نورالدین عافی درباره انگیزه خود از نوشتن کتاب «نورالدین، پسر ایران» گفت: «حدود 80 ماه در جبهه بودم و هر وقت کسی از دوستانم شهید می شد من به حال او غبطه می خوردم و چنان گریه می کردم که همرزمانم همه متوجه می شدند. هر زمان به عملیاتی عازم می شدیم من به امید شهادت می رفتم اما هیچگاه این افتخار نصیبم نشد و گرچه چندین بار زخمی شدم اما احساس می کردم نتوانستهام آن طور که باید، دین خودم را نسبت به امام و مردم کشورم ادا کنم».
وی افزود: «جنگ که تمام شد به پیشنهاد یکی از دوستانم خاطرات خود و جانبازانی را که در آن دوره از خودگذشتگی می کردند جمع آوری کردم و تلخی ها و شیرینی های آن دوره را نوشتم و آن را نزد امام خمینی(ره) بردم تا آن را مطالعه کنند. امام (ره) 28 بار این خاطرات را خواندند و به فرموده خودشان بعضی شبها گریه می کردند و گاهی به این خاطرات می خندیدند و نام کتاب را "نورالدین پسر ایران" گذاشتند که تاکنون 70بار تجدید چاپ شده و هرکس که آن را خوانده ابراز رضایت کرده است».
عافی که جانباز 70درصد است با حضور در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و عرض ارادت به ساحت مقدس ایشان گفت: «در دوران جنگ هرزمان که عازم جبهه بودم از تبریز ابتدا به قم می آمدم و از حضرت معصومه سلام الله علیها برای پیروزی بر دشمنان طلب کمک می کردم و سپس با رفتن به مشهد و حضور در بارگاه شاه خراسان نیرویی جدید برای مبارزه با دشمن کسب می کردم».
او افزود: «گرچه به آرزوی نهایی ام که شهادت در راه خدا و آزادی کشورم از دامان شیاطین بود نرسیدم اما کسب افتخار جان دادگی برای دین و برآوردن حاجات زندگی ام را مدیون توجه کریمه اهل بیت(ع) به خود می دانم».
او درباره تفاوت نسل امروز با نسل انقلاب، گفت: «من جوانان دوران طاغوت، انقلاب و امروز را دیدم و به جد می گویم جوانان امروز بهترین نسل زمانه هستند که اگر بزرگترهایی باشند که آنها را هدایت کنند منتظران واقعی مهدی موعود خواهند بود».
عافی اظهار کرد: «ملت ایران هر زمان که احساس کنند نظام دچار مشکلی شده با حضور پراقتدار در صحنه آن خطر را رفع میکنند و می دانند که دشمنان اسلام و ایران همان دشمنانی هستند که با فتنه و نیرنگ میلیون ها جوان را از ما گرفتند و شاید به ظاهر تغییر کرده باشند اما در واقع شیاطینی هستند که با تفرقه انداختن در نظام به دنبال تسلط بر کشور ما هستند و اگر پیروز شوند به هیچ کس رحم نخواهند کرد.
۵۷۲۴۴
نظر شما