به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دولتآبادی در این نشست درباره حقوق مادی و معنویاش که نقض شده سخن گفت و اظهار داشت: «من اهل گله نیستم. به راه عشق گام نهادیم و آمدیم و میرویم. اما من 30 سال است که در این جامعه زندگی و کار میکنم. من به این سرزمین تعلق دارم. من عاشق کشورم هستم. رمز اصلی این است. با این حال، در تمام مدتی که خانهنشین بودهام در میان تمام مقامات فرهنگی فقط با سه نفر صحبت داشتهام. یکی از آنها جواد فریدزاده اهل خراسان بود که با او گفتوگویی دوستانه داشتیم. یکی آقای درّی بود که رفتارش دوستانه نبود و سومین شخص آقای صالحی بود و هست که به اعتبار منش و عرق خراسانی بودن، یک جلسه گفتوگوی دوستانه داشتهایم.»
دولتآبادی ادامه داد: «الان هم گله نمیکنم. اما حق کار، بازنشستگی، بیمه نشر آثار، حق پیگیری سرقت آثار من در سینما و تلویزیون زیر پا له شده و در مسیر این زیر پا لهشدهها سه بار سه کشور مهم دنیا از من دعوت رسمی کردند تا بروم و با زن و بچه در آنجا زندگی کنم، اما از آنها تشکر کردم و نرفت.»
نویسنده «کلیدر» اظهار کرد: «زمانی در این مملکت جنگ بود. من برای گرفتن مجوز انتشار آثارم به وزارت ارشاد رفتم. فردی که آنجا بود من را تهدید کرد. من به او گفتم فکر نکن با این تهدیدها من از این مملکت میروم و در کافههای پاریس مینشینم و به شما فحش میدهم. ما دو خط موازی هستیم که هیچگاه به هم نمیرسیم. زمان مشخص خواهد کرد که چه کسی وقتی موشکباران صدام به تهران برسد در این شهر میماند. گذشت و موشکباران صدام به تهران رسید و من در زمان موشکباران با زن و سه بچهام در تهران ماندم اما نمیدانم آن فرد ماند یا رفت.»
دولتآبادی ادامه داد: «در همان زمان که در ایران جنگ بود، دبیر کانون نویسندگان سوئد به من گفت، چرا میخواهی به ایران بروی؟ آنجا جنگ است! من هم به شوخی جوابش را دادم و برگشتم.»
این نویسنده همچنین درباره اینکه قصد رفتن به وزارت ارشاد را برای آخرین بار را دارد توضیح داد: «دلیل اینکه گفته بودم میخواهم با یکی از مقامات صحبت کنم، این بود که به آنها بگویم چرا جلوی یک کتاب جعلی را نمیتوانید بگیرید و نمیگیرید. کتاب و اسم من را جعل کردهاند. اسم ناشر معلوم است. ضابط ارشاد در محل کار این ناشر، کتاب را ضبط کرده است ولی چرا این کتاب جعلی در شهرستانها به اسم من به فروش میرسد و کسی نیست که جلو آن را بگیرد؟ پس ارشاد چه قیومیتی دارد؟ کار وزارت ارشاد این نیست که بگوید کتاب من اشکال ساختاری دارد. البته این اشکال ساختاری نیست؛ شاهکاری ساختاری است. اگر اینطور نبود، منتقد غربی آن را همتای گرونیکای پیکاسو نمیدانست.»
دولتآبادی افزود:« آثار پیکاسو همه شاهکارند، اما در میان آنها گرونیکا از همه شاخص تر است. حالا آن آقا میگوید این کتاب اشکال ساختاری دارد، نه جانم! در خراسان قالیچهای بافته میشود که دو طرف آن روست، یعنی پشت و روی آن یکی است. اگر آن منتقد غربی این قالیچه را دیده بود دیگر نمیگفت این اثر همتای گرونیکای پیکاسوست، بلکه میگفت این اثر مثل آن فرش دستباف خراسانی است. نه، آقای نوشآبادی، این اشکال ساختاری نیست.»
نویسنده بلندترین رمان ایرانی ادامه داد: «این روزها از مشهد به من خبر دادهاند که این کتاب (زوال کلنل) در افغانستان چاپ شده و به مشهد آمده است و دیگری میگوید این کتاب به شیراز رسیده است. الان هم میگویم این کتاب اعتبار ملی ماست. آثار ادبی اعتبار ملی ماست. من از شما انتظار دارم جلو این نقض حقوق معنوی مرا بگیرید. این دیگر آبروی معنوی من است نه مادی. دسیسهای است که میخواهد مرا خراب کند، اما کوه را نمیتوان خراب کرد.»
