۰ نفر
۲۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۵:۴۰

آخرین فرزند مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از عملیات والفجر 10 مجروح و بعد از دیدار پدر به بیمارستان رفت.

به گزارش خبرآنلاین، یاسر هاشمی رفسنجانی در یادداشتی برای « نسیم بیداری» به بیان خاطره‌ای از حضور در جبهه در دوران جنگ تحمیلی به همراه برادر بزرگتر خود مهدی در ایام نوروز سال 67 پرداخته و از مجروح شدنش سخن گفته که در ادامه می‌خوانید: از من خواسته شده بود که خاطره سیاسی نوروز بنویسم و بهتر دیدم زیباترین و ماندگار ترین خاطره نوروزی‌ام را که مربوط به نوروز سال 67 است را بازگو کنم. کسانی که دوران جنگ درک کرده و در خاطر دارند می دانند که سال 67 به نوعی دشوار ترین سال جنگ محسوب می شد؛ تهران، زیر موشک‌باران عراق قرار داشت و بخشی از مردم از پایتخت خارج شده بودند، صدام در حلبچه و علیه مردم خودش اقدام به استفاده از بمب‌های شیمیایی کرده و جنایتی بی سابقه را مرتکب شده بود.
فرسایشی شدن جنگ هم موجب شده بود نیروهای مردمی و بسیجی که موتور متحرکه دفاع مقدس را تشکیل می‌داند،‌به خاطر مشکلات اقتصادی، خستگی و تاثیر روانی بمباران شیمیایی حضور‌شان کمرنگ تر از گذشته شود و همه این ها دست به دست هم داد تا ظرف سه ماه نخست سال 1367، ایران بخشی از دستاوردهایی که طی سال‌های گذشته در خاک عراق به دست‌آورده بود را از دست بدهد؛‌بدین ترتیب جزایر مجنون، فاو و شلمچه یکی پس از دیگری سقوط کردند.
در این شرایط نقش آقای هاشمی در کشور کلیدی بود؛ فرماندهی جنگ که سال‌ها بود از سوی امام خمینی به ایشان واگذار شده بود، در بدترین شرایط کشور برای تجدید روحیه و هماهنگی بیشتر مسئولان اعلام شد. فضای انقلابی حاکم بر کشور و احساس وظیفه‌ای که ما به عنوان فرزندان مسئولان طراز اول جنگ داشتیم موجب شد تا من و برادرم مهدی ( که در دوره نوجوانی بودیم؛ من 16 سال و مهدی 18 سال) در زمستان سال 66 که مردم برای نوروز آماده می شدند، راهی جبهه شویم. به خاطر دارم که به تازگی از جبهه و عملیات بیت المقدس 2 در ارتفاعات سخت مائوت برگشته بودم. اما نتوانستم در تهران ماندن را تحمل کنم و تصمیم گرفتم به جبهه باز گردم. با وجود آنکه مادرم به ما وابستگی زیادی داشت، آنقدر با استقامت و روحیه محکم از ما خداحافظی کرد که پدر تحت تاثیر این روحیه انقلابی مادر قرار گرفت.
به هرحال برای شرکت در عملیات والفجر 10 وارد منطقه جنگی شدیم؛ منطقه‌ای در کردستان عراق بود که شرایط بسیار سختی داشت. اما عملیات طبق اهداف از پیش تعیین شده جلو می رفت و موفق شدیم ارتفاعات هدف را فتح کنیم.به طور طبیعی پس از شکستن خطوط ارتش صدام و تثبیت خط مقدم ایران، نیروهای جایگزین برای جانشینی نیروهای خط شکن می آمدند و این اتفاق در ارتفاعات شاخ شمیران نیز رخ داد و ما خط مقدم را تحویل گروهان حضرت زینب دادیم. پس از تحویل دادن اسرای جنگی، در حال بازگشت به خاک کشور ایران بودیم که مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفتیم. ابتدا بمباران شیمیایی کردند و بعد هم منطقه را زیر بمب‌های آتش زا گرفتند. تعدادی از رزماندگان و دوستان ما در همان جا به شهادت رسیدند و من به اتفاق دو تن از همرزمان مجروح شدیم.
با ماشین به تهران برگشتیم، نیمه شب به تهران رسیدیم، پدرخواب بود و مادرم برای دیدن اقوام به رفسنجان و نوق رفته بود. صبح پس از دیدار پدر به بیمارستان رفتیم اما فضای بیمارستان و حضور رسانه ها و عیادت کنندگان زیاد موجب شد که ترجیح دهم بعد از دو روز به خانه برگردم. مجروح شدن فرزند 16 ساله فرمانده جنگ نشان می داد که مسئولان کشور در کنار مردم، حاضر به خطر انداختن عزیزان و خانواده هایشان هستند. این موضوع در خاطرات سال 1367 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سال های قبل با عنوان « پایان دفاع» منتشر شده دقیق تر از ذهن من از نگاه پدر انعکاس یافته است.

2929

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 520423

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 20
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    28 1
    اون موقع ها اوج تفریح بچه های دهه 50 آش رشته با تیتاپ بود
  • بی نام RO ۰۵:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    21 55
    رفته خونه با پدرش احوالپرسی کرده بعد فردا رفته بیمارستان ، نکنه ناخنت شکسته شده بود ؟
    • بی نام IR ۰۳:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۰۸
      1 0
      احتمالا یادت رفته رییس‌جمهور محبوب تو حتی پاس تو جبهه نداشت.بعد الان میره شلمچه
  • بی نام A1 ۰۶:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    36 68
    پسرم از خانواده رفسنجانی خیلی بعیده کسی رو به جبهه بفرستند ولی اشکالی نواره ما به خواندن خاطرات خیالی شما و بابا جونت عادت کردیم
  • بی نام A1 ۰۶:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    23 6
    عجب تیتری زدید
  • شیخ علیخانی A1 ۰۶:۳۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    44 44
    اینها کی رفتند جبهه مردم نفهمیدند.هه هه هه هه ..............................
  • حسین A1 ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    18 29
    باسلام مگر قراره از اوین هم فرار کنه
  • احسان A1 ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    17 17
    ما که اون وقت سنمون کم بود ولی امیدوارم مثل اون جریان که مدیر واسه معروف شدن و جلوی دوربین تظاهر به خون دادان کرد نباشه زخمی شدن اقا یاسر
  • حامد IR ۰۶:۵۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    18 23
    این داستان واقعی است آیا ؟داستانهای باورنکردنی
  • بی نام IR ۰۷:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    43 20
    جناب هاشمی ایران ما به پاس زحمات شما و امثال شما امروز با اقتدار پله های ترقی را میپیماید به سهم خودم از شما تشکر میکنم
  • ابراهیم IR ۰۷:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    8 3
    میدونم چی میگی ok
  • جانباز محمد دامن باغ A1 ۰۷:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    19 7
    با سلام. با اینکه بنده به عنوان عضوی از خانواده. بزرگ مردان بی ادعا درجنگ هستم.و به ابوی بزرگوارتان ارادت خاصی دارم. ودر زمان فرماندهی شهید صیاد شیرازی در نیروی زمینی . از ابوی بزرگوار لوح خاتم ولیاقت دریافت کردم وخط شکن بودم. وعلاقه خاصی به ایثارگران وازاده گان وجانبازان وخاک خورده های جنگ دارم.و خط مش زندگی ما بر گرفته از خون گرانقدر شهداست. ولی تا کنون حضرتعالی راندیدم که با این قافله حشرونشری داشته باشید.و این خاطره تان مایه تعجب من شد. حاج یاسر بنده حضرتعالی را کاملا میشناسم.واز نزدیک هم میشناسم.واز باب راهنمایی بارها میخواستم نکاتی را بگویم. ولی. نشد.اگر یادگار جنگ هستید باید ارتباط بیشتری با این قشرعظیم داشته باشید.که وارثان انقلابند.
  • vqh A1 ۰۷:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    13 1
    فراری در کار نبود
  • بی نام A1 ۰۸:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    24 29
    ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺂﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮐﺬﺍﯾﯽ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﺭﺍ ﺍﺣﯿﺎ ﮐﻨﯿﺪ؟
  • ناشناس IR ۰۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    24 3
    ای کاش میشدمنم خاطرات اون موقع راکه مربوطمیشه 64 و65 درمنطقه پل حمید بین سوماروگیلانغرب که جزء تیپ مسلم بودم رامینوشتم چه بچه های خوبی چه هم دوره هایی داشتم که باهم مثل برادربودیم ولی اللن جایشان خالیست روحشان شاد ولی بخداکه الان درسن 50سالگی باداشتن زن وبچه مستاجرم ازمال دنیاهم چیزی ندارم ازاول عمدمم کار کار باورتان میشه یانشه خیلی حسرت میخورم یاعلی
  • جاسم IR ۰۹:۰۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    16 4
    این بچه چه ها کشیده.
  • بی نام IR ۰۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    36 15
    تا کور شود هر آنکه نتواند دید
  • ماسسن A1 ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    22 15
    شاید زمین خوردی و دماغت خون اومده
  • سعید BY ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    18 6
    سلام برای حفظ وطن رفتید,اجرتون با خدا ایا الان هم همان انسان ها هستید؟
  • بی نام A1 ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۹
    22 10
    درود برخانواده هاشمی هرکسی که توهین میکند نشان از دشمنی با ای اب وخاک دارد