۰ نفر
۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۴

عموماً چنین می انگارند که پیامبر(ص) در دوران مدینه نفوذ و قدرتی همچون دیگر حاکمان ایام گذشته داشت. بدین معنی که می توانست هر آنچه را بخواهد در هر لحظه انجام دهد، بدون آن که ملاحظات خاصی را رعایت کند.

1-عموماً چنين مي انگارند که پيامبر(ص) در دوران مدينه نفوذ و قدرتي همچون ديگر حاکمان ايام گذشته داشت. بدين معني که مي توانست هر آنچه را بخواهد در هر لحظه انجام دهد، بدون آن که ملاحظات خاصي را رعايت کند.
حال آنکه مسئله چنين نبود. صرفاً نه بدان دليل که ضوابط و معيارهاي شرعي در مورد حاکم و تصرفات او نوعي محدويت را ايجاب مي کند و او نمي تواند فراتر از آن رود، بلکه بدين علت نيز که اصولاً قدرت در آنجا که منشاء ديني دارد داراي محدوديت هايي طبيعي است.
قدرت و نفوذ حاکم در آنجايي که ناشي از اعتقادات ديني مردم تحت حکومت او است، ذاتاً متفاوت است با قدرت حاکمان ديگر. در اينجا حاکم براي حفظ قدرت و موقعيت خود و براي حفظ هماهنگي و انسجام و وحدت مردم مجبور است ملاحظات فراواني را رعايت کند. در غير اين صورت اين خطر وجود دارد که انسجام و همراهي افراد تحت حکومت فرو پاشد و اين به معناي پايان قدرت حاکم خواهد بود.
نکته اين است که قدرت در انجا که منشاء ديني دارد ماهيتاً متفاوت است با قدرت در آنجايي که ناشي از قهر و غلبه و استبداد است که عموماً‌در تاريخ گذشته چنين بوده است. هر مقدار قلمرو قدرت ديني وسيع تر و تعداد افراد تحت حاکميت بيشتر و متنوع تر باشند، اين سخن صحيح تر است و پيامبر عملاً با چنين مشکلاتي مواجه بود. به ويژه در اواخر عمر آن حضرت که جامعه اسلامي گسترش يافته و عملاً به قدرتي بزرگ تبديل شده بود.
2-پيامبر در زمينه مسئله جانشيني با دو مشکل بزرگ مواجه بود. نخست به مفهوم جانشيني بازمي گشت و اينکه اين مفهوم به کلي متفاوت بود با آنچه در ذهن اعراب آن زمان وجود داشت. از ديدگاه عموم آنان که در محيطي قبليه ا ي و عشيره اي مي زيستند اين مفهوم کم و بيش همانند جانشيني رئيس قبيله و عشيره بود که صرفاً به تمشيت امور روزمره و حل اختلافات درون قبيله اي و برون قبيله اي مي پرداخت . شآني دنيوي و البته به همراه نوعي حرمت و تکريمي که در فرهنگ عمومي آنان ريشه داشت.
عامل ديگري که اين جريان را تشديد مي کرد غلبه وجه دنيوي و سياسي اسلام بر وجه ديني و معنوي آن در افکار عمومي مسلمانان در سال هاي پاياني عمر پيامبر بود. پس ازفتح مکه و خصوصاً پس از پيروزي در جنگ حنين اسلام به بزرگترين قدرت موجود در جزيره العرب تبديل شد. از اين به بعد اين اعراب مناطق مختلف بودند که به سوي آن مي شتافتند و اسلام بر خلاف ايام مکه و ساليان نخستين مدينه، در معرض فشار و تهديد قرار نداشت.
در چنين شرائطي به طور طبيعي اسلام توسط مسلمانان و نو مسلمانان عمدتاً در چار چوب يک نظام سياسي و مدني و حقوقي شناخته مي شد و ابعاد معنايي و ماورايي اش کمتر مورد توجه قرار مي گرفت. طبيعتاً در چنين چارچوبي پيامبر صرفاً به مثابه رأس اين نظام تلقي مي گرديد و مسئله جانشيني حضرتش نيز در همين محدوده فهميده مي شد. خصوصاً آنکه در نزد اعراب رئيس قبيله به عکس مثلاً پادشاهان در ايران قديم، فاقد عنصري ماورايي و آسماني همچون فره ايزدي بود. اين بدين معني است که پيامبر چهره اي کم و بيش مادي و دنيوي در نزد عموم معاصرانش داشت که در بطن فرهنگ عربي باليده بودند. اگر چه بودند مسلمانان معدودي که عميقاً تحت تأثير ابعاد ماورايي و معنوي حضرتش قرار داشتند و اينان همان هايي بودند که جانشيني امام را با جان و دل پذيرفتند و پيوسته با حضرت همراهي داشتند.
3-مفهوم جانشيني بدان گونه که پيامبر بيان مي فرمود بسيار متفاوت بود با آنچه اعراب،‌و حتي بسياري از اعراب مسلمان بدان مي نگريستند. پيامبر داراي دو شأن دين و دنيوي بود و منطقاً جانشين حضرتش مي بايد واجد هر دو خصوصيت باشد. مضافاً که رهبري امور دنيوي محتاج تسلط کامل بر مسائل ديني بود. چرا که در اينجا رهبري دنيوي مي بايست بر اساس اصول و ضوابط ديني تحقق يابد.
