بیش از یکماهی می شود که موضوع فیش های حقوقی همچنان موضوع مورد بحث محافل سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی است و هر کارشناسی متناسب با تشخیص و صلاحیت های علمی و گرایش های سیاسی خود با این موضوع برخورد می کند در تحلیل پیش رو تلاش کردم من هم به سهم خود تحلیلی هرچند ناقص در باره این موضوع بسیار مهم ارائه کنم .در این تحلیل دنبال مقصر نبودم .بیشتر بدنبال راه های پیشگیری و راه حل ها با استفاده از تجربه کشورهای توسعه یافته گشتم. در این مسیر ده نکته را که مهم تر بنظر می رسد در ادامه می خوانید .

1- اجرای سیاست شفاف سازی مدرن

در کشورهای توسعه یافته برای مقابله با هر نوع فسادی سعی می کنند سیستم را به گونه ای کار آمد و شفاف کنند  که دیگر زمینه برای فساد و سوء استفاده مالی ایجاد نشود . یعنی حتی اگر کسی هم خواست نتواند به راحتی رشوه بگیرد یا اختلاس کند و یا حتی بصورت شبه قا نونی برای خود شکافی ایجاد کند تا با رخنه دردرون ان شکاف، بتواند مال نامشروعی را بدست آورد. درنهایت سیستم به گونه ای  شفاف عمل می کند که اگر کسی پول دار است به ثروتمند بودن خود افتخار می کند. چراکه هر زمان می تواند اثبات کند این ثروت یا درآمد فوق العاده را از کجا آورده است .

2- مبارزه ریشه ای از خانه ها و مدارس با زمینه های فساد

در کشورهای توسعه یافته با زمینه های ریاکاری ، تزویر و دروغ گویی از همان خانواده ، مدرسه مقابله کنند و اصلاح امور را از پایه شروع می کنند.

3- ایجاد سیستم های مراقبتی مردمی برای مبارزه با بی قانونی

 با وجود همه سیستم های شفاف بازهم کسانی هستند که مایل هستند از راههای غیر قانونی به درآمدهای هنگفت دست پیدا کنند . به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته از نظارت ها و مراقبت های مردمی که ایجاد کرده اند بهره می گیرند . در نقطه اوج انها رسانه ها ومطبوعات آزاد و حرفه ای است . که تعهد دوطرفه دارند . یعنی نه کسی انها را برای افشاء حقایق می تواند مجازات کند و نه اگر علیه فردی یا شخص حقوقی دروغ پراکنی کرد می توانند از مجازات فرار کنند. متخلف احتمالی  هم از لحاظ حقوقی محکوم می شود و هم از لحاظ افکار عمومی موقعیت خود را از دست می دهد.

4- ایجاد سیستم خود اصلاحی از درون

در کشورهای توسعه یافته سیستم را طوری شکل دادند  که اگر جایی خطا رخ داد مشخص می شود و به آن خطا طبق برنامه ریزی معین رسیدگی می شود. بطور طبیعی خطاهایی هم در درون این سیستم در مواردی مشاهده می شود که کسی منکر ان نمی شود . مهم تر انکه  سیستم  دائما خودش را اصلاح می کند. چنین اصلاحی به اشکال مختلف اجرایی می شود.  این یک روش ساده است و روشهای سیستمی تر و پیچیده تر دیگری هم هست مثلا سیستم مالیاتی را چنان محکم و قاطع درست کرده اند که اگر کسی مالیات ندهد و قانون را دور بزند و مشخص شود .این فرد ضمن پرداخت جریمه سنگین، از بسیاری از حقوق اجتماعی در دوره مشخصی محروم می شود . ضمن آنکه نظام مالیاتی به حدی شفاف تنظیم شده است که هر گونه سوء استفاده مالیاتی بزودی لو می رود مگر آنکه طرف خیلی حرفه ای باشد .

5- ایجاد فرهنگ نظارت پذیری  در کل سطوح جامعه

در این سیستم  به کسی برنمی خورد اگر در باره میزان درآمدش سئوال شود یا قانون از کجا اوردی بصورت دقیق اجرایی شود . چرا که در فرهنگ عامه این موضوع بدیهی و جا افتاده و به یک فرهنگ تبدیل شده است . مثلا در کشورهای توسعه یافته مالیات ندادن از دزدی  کردن بدتر تلقی می شود .  نه فقط از نظر دادگاه بلکه حتی از نظر فرهنگ عمومی مردماین یک خطای نابخشودنی است . یعنی پرداخت مالیات را یکی از مهمترین موضوعات جامعه بحساب می آورند. چراکه می دانند این هزینه در خدمت جامعه قرار می گیرد و خرج جامعه می شود و هرکس که پرداخت نکند و از آن فرار کند نه تنها با برخورد دولت مواجه میشود بلکه با برخورد مردم هم روبرو میگردد. زیرا در عمل حق جامعه را بالا کشیده است. البته در این مورد هم همه جوامع توسعه یافته  صد در صد یک شکل و دقیق عمل نمی کنند درست است که  هیچ سیستمی صد در صد بی خطا نیست  مثلا  هر روز اخبار متعددی  از کشورهای توسعه یافته منتشر می شود که فلان شخصیت سوء استفاده مالیاتی کرده یا اختلاس داشته است اما مواردش اندک است .