خالق «جای خالی سلوچ» گفت: «من از دل کویر ایران سلسله جبال پدید آوردهام. دل کوه میتواند معدن جواهر باشد. آن را میشود کشف کرد، اما نمیتوان خرابش کرد.»
دولتآبادی همچنین درباره حضورش در این مراسم اظهار کرد:« وقتی که از اینجا به من زنگ زدند و گفتند موضوع برنامه درباره آثار پرمخاطب است، به این فکر کردم که اصطلاح پرمخاطب در مورد ادبیات، اصطلاح کاملاً غلطی است. برای اینکه مخاطب معنی خطابهخوان میدهد، در حالی که در 100 سال اخیر در ادبیات بحث مفصلی وجود داشته در باب اینکه نویسنده خطیب نیست که مخاطب داشته باشد.
این نویسنده پیشکسوت ادامه داد: ادبیات امری است که آزادانه خلق میشود، آزادانه در اختیار خوانندگان قرار میگیرد، آنان هم آزادند که اثری را بخرند و بخوانند یا نخرند و نخوانند.»
او تاکید کرد: «ما هنرورز داریم و هنرپذیر، ما خطیب نیستیم و هیچ امر متقنی را نمینویسیم که به دیگران اعمال کنیم. ما چیزی را تلقین نمیکنیم. فضایی که ما در آن کار میکنیم، فضای خلوت ماست و این در صحت و صدق باطن وجود دارد و در آن خلوت هیچ نویسندهای به خود اجازه نمیدهد که به مخاطب خودش بگوید شما مخاطب من باش و بشنو که من چه میگویم.»
دولتآبادی درباره تجربه زمان نوشتن آثارش اظهار کرد: «بهراستی سوگند میخورم که هرگز در زمان نوشتن به این امر فکر نکردهام که آیا اثر یا آثاری که از من منتشر میشود، خوانده خواهد شد یا نه. عمده فکر من در زمان نوشتن این است که از عهده خودم برخواهم آمد یا نه. برخی درباره من فکر میکنند که انگار این آدم عبوس با دنیا سر جنگ دارد. نهخیر، من با دنیا سر جنگ ندارم، با هیچ شخصی. جنگ من با خودم است. وقتی من از آن دهلیزهای خوفناک در جنگ با خود بیرون میآیم، دیگر فرصت این را ندارم که راجع به آن چیزی که نوشتهام، دیگران چه فکر میکنند و این عجیب نیست».
او سپس درباره کار منتقدان ادبی ایرانی اظهار کرد: «من هیچ نقدی از آثارم را نمیخوانم. نه اینکه خیلی قدر باشم، نه. برای اینکه نقد چیزی به من نمیدهد و وقتی هم به نقد نیاز داشتم، کسی چیزی ننوشت. در آن زمان فقط یک مقاله در روزنامه کیهان نوشته بود که من اشتباه میکنم و دارم خلاف جهت شنا میکنم. اصلاً مگر کار ادبیات غیر همین است؟ مگر کار ادبیات سؤال کردن نیست؟»
دولتآبادی تاکید کرد: «پس از این نقد دیگر چیزی درباره من نوشته نشد تا 25 سال بعد که دو مطلب اندک درباره «روزگار سپریشده مردم سالخورده» نوشته شد. من ایرادی به اینکه کسی درباره آثار من نقد ننوشت نمیبینم، چون ما منتقد حرفه ای نداریم. منتقد فیلسوف است و ما فیلسوف نداریم. متفکر ادبیات یعنی فیلسوف ادبیات و فیلسوف ادبیات کسی است که باید برای خواندن و نقد نوشتن یک کتاب شش ماه وقت بگذارد تا آن را نقد کند، اما مگر او زن و بچه ندارد که شش ماه برای خواندن یک کتاب و نوشتن نقد درباره آن وقت بگذارد؟ بنابراین، من هم وقتی کارم را انجام میدهم به این فکر میکنم که من در نوشتهام پیروز میشوم و او بر عمر من؛ من نمیگویم هنرمند هستم، من هنرجو هستم و هنر میورزم.»
در ادامه این مراسم، سیدعباس صالحی ، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره گفتههای محمود دولتآبادی گفت: راجع به صحبتهای آقای دولتآبادی که درباره مسائل حاشیهای حوزه کتاب بود باید بگویم وزارت ارشاد نسبت به کتابی که حداقل در داخل کشور مجوز نشر ندارد، حساس است و درباره انتشار و عرضه این آثار سریعا پیگیری میکند.
