۰ نفر
۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۷

فوتبال هم استراتژیک است و هم سیاسی. استراتژیک است چون بازی کن آنجائی است که توپ باید باشد و سیاسی است چون مردم زیادی را به پای همراهی با بازیکنان به ورزشگاه می کشاند.

در ورزشگاه اگر فوتبالی را دیدید که بازیکنها فقط به دنبال توپ میدوند بدانید کیفیت بازی پائین است ولی اگر جاذبه پای بازیکن توپ را مسحور خود میکرد در آن صورت آن فوتبال ارزشمند و قابل همراهی است. چند وقتی است ستاره های فوتبال ایران که در دهه چهل واواخر آن درخشیدند آغاز به هجرت به ابدیت کرده اند از عزیز اصلی، ناصر حجازی و ناظم گنجاپور که بگذریم سر طلائی ایران همایون بهزادی آخرین آنها است که سرش ساحر توپ بود.

فوتبال ایران از دهه سی اغاز به رخ نمودن کرد و در دهه چهل به اوج شکوفائی خود رسید. نسل دهداری، شیرزادگان و رنجبر جای خود را به عزیز اصلی، حجازی، گنجاپور، بهزادی، کلانی، شرفی، مهاجرانی، ظلی، افتخاری و عرب دادند. من در ایام درخشش نسل دهه چهلی فوتبال ایران در تاج تمرین میکردم و با شاهینی ها دوست بودم و با امیر آصفی و قلیچ خانی در کیان تمرینات باشگاهی خود را آغاز و از گل کوچک و زمین خاکی تک درختی و زاویه و انتهای هاشمی به زمین چمن و دسته دوم باشگاهها رسیدم و در دست دوم عقاب زیر نظر حسن عرب مربی اخلاق مدار این باشگاه آموزش دیدم. و من فوتبال علمی را از مرحوم دانائی فر در تاج که پسرش ایرج هم در همان تیم بود در سال 1347 آموختم. بچه هائی که آن سالها همین مسیر را طی کردند دو برادر بهتاش و حسن فداکار بودند که راهشان به تیم ملی ختم شد. فضای فوتبال در آن سالها بسیار اخلاقی تر و سالم تر و کمتر به مسائل این روزها آلوده بود.

بازیکنها و سرشناسهای آنها یکی انسان تر از دیگری. بازیهای تمرینی و تمرینات هفتگی با بازیهای رسمی متفاوت است. در تمرینات افراد با شخصیتهای خود ظاهر میشوند. افرادی که در بالا برشمردم را بدلیل اینکه در تمریناتشان حاضر و یا همزمان با آنها در زمین شماره دو امجدیه تمرین داشتیم بخوبی می شناسم. بعضیها همچون همایون بهزادی شخصیت سنگین، ساکت، آرام و با ابهتی داشتند و کمتر میشد با آنها ارتباط برقرار کرد. فاصله سنی دهسال با من که در آن دوران یک قوتبالیست پانزده ساله بودم خیلی به او نزدیک شوم. شاید با جوانترها راحت تر میشد تماس گرفت. اوج درخشش همایون در بازی ایران و اسرائیل بود که استادیوم آماده انفجار بود.

همایون بهزادی در زمان بازی اش در تیم باشگاهی پیکان و شاهین و تیم ملی، یکی از بهترین مهاجمان زمان خودش بود و در قدرت سر زنی نظیر و مانند نداشت. به خاطر قدرت سرزنی و گلزنی اش و همچنین پرش های بلند به همایون سرطلایی معروف شده بود و ابتدا در کنار شیرزادگان و دهداری که شوتهای سنگینش معروف بود و سپس کلانی در نوک حمله تیم ملی خوش درخشید. او از شاگردان اخلاقمدار مرحوم دکتر اکرامی در شاهین بود. مربی ها در آن سالها همه چیز بودند حتی معلم و مراد و همایون نیز بعدا" همان راه مربی و معلمهایش را در فوتبال ایران دنبال کرد. هم نگران نسل جدید بود و هم اخلاقمدار و منتقد. یاد و نامش جاویدان و پر روهرو باد و از طرف هم نسلیهای خود که این اسطوره ها را الگوی ورزشی و اخلاقی خود میدانستیم درگذشت وی را به همسر و فرزندانش و مردم غیور خرم اباد که زاده آنجا بود تسلیت میگویم. چهره خندانش در زمین چمن امجدیه و پرشهای بلندش همیشه در تاریخ قوتبال این کشور به یاد ماندنی است و در قلبها و اذهان حک شده است.

کد خبر 501938

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۲
    6 0
    خدارحمتش کنه کیه که قدراینا رو بدونه چه مملکتی داریم
  • شمس تبریزی A1 ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۲
    5 0
    روزها گر رفت گو رو باک نیست. تو بمان ای انکه جز تو پاک نیست. هر که جز ماهی زآبش سیر شد. هر که بی روزیست روزش دیر شد. آقا یه چیز دیگه هم بگم. بازتاب فوت مردان فوتبالی و هنرمندان ما در جامعه یک مقدار زیاده از حده. آیا همه اینها واقعا از فوت فی المثل مرحوم همایون بهزادی ناراحت شدن یا مویه کردن در فقدان ایشان مصداق « من به هر جمعیتی نالان شدم. جفت بدحالان و خوشحالان شدم. هرکسی از ظن خود شد یار من. از درون من نجست اسرار من» است؟ در هر صورت خدایش بیامرزد .