اخیرا لیستی که در ماجرای پاناما منتشر شد یکی از بدترین نمونه های آن بود که بجای توجیه موضوع با افراد برخورد حقوقی شفاف شد و بعضی از سیاست مداران هم مجبور به استعفاء شدند . بنابراین کشورهای توسعه یافته مدینه فاضله نیستند . فرقش این است که فساد بصورت سیستماتیک و گسترده نیست و با اصلاح روش ها مانع از تکرار آنها می شوند.

6- استفاده ابزاری از افشاگری ها برای بازی های سیاسی

 در کشورهای توسعه نیافته اساساً فرهنگ افشاگری جذابیت بیشتری در مقایسه با کشورهای توسعه یافته دارد زیرا در کشورهای درحال توسعه هنوز نظام شفاف سازی بخوبی اجرا نشده است و بسیاری از امور به اصطلاح خارج از مجاری قانونی انجام می شود. بنابراین در این کشورها افشاگری به نوعی بازی سیاسی نیز تبدیل می شود.  در حالی که اگر سیستم  نظارتی درست کار کند نیازی به این همه افشاگری و سرو وصدای بعد از آن نیست یا اگر هم باشد نوع آن فرق می کند.  در چنین سیستمهایی افشاگری  خود به تدریج به هوچی گری تبدیل می شود و کارکرد اولیه و اصلی خودش را از دست می دهد. در نتیجه افشاگری تبدیل به یک ابزار  سیاسی می شود البته بعد از مدتی هم که به اصطلاح  آبها از آسیاب افتاد ، کسی هم نمی پرسد نتیجه این همه افشاگری  چه شد و موضوع  به چه نتیجه ای رسید؟ هم افشاکننده می داند تا زمانی که روشها اصلاح نشود نمی توان جلوی خطاکاران را گرفت و هم کسانی که هدف افشاگری بودند می دانند افشاگری ها در سیستمهای توسعه نیافته راه دور زدن خطا را به مردم آموزش می دهند مثلا الآن فیشهای حقوقی افشا شده است و این باعث می شود یا راه افشا شدن فیش برای دفعه های بعد بسته شود، یا از مسیرهای قانونی برای توجیه  آن استفاده شود.

با انکه روشن است در بعضی موارد  این افشاگری ها با هدف اصلاح امور نیست و در مقاطع خاصی از جمله نزدیک به انتخابات چنین افشاگری هایی برای ضربه زدن به رقیب سیاسی انجام می شود. ولی به هرنیتی که شفاف سازی انجام شود یکی از موفقیت ها برای اکثریت جامعه محسوب می شود. زیرا تنها راه جلوگیری ریشه ای با این نوع سوء استفاده ها شفافیت بیشتر در سیستم درآمدها و هزینه های اشخاص حقوقی و حقیقی است.  علاوه بر این بجای ایجاد سازمان های بیشتر عریض و طویل نظارتی ، افزایش نظارت عمومی از طریق رسانه ها و نشریات حرفه ای و غیر وابسته است

7- پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم

د رکشورهای توسعه یافته  بجای انکار بدنبال پاسخ صحیح و دقیق هستند زیرا باید قبل از آنکه خطایی رخ دهد  راه خطا را می بستند . اینکه این خطا در چه زمانی بوجود امده وچه کسانی مسئول آن بودند یک مساله است و از آن مهم تر اینکه چگونه می شود سیستم را اصلاح کرد که دیگر نتوانند با شکل دیگری همان خطاها را تکرار کنند. مثلا  اینکه بگوییم فیشهای حقوقی همه مسئولین بدون استثناء برای مراجع ذیصلاح بسادگی روشن و قابل دسترس باشد. یعنی هرجا اراده کردند ببینند یک شخص چه مقدار درآمد دارد، بسهولت در اختیارشان باشد. این نه تنها خودش یک شیوه ی نظارتی خواهد بود بلکه حتی در تصمیمات اقتصادی مثل پرداخت یارانه به کمک تصمیم گیران خواهد آمد. معنی ندارد کسی تصور کند درآمدش موضوع محرمانه برای مراجع قانونی  باید باشد . درست است برای جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی نمی شود حقوق همه را برای همه مردم ارائه کرد .اما سیستم باید طوری طراحی شده باشد که برای مراجع قانونی در داقل زمان با کمترین ابهام قابل دسترسی باشد . در این حالت است که همه مسئولین خود را در برابر قانون و مردم پاسخگو می بینند . در این حالت کسی نمی تواند ادعا کند بر سر سفره انقلاب نشسته و سهم خود را بدون اطلاع دیگران بر می دارد . زیرا اصولا سفره ای برای کسی پهن نمی شود که بخواهند بر سر برخورداری از آن رقابت کنند .

