خلیج فارس؛ناقوس ها برای که به صدا در می آیند؟

گسترش بحران خاورمیانه ارزیابی نهایی تحولات خلیج فارس را با مشکل جدی روبرو کرده.این در حالی ست که استراتژی امنیت منطقه یی ایالات متحده همواره بر دور نگه داشتن خلیج فارس از دایره تحولات خاورمیانه استوار بوده است.استراتژی که با روی برگرداندن از رعایت حداقل معیارهای دمکراسی، فقط در یک بعد آن یعنی "اولویت امنیت تامین انرژی"،عملا به حمایت از شکل گیری از یکی از محافظه کار ترین کانون های ارتجاعی قدرت در خاورمیانه منجر شد

رویاروئی مستقیم نظامی ایران و عربستان هرچند تصور غیر ممکنی به نظر می رسد، اما در عین حال باید محتاط هم بود. محمد جواد ظریف وزیر خارجه خونسرد ایران و محمد بن سلمان وزیر دفاع جنجالی عربستان وقوع چنین احتمالی را قویا رد کرده اند. پس تا حد زیادی خیالمان راحت است.اگر عوامل حاشیه یی وضع را ازاین بدتر نکنند.هر چند ظاهرا دیپلماسی کنترل شرایط را دردست دارد و اجازه نداده بحران به مرزهای عملی نزدیک شود ،اما نگران کننده چشم اندازروشنی هم برای خاموش شدن موقت آتش توپخانه تبلیغاتی دوطرف دیده نمی شود.یک دیپلمات ارشد عمانی مقیم کویت می گوید "دولت متبوعش تلاش هایی را برای آرام کردن اوضاع آغاز کرده.هم ما و هم قطری ها به برادران سعودی گفته ایم شرایط را درک کنند".

گسترش بحران خاورمیانه ارزیابی نهایی تحولات خلیج فارس را با مشکل جدی روبرو کرده.این در حالی ست که استراتژی امنیت منطقه یی ایالات متحده طی چند دهه گذشته همواره بر دور نگه داشتن خلیج فارس از دایره تحولات و ناپایداری های خاورمیانه بوده است.استراتژی که با روی برگرداندن از رعایت حداقل معیارهای دمکراسی، فقط در یک بعد آن یعنی "اولویت امنیت تامین انرژی"،عملا به حمایت از شکل گیری  یکی از محافظه کار ترین کانون های ارتجاعی قدرت در خاورمیانه منجر شد.اما اکنون نه با آن ساختار محافظه کار روبرو هستیم و نه متحدان عرب دیگر باوردارند ایالات متحده یک شریک امنیتی و استراتژیک برای آنهاست.هنری کیسنجرسال پیش و در اوج جنگ دولت عراق با شبه نظامیان تروریست داعش گفته بود" امنیت و ثبات در خلیج فارس دیگر یک کالای انحصاری در اختیار ایالات متحده نیست".بی جهت نبود که پرنس بندربن سلطان مرد شماره یک امنیتی سابق عربستان اوایل اوت 2013 قبل از عزیمت به مسکو و ملاقات با پرزیدنت پوتین تلویحا گفت" در تشخیص ضرورت های امنیتی و چگونگی تامین آن می خواهیم به خودمان متکی باشیم".سخنانی که از دید بسیاری کارشناسان سیاسی و امنیتی منطقه به انتقاد صریح از ایالات متحده و شخص پرزیدنت اوباما تعبییر و تفسیر شد.

