۰ نفر
۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۲

ایسنا نوشت:مدام حاج احمد متوسلیان تماس می‌گرفت و می‌گفت: «پُل چی شد؟...» هوا هنوز روشن نشده بود که خبر رسید که بچه‌ها پُل را زدند. اول خیلی خوشحال شدم اما نگران حال بچه‌هایی بودم که رفته بودند، گفتند...

جعفر طهماسبی از پیشکسوتان تخریب‌چی لشکر10 سید‌الشهدا (ع) روایت می‌کند: «سرگذشت شهادت «شهید علیرضا مسکین اردستانی»‌، شهیدی که در عملیات فتح خرمشهر کار بزرگی کرده بود شاید باور ناپذیر باشد و اگر کسی آن را روایت کند، شاید از او یک افسانه بسازد.

سالها ذهنم مشغول این شهید بود و دلم می‌خواست تا حماسه شهید مسکین اردستانی‌ مستند بشود چراکه جسته و گریخته از زبان همرزمانش آن را شنیده بودم. تا اینکه فرصتی پیش آمد تا در جلسه پیشکسوتان تخریبچی دفاع‌مقدس با «حاج جعفر جهروتی‌زاده» تنها شدیم و فرصتی شد که از زبان فرمانده رضا، حکایت این شهید 18 ساله را بشنوم.

حاج جعفر جهروتی زاده در عملیات «الی‌بیت‌المقدس» که خرمشهر عزیز آزاد شد، فرمانده تخریبچی‌های تیپ محمد رسول الله (ص) بود. او نقل می‌کند که «روز یکشنبه دوم خرداد سال 61 مصادف با آخرین روزهای ماه رجب بود که ساعت چهار صبح این شهید حماسه‌ای را رقم زد. آن شب حاج احمد (سردار جاوید الاثرحاج احمد متوسلیان) دستور داد که من دو تا گروهان را بردارم و در حاشیه اروند با دشمن درگیر بشوم و مأموریت انفجار پل پشتیبانی دشمن روی رودخانه اروند هم به ما واگذار شد. دشمن به شدت روی منطقه آتش می‌ریخت و لحظه‌ای نبود که منوری در آسمان نباشد، همه جا مثل روز روشن بود.

با گروهان‌ها حرکت کردیم و همزمان هم دو تا از بچه‌ها را فرستادم برای مواد گذاری و انفجار پل مورد نظر. هنوز خیلی راه نرفته بودیم که به میدان مین رسیدیم و مجبور شدیم معبر باز کنیم و این یک مقدار کارمان رو کُند کرد.

در اطراف نخلستان‌های «خَیّن» با دشمن درگیر شدیم در گیری نزدیک و تن به تن بود. دشمن مسلط به منطقه بود و داخل کانال‌ها و سنگرهایی که حفر کرده بودند مقاومت می‌کردند و بچه‌های بسیجی هم بی مهابا می‌جنگیدند. بچه‌هایی که برای زدن پل رفته بودند تماس گرفتند که دشمن نمی‌گذارد ما به پل برسیم و با آتشباری سنگین از پل محافظت می‌کند.

علیرضا مسکین ارسدتانی با لباس زرد رنگ

این پل؛ تنها پلی بود که دشمن از روی آن خرمشهر را پشتیبانی می‌کرد و برای او بسیار حیاتی بود. به بچه‌ها گفتم هر طور که شده باید پل منفجر بشود. «رضا اردستانی» و «حسین زارع» برای انجام این ماموریت رفتند. مدام حاج احمد تماس می‌گرفت و می‌گفت: «پل چی شد؟...» هوا هنوز روشن نشده بود که خبر رسید که بچه‌ها پل را زدند.

اول خیلی خوشحال شدم اما نگران حال بچه‌هایی بودم که رفته بودند. گفتند رضا اردستانی و حسین زارع با دلاوری و شجاعت مواد منفجره رو روی پل بردند و جاسازی کردند. مشغول آتشگذاری بودند که دشمن آن‌ها را با آرپی جی می‌زند و رضا و حسین و موادها و پل یک جا منفجر می‌شوند. وقتی این خبر به حاج احمد رسید حاجی یک نفس راحت کشید و گفت کار تموم شد و امید دشمن قطع شد.

پل که تخریب شد حاج احمد هم رسید و با حاجی و نیروهایی که مانده بودند به سمت خرمشهر آمدیم و خرمشهر آزاد شد و قلب امام (ره) شاد شد. خرمشهر آزاد شد و آبهای اروند پاره‌های تن رضا و حسین را با خودش برد. واقعا اگر رضا و حسین خطر نمی‌کردند و پل منفجر نمی‌شد. با روشنی هوای روز سوم خرداد تانک‌های دشمن از پل عبور می‌کردند معلوم نبود این عملیات چه سرنوشتی داشت.»

۱۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 467169

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام GB ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    30 0
    خوشا به سعادتشان...چه جوان های پاک و بی ادعایی داشتیم..البته هنوز هم داریم ولی قدر نمی دانیم
  • جواد IR ۰۸:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    19 0
    روحش شاد ولی اینا که دوتا قهرمان بودن
  • علی A1 ۰۹:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    18 0
    توی این عکس فقط میشه ساده زیستن و ساده رفتن و فهمید
  • سینا IR ۰۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    13 0
    مدیونتونیم....روحتان شاد....
  • ali IR ۰۹:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    14 0
    خدا بیامرزشون . درود بر قهرمانان واقعی
  • بی نام A1 ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    15 0
    روحشون شاد
  • بی نام A1 ۱۸:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۳
    5 0
    دو فرشته نجات
  • هاشم اطمینان A1 ۲۲:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۰
    6 0
    انهاقهرمانان این دنیا وان دنیا هستند ویادی هم ازشهدای تکاوران نیروی دریایی درخرمشهرداشته باشیم