8-  شفاف سازی تعدد منابع درآمدی

در کشورهای توسعه نیافته معمولا یک منبع درآمد رسمی وجود دارد و چند منبع غیررسمی ، این هم یکی از آفت های این سیستم ها است  ، ما باید ماهیت اینگونه درآمدها را روشن کنیم . به این شکل که یک مدیر درآمد رسمی اش از طریق در دسترس بودن فیش حقوقی اش برای مراجع نظارتی و درآمد غیر رسمی اش از طریق روشن بودن رفتار مالیاتی اش یا امثال این روشها قابل بررسی باشد.

بایستی خیلی شفاف و روشن هرکس هرچقدر عایدی دارد به آن افتخار کند و طوری باشد که دقیقا وقتی افشا می شود مایه ی افتخار وی پیش دیگران باشد، یعنی شخص بگوید این کارها را کردم و بخاطرش حقوق گرفتم . و درآمد مشروع کسب کردم . در این وضعیت دو حالت بیشتر وجود ندارد یا مبلغ فیش بر طبق قانون بدست آمده که این را باید مراجع قضایی پیگیری کنند و اگر خطا بود برخورد کنند. یا اصل عمل غیر قانونی است در این حالت بیش از قوه قضائیه ، مجلس و هیات دولت هستند که باید از طریق بازنگری در شیوه های محاسبه حقوق و دستمزده ها روش های عادلانه تری را در قانون ایجاد کنند.

بطور قطع  اختلاف درآمدی غیر عادلانه موجب دامن زدن به شکاف درآمدی در بین اقلیت واکثریت جامعه و ایجاد اختلال  بیشتر در  توزیع درآمد و ثروت در جامعه می شود.  به نظر می رسد اگر بتوان  شکاف درامد ریالی را با مخارج دلاری در جامعه بین حقوق بگیران ثابت و شرکتهای  خصولتی حل کرد ، خیلی از مشکلات کاهش می یابد حداقل بهانه جویی ها از بین می رود.

9- اصل مقابله با تبعیض و رانت خواری

در جامعه کسی طرفدار برابری حقوق و دستمزد ها نیست بلکه همه از تبعیض و غیر عادلانه بودن و غیر شفاف بودن می نالند . اکثریت مردم می دانند که اگر در جامعه  شرایطی بوجود بیاید که افراد بر اساس استعداد و صلاحیت های علمی و سابقه کارشان حقوق بگیرند حتی اگر ان حقوق زیاد هم باشد جای اعتراض نیست اما آنچه که موجب اعتراض است رانت خواری و استفاده از روابط برای دسترسی به امکانات نامحدود به منظور کسب مال نامشروع است. مثلا اگر روشن باشد  حداقل  حقوق دریافتی برای فردی که تازه می خواهد کاری را شروع کند  تا حداکثر حقوق برای کسی که مثلاً  سی سال است همان کار را انجام می دهد، بیست برابر باشد،  این قابل توجیه است . زیرا مثلا یک آدمی با حداقل مدرک با حداقل سابقه کار حقوقش بیست برابر کمتر از شخصی با حداکثر مدرک و حداکثر سابقه کار در همان شغل است. اما این روش بر اساس اصول و ضابطه های قانونی به گونه ای تعیین می شود که وقتی همان فرد توانست مدارج کاری را طی کند به همان درآمد در شرایط برابر برسد .

در قانون یکسان کردن حقوق و دستمزد که مجلس چند سال پیش تصویب کرد تقریبا چنین موضوع مهمی مورد توجه قرار گرفت. اما با هزار توجیه فلسفی، قانون تاویل و تفسیر شد. بنابراین بحث فرصتهای مساوی کسب درآمد زمانی درست اجرا می شود که رانت وجود نداشته باشد. اگر همه ی این مسائل کنار هم قرار بگیرد آنوقت آن بخش که  با افشاگری بازی سیاسی می کند ، ماهیتش برای مردم  بیشتر روشن می شود.

10- کارآمدترین روش مبارزه نظام مند با فساد دوری از جنجال و هیاهوی سیاسی است

بطور کلی با  هیاهوی سیاسی نمی شود با فساد روشمند و نظامند مقابله کرد . برای برخورد قاطع در کوتاه مدت باید مدیران متخلف جای خود را به کسانی بدهند که پاکدست هستند .در میان مدت سیستم مالیاتی و بانکداری با استفاده از روش های نوین  شفاف سازی در کشور به تدریج اصلاح شوند تا مانع از سوء استفاده کسانی شوند که ازخلاقیت های جدید برای دور زدن قانون برخوردارند . در بلند مدت هم می توان آموزش را از هم اکنون در خانه ها و مدارس آغاز کرد باید ریشه رانت خواری ، فساد مالی، دروغ و ریاکاری و تزویر را از خانواده ها و مدارس که آینده سازان دولت و حکومت  هستند، خشکاند.و بجای ان نهال انسان دوستی، اخلاق مداری، دین باوری را در دلِ خانه ها کاشت و در مغزِ آینده سازان در مدارس پرورش داد . 

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 553983

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 8 =