واقعیت آن است که نه تامین امنیت خاص و نه بازار انحصاری انرژی، هیچیک دیگر از آنچنان جذابیتی برخوردار نیستند که بتوانند اتحادی دو طرفه در منطقه را حفظ و تضمین کند. از یک طرف با نگاه ایالات متحده و متحدان اروپایی تا آنجا که به تامین نفت و گاز مربوط می شود خلیج فارس دیگر از یک موقعیت منحصر به فرد مانند گذشته برخوردار نیست . ازسوی دیگر با نگاه عربی تا آنجا که به تامین امنیت مربوط می شود امروز ایالات متحده تنها تامین کننده آن تلقی نمی شود. به همین دلیل فکر می کنم تغییر در توازن نگاه و تطبیق تصویر دو کانون بصری و تصوری ثبات و آرامش در خلیج فارس(امنیت و انرژی) به آرامی اما ممتد در حال ایجاد تحول متفاوت در جغرافیای سیاسی خاورمیانه عربی، به خصوص خلیج فارس است .مهمترین تبعات این تغییر یکی تلاش حکومت های عرب برای ایفای نقشی مستقل تر در تحولات منطقه است که تا حدودی موفق شده اند.دوم استقبال از حضور دیگر قدرت های جهانی در کنار میل خود این قدرت ها به ایفای نقشی فعال ترو موثر تر درخلیج فارس است. البته این میل تنها به خواست اعراب منطقه محدود نشده،آنگاه که مشاهده می کنیم حتی تهران نیز عملا از حضور دیگر قدرت ها مانند روسیه و چین استقبال کرده است.یک تحلیل گر ارشدعرب در امارات که با روزنامه عرب زبان الری الیوم چاپ لندن همکاری دارد اما مایل به افشای نام خود نیست می گوید"اگر بتوان تنها یک وجه مشترک در میان همه کشور های شمال و جنوب خلیج فارس پیدا کرد،استقبال آنها از حضور دیگر قدرت ها در منطقه و بی اعتمادی به ایالات متحده است.واشنگتن دوستان و دشمنانش را دریک صف علیه خود قرار داده است".
به همین دلیل فکر می کنم اساس تغییرات راهبردی در منطقه ،نمی تواند الزاما به ایران متحول شده2013پرزیدنت روحانی ربط مستقیمی داشته باشد. البته دیپلماسی او و وزیر خارجه اش محمد جواد ظریف، زمان آشکار شدن شکاف گسل های عربی - امریکایی را به جلو انداخت،ولی معرفی تهران به عنوان عامل اصلی، چندان قابل قبول نیست. شواهد نشان می دهد از اواسط سال 2010،همزمان با شروع بهار عربی و پیش از شروع تغییرات در ایران این گسل ها فعال شده بودند.به همین دلیل همزمان با پذیرش این واقعیت در کنار ضعف آشکار ایالات متحده ، باید این نکته را هم قبول کنیم حضورسایر کانون های قدرت در منطقه(محلی و بین المللی) که انتظار آن را هرگز نداشتیم از دلایل شدت گرفتن تحولات کنونی در خلیج فارس به شمار می روند.اکنون منازعه بر سر نیمکتی ست که جا برای نشستن همه ندارد. اختلافات تهران - ریاض صرفا نماد این منازعه تلقی می شود نه علت آن. تنها خوش شانسی که با آن روبرو شده ایم خونسردی حیرت آورمقام های ایرانی است که به جنبه آزار دهنده یی برای ریاض تبدیل شده. این خود نکته کلیدی بسیار مهمی خواهد بود که جامعه بین المللی خصوصا طرف های اصلی ایران در مذاکرات اتمی براساس منطق "امنیت وهمکاری دو جانبه راهبردی"ضروری ست به آن توجه کند.matinmos@gmail.com

 

 

کد خبر 502825

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناشناس A1 ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۵
    1 0
    جناب مسلم آن بخش از تحلیل جنابعالی در مورد ورود سایر قدرتهای منطقه ای در کنار شکستن انحصار خود خواسته آمریکا در تامین امنیت منطقه خلیج فارس تقریبا" با قول و قرارهای قطر با ترکیه از یک طرف و تماسهای عربستان با مصر و پاکستان از سوی دیگر و رقابت کینه توزانه حداقل مصر و ترکیه با ما شرایط امنیتی خلیج فارس را ممکن است حادتر کند بخصوص که این کشورها پختگی آمریکا را در مدیریت بحرانها ندارند و در اندک تماسی مانند ماجرای اخیر شناورهای آمریکایی عنان اختیار را خیلی زود از دست بدهند و ما نیز ملاحظاتی که با آمریکاییها و انگلیسیها داشتیم را نخواهیم داشت
  • بی نام IR ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
    0 0
    ليك فو تبال ايران