او افزود: «درباره این مسئله که آقای دولتآبادی مطرح کردهاند، یک بار قبلاً، باواسطه ،موضوعی اینچنینی به ما منتقل شده بود که وزارت ارشاد سریعاً ورود پیدا کرد و خودشان میدانند و ناشرشان هم مطلع شد. یک مورد دیگر هم که گفتند که کتابشان در فلان جا و در جاده شیراز به فروش میرسد، دوستان رفتند و پیگیری کردند. در مورد اخیر هم که گفته شد کتاب در افغانستان چاپ شده و به مشهد رسیده است، حتماً دنبال میکنیم تا آثار غیرمجاز نه فقط آثار ایشان، بلکه آثار هیچ کسی در فضای نشر ایران غیرمجاز منتشر و حق این افراد تضییع نشود.»
صالحی ادامه داد: «البته وزارت ارشاد نیروی انضباطی ندارد ولی در موارد اخیر از نیروهای انضباطی کمک گرفتیم تا این موضوعات را پیگیری و گفته های وی را رصد کنند.»
یکی دیگر از نویسندگانی که در این نشست سخن گفت تکین حمزهلو نویسنده بود که گفت: «با توجه به آمار پایین کتاب خوانی در جامعه، نوعی دسته بندی در این زمینه شکل گرفته که افراد کتاب خوان را جزو خواص قرار داده است و نویسندگان خانم و آقا را از هم تفکیک می کند. البته این دسته بندی از دیدگاه اهل هنر کاملا اشتباه است.»
اوبا بیان اینکه نقدهای بسیاری بر آثار نویسندگان به ویژه بانوان نویسنده وجود دارد گفت: «من از ابتدای شروع کار که نزدیک به 14 سال از آغاز آن می گذرد، شاهد نقدهای بسیاری هستم با این محتوا که بانوان آشپزخانه ای برای مخاطبان آشپزخانه ای می نویسند که این موضوع به نوعی کم لطفی به بانوان نویسنده است.»
نویسنده کتاب «افسون سبز» در ادامه گفت: «ما هیچ نوع جایزه برای نویسندگان عامه پسند نداریم. در صورتیکه طیف گسترده کتاب های موجود در بازار جزء این گروه هستند. در میان این کتاب ها نیز کتاب هایی وجود دارد که از لحاظ تکنیک، قلم و ... بسیار پرتوان و یا فاقد این ویژگی ها هستند. بنابراین باید کتاب ها و آثار غنی شناسایی و جوایزی به آنها تعلق گیرد تا به نوعی تشویقی برای افزایش کتابخوانی باشد.»
حمزه لو در ادامه با اشاره به این موضوع که هر کتاب باید گروه سنی خاص خود را داشته باشد، گفت: «امروزه به دلیل پالایش زیاد کتاب ها نمی توان بازگوی بسیاری مسائل بود، بنابراین باید برچسبی مانند فیلم ها به کتاب ها اختصاص داده شود تا تفکیک گروه های سنی را به دنبال داشته باشد.»
این بانوی نویسنده در ادامه افزود: «مسئله دیگری که باید به طور جدی به آن توجه شود , انحصاری بودن جوایز و اختصاص آن به یک قشر خاص و انتشارات خاص است. اگر انتخاب کتاب برتر بر اساس انتخاب مردم باشد می تواند بازخورد بهتری در زمینه ترویح کتاب و احترام به سلیقه مخاطبان داشته باشد.»
حمزه لو ، استفاده از فضاهای مجازی را یکی از عوامل کاهش خرید کتاب دانست و گفت: «بسیاری از افراد برای ترغیب مخاطبان برای بازدید از سایت های مختلف در فضاهای مجازی اقدام به قرار دادن کتاب های پرفروش و پر مخاطب در آنها می کنند. در نتیحه بسیاری از افراد با استفاده از این شرایط به راحتی کتاب مورد نظر را دانلود و این امر خرید کتاب را کاهش و حقوق نویسندگان را پایمال می کند.»
تکین حمزه لو با بیان اینکه جریان ادبی کشور به گونه ای است که قابل قیاس با سایر کشورها نیست، گفت: «تا زمانی که جایگاه نویسندگان به ویژه بانوان در اجتماع کمرنگ باشد و در میان مردم شناخته شده نباشند, مشکلات به قوت خود باقی است و جزء ضعف های فرهنگی ما محسوب می شود.»
۵۷۲۴۴
نظر شما