خواسته هایمان شناخته باشیم. این همان دیدی است که به آن توحید در فعل می گویند. انسان وقتی به شناخت درست رسید امید نمی بندد مگر به خدا، و هیچ تکیه گاهی برای خود نمی بیند جز خدا.»
نجوای روز هفتم مهمانی
خداوندا امروز از بیهودگی دورم کن!
هفت روز است که میهمان بهترین میزبان هستیم. پیامبر خدا در نجوای عاشقانه این روز می گوید: «خدایا در این روز از بیهودگى و گناهان دورم کن و یادت را براى همیشه روزیم كن» نجوای امروز را اینجا بشنوید.
نزدیک شدن به اخلاق الهی در روزهای مهمانی
فطرت همه انسان ها در بن بست ها و سختی ها بیدار می شود / نتیجه گرفتاری در بن بست ها فهمیدن معاد و توبه از گناهان است
آيت الله حسین مظاهری در یکی از جلسات درس اخلاق خود در ماه رمضان درباره فطرت انسان و چگونگی بیدار شدن آن چنین گفته است:
« همینطور که پروردگار عالم مدبر این عالم است، روح ما نیز مدبر این جسم ماست. این روح از خداست و هرچه خدا دارد این هم دارد و اما قطره از دریاست و نحوه تسلطش بر جسم ما نحوه تدبیری است. این تدبیر روح بر بدن ما، گاهی تدبیر میکند عمق جان ما و به آن فطرت میگویند و قرآن روی این فطرت خیلی حرف دارد:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
این امتیاز اسلام است که به تو میگوید فطرت داری. آن روح ما فرمان میدهد به عمق جان ما و فطرت ما کار میکند. فطرت برای همه در بنبستها پیدا میشود. کسانی که دین دارند و یا دین ندارند و یا کسانی که درباره توحید لجوج و یا جاهل و یا عالمند، این فطرت را دارند و در بنبستها این فطرت بیدا میشود. یعنی روح ما به ابزارش به نام فطرت فرمان میدهد و ناگهان او خدا را مییابد و خیلی کار میکند. یک معلم ریاضتی و یک معلم که نه تنها میفهماند بلکه مییاباند. برای شما زیاد اتفاق افتاده که در بنبستها که دستتان از همه جا کوتاه است، به طور ناخودآگاه خدا خدا میکنید. دهری نیز همینطور است. کسی هم که دشمن خداست و کسی که علیه خدا کتاب مینویسد، وقتی آپلوی او در هوا خراب میشود، صدای خدا خدای او به زمین میرسد. صدای خدا خدای ما در بنبستها به هوا میرود و صدای او از هوا میآید و همه کره زمین خدا خدای او را میشنوند.
چیز دیگری که بزرگان نگفتهاند و من به شما بگویم، اینست که این علاوه بر اینکه خدا را مییابد، مییابد که این خدا مستجمع جمیع صفات کمالات است. یعنی مییابد که این خدا عالم است و علم بماسوی الله است. لذا اینطور نیست که یک عالم برای جاهل تفصیل دهد، بلکه مییابد که خدا عالم است و لذا میگوید خدایا میدانی چه میدانم و چه میخواهم. یعنی خدا را قادر و دارای قدرت مطلقه میداند. لذا میداند هیچکس نمیتواند به فریاد او برسد به جز خدا و قدرت خدا. مییابد که این خدا رئوف و مهربان است. میداند که خودش آدم بدجنسی بوده و علیه خدا کتاب نوشته و علیه خدا سخنرانیها کرده، اما الان که در بنبست گیر کند، مییابد که خدا ارحمالراحمین است. خدا از گناهان گذشته میگذرد. لذا «بسم الله الرحمن الرحیم» در قرآن را مییابد. ما «بسم الله الرحمن الرحیم» را میخوانیم و معنایش را میدانیم اما این در بنبست حقیقت «بسم الله الرحمن الرحیم» را می یابد. نخوانده ملا میشود و یک لحظه یک توحید برای او پیدا میشود و بهترین توحیدهاست و آن توحید وجدانی و توحید فطری است.
از الطاف خفیه خدا اینست که برای ما لاأقل خیلی وقتها این حالت جلو میآید. دستمان از همه چیز کوتاه میشود و تازه یک عروةالوثقی پیدا میکنیم و عروة الوثقی، خداست. خوشا به حال اینها که بیابند و رها نکنند. قرآن میفرماید رها میکنی و چرا رها میکنی؟ «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِکُونَ» خوشا به حال کسانی که این بلاها و مصائب برای آنها از الطاف خفیه خدا باشد. خوشا به حال کسی که در مرگ جوانش بگوید لطف خفی خداست، برای اینکه بنبست و مصیبتی برایش جلو آمده و نتیجه آن یابیدن خداست، یعنی بهترین کسها و بهترین چیزها.