مشکل دوم به شخص جانشين باز مي گشت. فرد شايسته براي اين سمت با توجه به مفهوم وسيع و عميق جانشيني پيامبر، حضرت علي(ع) بود. اما بسياري از بزرگان عرب در آن هنگام خاطرات نا خوشايندي از ايشان داشتند که عموم آنها به جنگ هاي سال هاي نخستين باز مي گشت. در جريان اين نبردها بسياري از نزديکان آنان توسط آن حضرت کشته شده بودند.
اگر چه عوامل ديگري هم در اين ميان دخالت داشت که در ايام پس از رحلت پيامبر بسيار تأثير گذار و تعيين کننده بود که پرداختن بدان به طول مي انجامد.
4-کيفيت معرفي امام علي توسط پيامبر به عنوان جانشين دقيقاً متأثر است از نکاتي که گفته آمد. در مکه که مسلمانان در موقعيتي ضعيف و شکننده قرار داشتند و کمتر کسي تصور مي کرد که اين دين بتواند مجموع شبه جزيره العرب را به تسخير خود در آورد، پيامبر با صراحت کامل جانشيني آن حضرت را بيان مي فرمود در نخستين سال هاي مدينه کم و بيش اين صراحت وجود دارد اما به تدريج اين صراحت کمتر مي شد بدون آنکه اصل مسئله فراموش شود. و بيشتر به گونه اي کنايي و غير مستقيم و غير برآنگيزاننده بيان مي شود. اوضاع و احوال ايجاب مي کرد که پيامبر ملاحظات ذکر شده را رعايت کند.
بر اساس حديثي طولاني از امام صادق(ع) در مورد آيه معروف ابلاغ جانشيني حضرت علي که در روز غدير انجام شده آيه در سه روز متوالي به اين ترتيب نازل شده است. در روز نخست چنين بوده است. «اي پيامبر آنچه را که به ابلاغ آن مأمور هستي، ابلاغ کن» که همان موضوع جانشيني امام باشد. پيامبر پس از تلقي وحي به جبرائيل مي فرمايد که مي ترسم مردمان نپذيرند و آشوب شود. در روز دوم آيه قبلي با ضميمه«که اگر اين مهم را انجام ندهي رسالت خود را کامل نکرده اي» نازل مي شود و پيامبر همان پاسخ قبلي را تکرار مي کند. در روز سوم آيه با اين فراز کامل مي شود« و خداوند تو را در برابر مردمان حفظ خواهد کرد» که پس از جمله اخير حضرت ندا مي دهند که همگان گرد آيند و ضمن خطبه اي مفصل مسئله جانشيني امام را مطرح مي کنند.
5-اين بدين معني است که پيامبر نمي توانست همچون گذشته با صراحت و بدون ترس از مقاومت مردمان فرد شايسته و مورد تأييد را معرفي کند. اگر چه در اين جا مسئله بيش از آنکه بر سر شخص جانشين باشد بر سر مفهوم جانشيني بود. امام بدان لحاظ بدين سمت برداشته شد که مصداق واقعي و کامل مفهوم جانشيني بود.
اين درست است که نبوت به پيامبر(ص) ختم مي شد اما مهم اين بود که شأن پيامبر چه بود و اگر اين روشن مي شد مطمئناً ويژگي هاي جانشين ايشان نيز روشن مي گرديد. بر اين اساس شأن جانشين مي بايد نسبتي با شأن پيامبر داشته باشد اگر چه در بسياري از موارد عکس آن اتفاق افتاد. بدين معني که شأن پيامبر کم و بيش تا حد جانشينان بعدي تنزل يافت.

19/7/93- محمد مسجد جامعي

کد خبر 380488

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
    1 0
    متن‌هاي آرامي داريد جناب مسجد جامعي؛ حفظكم الله.
  • فرخ PK ۱۰:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
    4 0
    آيه نازل شد : بلّغ ما انزل اليك . و پيامبر به جبراييل فرمود " ميترسم مردم نپذيرند و آشوب شود ." آيا پيامبر امين ، از ترس مردم حكم خداوند را ابلاغ نميكند ؟؟ بنظر ميرسد حديث مورد نظر شما داراى اشكال ميباشد .
  • mahcyp A1 ۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
    2 0
    بسياري از بزرگان عرب در آن هنگام خاطرات نا خوشايندي از ايشان داشتند که عموم آنها به جنگ هاي سال هاي نخستين باز مي گشت. در جريان اين نبردها بسياري از نزديکان آنان توسط آن حضرت کشته شده بودند.
  • بی نام A1 ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
    3 0
    درود بر این نویسنده عزیز ، خواهشمندم بیشتر در مورد تاریخ صدر اسلام بنویسید که مردم ما بیشتر به فهم آن نیاز دارند ، هر چند کمتر می خوانند.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین