آِیت قیصربیگی:بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به زن اهمیت زیادی داده شده است درحالیکه شخصیت زنان در زمان قبل از انقلاب به انحاء مختلف مورد تحقیر واقع شده است. در آن دوران نگاه به زنان از یک منظر غیر اخلاقی بوده است تا مادامی که از آنها بعنوان موجوداتی بی خاصیت و کلفت در خانه یاد می کردند و یا زنان را ابزاری در دست مردان برای تبلیغات و عرصه های بازیگری و نمایشی می گماشتند.
با شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی نگاه به زن تغییر کرد تا از آن مقوله به عنوان رکن اصلی خانواده درانسان سازی یاد شود. امروزه در جامعه ما زن علاوه بر وظایف خانه داری می تواند در امورات پیش روی خود همپای مردان نقش آفرینی کند. در چنین شرایطی زنان امروز ایرانی باسواد تر شده اند، اعتماد به نفس خود را باز یافته اند، سهم مدیریتی آنان لحاظ می شود و بطور کلی در پی رسیدن به حقوق شهروندی خویش هستند.
در این زمینه دولت تدبیر و امید نیز از زمان به دست گرفتن قدرت توجه خاصی به سهم مدیریتی زنان و احترام به حقوق شهروندی آنان داشته است بطوریکه در این دوره شاهد حضور فعال زنان در عرصه های مدیریتی مختلف بعنوان بخشدار، فرماندار، مدیران کل، سفیر، معاونت ها در سطوح مختلف تا معاونت رئیسجمهور در امور بانوان و ... بوده ایم.
پرواضح است که اکنون زنان در عرصه های اجتماعی نسبت به گذشته فعال تر شده اند تا جایی که در نقش نمایندگان مجلس در امر قانون گذاری و نظارت بر امورات مختلف ایفای نقش می کنند. در انتخابات مجلس دهم شاهد حضور پررنگ بانوان در این عرصه بسیار مهم بودیم که با استقبال مردمی همراه شد بطوریکه در مجلس دهم با ورود 18 زن به مجلس شورای اسلامی رکورد تعداد نمایندگان زن در ادوار مختلف مجلس شکسته شد. حال وقتی زنان می روند در راس امور تصمیم گیری کشور نقش آفرینی می کنند چرا نتوانند در سطوح مدیریتی پائین تر تصمیم گیری نمایند.
در کشور های توسعه یافته نقش زنان از چاردیواری خانه پا را فراتر گذاشته تا فارغ از هر تبعیض جنسیتی در عرصه های مختلف دوشادوش مردان نقش آفرینی کنند. در کشور ما نیز خوشبختانه شاهد حضور فعال زنان در عرصه های مختلف هستیم. البته در کنار این حضور تاثیرگذار نباید از نقش مهم فرزند پروری زنان در خانواده غافل شد. درواقع زنان مدلی کوچک از آموزش و پرورش و البته بسیار حساس تر و حیاتی تر در محیط خانواده برای فرزندان به نمایش می گذارند که هم الگوهای یک زندگی سالم در تعامل با همنوع را آموزش می دهند و هم خمیرمایه فرزندان خود را آن طوری که دوست دارند شکل می دهند.
در کشور ما نیز نقش زنان حتی نسبت به اوایل انقلاب فراتر رفته تا زنان هم پای مردان در تمامی امورات پیش روی از جمله حضور در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و البته با حفظ حجاب و شئونات اخلاقی نقش بی بدیل خود را ایفا نمایند. در این زمینه در یک دهه گذشته شاهد حضور زنان در طراز بالای عرصه های سیاسی و اجتماعی کشور بوده ایم. حال در اینجا این سئوال پیش می آید که آیا حضور زنان در عرصه های مختلف ضربه به بنیان خانواده نمی زند؟ همیشه این سوال مطرح بوده است که بالاخره زنان در چه نقشی می توانند بهترین عملکرد را داشته باشند؛ حضور در میدان کار و تلاش و کوشش همپای مردان یا نقش آفرینی بعنوان مادر فرزندان؟ اما در این میان راه سومی هم وجود دارد و آن برقرار کردن تعامل بین این دو نقش اساسی برای زنان هست. به عبارتی زنان می توانند با برنامه ریزی منسجم و هدفمند ضمن اینکه در نقش فرزند پروری در خانواده ظاهر بشوند به تناسب در عرصه های مختلف اجتماعی نیز نقش آفرینی کنند به شرط آنکه بتوانند مابین این دو نقش یک رابطه تکاملی برقرار نمایند.
براین اساس اگر زنان بتوانند همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی حضور یابند ضمن ایفای نقشی مثبت در اقتصاد خانواده، می توانند مهارت های صحیح ارتباط اجتماعی را به فرزندان خود در حیطه عمل بیآموزند. از آنجا که زنان طیف گسترده ای از جمعیت کشور را تشکیل می دهند به یقین چشم پوشی از نقش آفرینی این نیروی انسانی عظیم در حوزه های مختلف جامعه به هیچ وجه نمی تواند عقلانی و توجیه پذیر باشد.
معمولا در جوامع موفق و پیشرفته سعی برآن است که ارتباط معناداری بین نقش اجتماعی و فردی زنان برقرار شود تا آنان همزمان بتوانند هم بعنوان نیروی انسانی فعال در جامعه حضور داشته باشند و هم بتوانند وظیفه حساس تربیتی بر فرزندان خود یعنی آینده سازان جامعه و کشور به اجرا درآورند. با این همه جامعه زنان در حال گذار از حالت سنتی به حالت مدرنیته است. از این رو در گذر زمان نقش زنان به همان نسبت که در خانه در حال کاهش بوده در اجتماع روند افزایشی داشته است. از طرفی سیاست های حاکم بر جامعه و هم انگاره های اجتماعی به سمت و سوی پررنگ کردن نقش اجتماعی زنان در بیرون از خانه درحرکت است به نحوی که گاهی آنها در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی و ... نقشی همطراز مردان به معرض نمایش می گذارند
. با این وصف گاهی اوقات در مناطق کمتر توسعه یافته حضور زنان در راس مدیریت در حوزه های مختلف با انتقادهایی مواجه بوده است. این روزها که به همت دولت تدبیر و امید در استان ایلام شاهد انتصاب یک بانو در راس مدیریت ورزش یکی از شهرستان های استان بودیم شاهد برخی انتقادات بودیم. سرکار خانم سکینه نیک سرشت بعنوان مدیر ورزش و جوانان شهرستان چرداول منصوب شدند تا این انتصاب در تاریخ استان بعنوان اولین مدیر ورزشی زن ثبت شود. سرکار خانم نیک سرشت که از نخبگان شهرستان چرداول هستند در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد شاگرد ممتاز بوده و در آزمون دکترای تخصصی فیزیولوژی ورزشی گرایش قلب و عروق با رتبه 1 قبول شده و مشغول به تحصل می باشند.
پرواضح است که می بایست این حرکت دولت یازدهم در شهرستان چرداول استان ایلام را به فال نیک گرفت و وجود چنین افراد نخبه ای بر مسند مدیریت ورزش آن هم در اداره ای که در برهه ای از زمان توسط افرادی با مدارک پائین تر از دیپلم اداره شده است را قدر دانست. واقعیت آن است که زنان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و استفاده از این ظرفیت و پتانسیل ضمن احترام گذاشتن به حقوق شهروندی زنان می تواند در جهت توسعه و پیشرفت نیز باشد.
در این زمینه شاید حضور یک خانم بعنوان مدیر ورزش یک شهرستان آن هم در استان کوچک و محرومی چون ایلام تازگی داشته و سئوالاتی در این زمینه درپی داشته باشد. از آن نمونه که یک زن چگونه می تواند بعنوان مدیر ورزش یک شهرستان بر فعالیت های ورزشی آقایان آن هم در رشته هایی چون شنا، ژیمناستیک، والیبال و ... که نیاز به پوشش خاصی دارد نظارت کند؟ جواب این است مگر یک مدیر مرد می تواند در چنین ورزش هایی که مختص خانم ها هست بصورت مستقیم نظارت کند حالا یک زن بخواهد این کار را بکند؟ مگر حوزه ورزش فقط مختص آقایان است که حتما بایست یک مدیر مرد در راس آن قرار گیرد؟ حوزه ورزش زنان نیز نطارت مستقیم می خواهد و آن، کسی جز یک زن نمی تواند باشد
. در صورتیکه یک مدیر توانمند صرف نظر از اینکه مرد یا زن باشد می تواند برای دو حوزه مختلف از زنان و مردان با تفویض اختیار برای نطارت بر آن حوزه ها استفاده نماید. البته تفاوت چندانی برای حضور یک زن یا مرد در راس اداره ای چون ورزش و جوانان وجود ندارد. چرا که همان محدودیت هایی که مردان برای مدیریت در حوزه ورزش زنان دارند عینا مردان نیز در حوزه ورزش بانوان دارند. از آن گذشته علم مدیریت بیشتر یک بحث علمی ست که با توان فکری بالا و با یک برنامه ریزی منسجم صورت به اجرا درمی آید و راهبرد اصلی آن بیشتر از طریق نظارت و تفویض اختیار بدون دخالت در امورات اجرایی صورت می گیرد
. لذا در اینجا نمی توان چنین اظهار کرد که در حوزه مدیریت ورزشی لزوما حضور آقایان ارجح تر از خانم ها می باشد بلکه این توان فکری و قدرت برنامه ریزی انسان ها فارغ از جنسیت است که توان مدیریتی آنان را مشخص می کند. غالبا در مناطق کمتر توسعه یافته مدیریت ورزش استان و شهرستان ها جولانگاه و اریکه قدرت مردان بوده است و فضای کمتری برای حضور زنان در ادوار گذشته وجود داشته است.
اما بایست قبول کنیم که در چنین مناطقی علی رغم تلاش های فراوان مدیران دلسوز هنوز به استاندارد های لازم خصوصا در حوزه بانوان از جنبه کمی و کیفی، سخت افزاری و نرم افزاری نرسیده ایم و مسلما این وضعیت به نسبت حوزه آقایان در سطح پائین تری قرار دارد. پس بهتر نیست برای یک بار هم که شده بعد از سال های متمادی به نیم دیگر جمعیت جامعه ورزشی در این مناطق اعتماد کنیم و به جای دیدن نیمه خالی لیوان و تعبیر کردن انتخاب مدیران زن با عنوان کج سلیقگی مسئولان، بیاییم نیمه پر لیوان را ببینیم و از آن بعنوان سهم مدیریتی بانوان یادکنیم تا حداقل در این حوزه آنها هم بسان مردان در تغییر و تحولات پیش روی حوزه ورزش سهمی داشته باشند! این همه سال مردان بر عرصه مدیریت ورزش حکمرانی کردن حال بگذاریم این فرصت به بانوان برسد تا بلکه بهتر بتوانند چالش ها و مشکلات این عرصه را حداقل در حوزه مربوطه با دستان خود از پیش روی بردارند. پرواضح است که حضور زنان در عرصه مدیریت ورزش به ایجاد شرایط مساعد برای زنان در انجام فعالیتهای بدنی و ورزشی می انجامد که این مهم به پویایی و تحرک بیشتر در این قشر عظیم جامعه منتج می شود.
فراموش نکنیم هر وقت ما به زنان این سرزمین در حوزه های مدیریتی مختلف فرصت خدمت داده ایم توان و شایستگی خود را به خوبی نشان داده اند که از آن نمونه می توان به حضور پررنگ و موفقیت آمیز مدیران زن در سطوح مختلف کشوری، استانی و شهرستانی اشاره داشت. با این همه وقتی در حوزه امورات زنان که اتفاقا نسبت به حوزه مردان آسیب پذیری بیشتری دارد نیازمند توجه بیشتری هستیم چرا از تحصیل کردگان نخبه این حوزه در سطوح مدیریتی مختلف استفاده نکنیم! در حوزه ورزش زنان با توجه به چالش های پیش روی آنان شاید نیاز بیشتری به حضور افراد تاثیرگذار و تحصیل کرده این قشر باشد. درحالیکه نیمی از مدالهای المپیک به زنان تعلق دارد و در مسابقات جهانی هم تقریبا تمام رشتههای ورزشی برای هر دو جنسیت برگزار میشود، سئوال این است که سهم مدال های ورزشکاران زن ایرانی در رقابت های جهانی و المپیکی چقدر است و در رنگینک این مسابقات در کجای کار قرار داریم؟
شاید جواب به این سئوال ضرورت حضور زنان ورزشکار و تحصیل کرده در عرصه های مدیریت ورزش را حائز اهمیت جلوه دهد. سئوال دیگر این است تا کی می خواهیم مدیریت ورزش را با موتور تجربه و با سرعت لاک پشتی به جلو برانیم آیا بهتر نیست از تحصیل کردگان این عرصه که مجهز به علم روز بوده بیشتر استفاده نماییم و روند حرکت روبه جلو در این حوزه را شتاب بیشتر بخشیم. تا کی می خواهیم سکان هدایت ورزش را بصورت تک چرخ با حضور مردان جلو ببریم؟ چرا از هردو ظرفیت زنان و مردان برای تعادل و سرعت بیشتر استفاده نکنیم! ورزش امروز ما فارغ از مسئله جنسیت نیازمند مدیران خلاق و پرتوان است که قدرت چانه زنی برای کسب اعتبارات را داشته باشند و بر اساس نیازسنجی اصولی و پایه ای در فکر راه چاره ای اساسی برای توسعه ورزش، پویایی و تحرک در سطح جامعه باشد.
مدیران ورزش امروز صرف نظر از مرد بودن یا زن بودن بایست قدرت تجزیه و تحلیل مسائل روز در این حوزه را داشته باشند تا بتوانند از علم روز این عرصه در جهت پیشبرد اموارت پیش روی استفاده نمایند. امروز نیازمند مدیرانی هستیم که افق دید بلندی داشته باشند تا بتوانتد بر فراز چالش ها و مشکلات پیش روی ورزش فرصت های نابی برای توسعه و پیشرفت در این عرصه خلق کنند. و البته این کار شدنی ست اگر همه پای کار بیایند و کمک کنند و از دریچه ای مثبت مسائل این حوزه را رصد نمایند مطمئنا این نوع نگاه تاثیر گذار خواهد بود تا با افزایش مشارکت مردم در همگانی کردن ورزش هم افزایی ایجاد شود. با لحاظ کردن سهم مدیریتی زنان نیم دیگر ظرفیت نیروی انسانی در این حوزه را می توان فعال کرد تا شاهد پیشرفت و توسعه شتابدار امورات پیش روی ورزش کشور باشیم. جان کلام آنکه توسعه و پیشرفت در ورزش زنان و رفع موانع آنان در این حوزه در گروی مشخص شدن جایگاه زنان در مدیریت ورزش و ارتقای جایگاه آنان در این حوزه دارد که امیدواریم وزارت ورزش و جوانان به این مهم اهتمام ویژه ای داشته باشد.
بخشدار بخش مرکزی شهرستان چرداول
نظر شما