لذا من عقیده دارم علاوه بر اینکه قرآن میفرماید خدا را مییابد، یعنی «الله» را مییابد یعنی آنکه مستجمع جمیع صفات کمالات است. قدری بالاتر، انسان همان وقت مییابد معاد را. مثلاً گرفتار است و برای رفع گرفتاریش خدا خدا میکند و اما همان موقع به طور ناخودآگاه از کارهای بدش توبه میکند. میگوید خدایا غلط کردم، خدایا من از این به بعد با تو هستم، چنانکه تو الان با من هستی. این یعنی معاد، یعنی توبه و انابه و یعنی مبدأ را یابیدم و به دنبال مبدأ، معاد را یابیدم. لذا مبدأ و معاد، هر دو فطری است و این کار روح است و ابزارش عمق جان ماست. به این فطرت میگوییم و قرآن روی این فطرت خیلی پافشاری دارد که ما از فطرت و از عمق جانمان استفاده کنیم و این در بنبستها خودبهخود میآید و در غیر بنبستها نیز فطرت ما همیشه بیدار باشد. فطرت ما همیشه پویا باشد.
اگر فطرت بیدار باشد، در موقع افطار یک لذت خاصی دارد و میگوید: «اللَّهُمَ لَكَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْت» و خدا هم به او آفرین میگوید. میگوید آفرین به روزه گرفتن و افطار کردن تو.
در وقتی که قرآن میخوانیم «کلام الله» یعنی خدا را زبان ما با ما حرف میزند. در وقتی که نماز میخوانیم در حمد و سوره خدا با ما حرف میزند. ما اگر گوش روح داشته باشیم و به قول مثنوی میگوید: اگر میخواهی به این چیزها برسی، این گوش حیوانی را ببُر و این چشم حیوانی را کور کن و این دهان حیوانی را ببَند و آن چشم و گوش و زبان روح را باز کن، آنگاه ببین که چطور در وقتی که قرآن میخوانی، صدای خدا را میشنوی. الان مستحب است وقتی شما در ماه رمضان قرآن میخوانید، وقتی به «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» رسیدید، لبیک بگویید. یعنی خدایا حرفهای تو را میشنوم و تو میگویی ای مؤمن و من هم میگویم بله، همه چیزم فدای تو.»
زمزمه هایی از زبور اهل بیت برای نجوا در روزهای مهمانی
یاری ام کن بدون منت نهادن به مردم نیکی کنم!
امام سجاد (ع) در دعای بیستم صحیفه سجادیه می فرماید: «خدایا، بر محمد و خاندانش فرست و بی نیازم کن از هر کار، که پرداختن به آن مرا از تو باز می دارد. مرا به کاری وادار که فردا از آن خواهی پرسید، و چنان کن که روزهای عمرم در انجام دادن کاری سپری شود که مرا برای آن آفریده ای. بی نیازم گردان و روزی ام را فراوان ساز.
مرا با نگریستن به دارایی مردم، به فتنه مینداز. عزیزم گردان و به خودپسندی دچارم مکن. مرا به بندگی و خاکساری درگاهت توفیق ده و چنان مکن که عبادت خویش را بزرگ پندارم و آن را تباه کنم. دست مرا وسیله ای کن که با آن به مردم نیکی رسد و مخواه که با کدورت منت نهادن آمیخته گردد. مرا از خلق های شایسته بهره مندی ده و از به خود نازیدن برکنار دار.»
سخنانی ناب از مولا علی برای تفکر در روزهای مهمانی
در نادانی آدمی همین بس که قدر و اندازه خود را نشناسد!
امیرمومنان علی (ع) در خطبه 17 نهج البلاغه می فرماید: «کسی که بهشت و دوزخ را در پیش دارد آسوده نباشد. کسی که با شتاب در تلاش است رهایی یابد و کسی که جوینده هست اما به کندی حرکت می کند امید به نجاتش هست و کسی که کوتاهی کرده و مقصر است در آتش سرنگون است.
راست و چپ گمراهی است و راه وسط حق است. کتاب ماندگار خداوند و آثار رسالت بر این راه قرار دارد. گذرگاه سنت پیامبر از این راه است و کار همگان به این جایگاه باز می گردد. کسی که دعوی ناحق کرد هلاک گشت و کسی که دروغ بست زیان دید. کسی که در برابر حق ایستاد هلاک شد، و در نادانی آدمی همین بس که قدر و اندازه خود را نشناسد. بنیادی که بر پایه تقوا روییده از بین نرود و کشتزاری که آب تقوا به آن رسیده تشنه نگردد.
پس برای مصونیت از آتش فتنه در خانه های خود بمانید و روابط میان خود ار سامان بخشید که توبه در دسترس شماست. جز پرورگار خود کسی را نستایید و جز خودتان را ملامت نکنید.»
*****
روزه دل و جسمتان مقبول ...
/6262
نظر شما