خاورمیانه سرگردان میان ابهام و تاریکی

موضع جدید و تند ناتانیاهو علیه هرگونه توافق با ایران امر تعجب برانگیزی نیست. اما تا آنجا که به واکنش های اخیر مربوط می شود اقدامات تازه وی بر دو پیش فرض ذهنی نامطمئن استواراست: نخست، همراهی ترامپ درنابودی برجام. دوم، امید بستن به اتحادعربی-اسرائیلی در منطقه علیه ایران.

بنیامین ناتانیاهو اذعان کرده درصدد است توافق ایران با قدرت های بین المللی بر سر برنامه اتمی این کشور را به یک خاطره در حال محو تبدیل کند. او روز یکشنبه در برنامه "60 دقیقه" شبکه "سی‌بی‌اس" تصریح کرد در دیدار آتی خود با دانلد ترامپ رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده از وی خواهد خواست توافق هسته‌ای با ایران را بر هم بزند. ناتانیاهو در پاسخ به این سوال که دقیقا چه اقدامی خواهد کرد گفت"من در مورد پنج راه با ترامپ صحبت خواهم کرد". او البته در مورد راه های پنج گانه توضیحی نداد اما پاره یی ناظران دیپلماتیک مقیم منطقه از جمله یک دیپلمات ارشد اردنی مقیم کویت گفته مبنای طرح های وی به جز تمرکز روی ترکیب دولت و کنگره، احتمالا بر محور همکاری اعراب محافظه کار خلیج فارس استوار شده است. نخست وزیر اسرائیل در این گفتگو تصریح کرد" از دید اعراب تل آویو دیگر یک دشمن نیست".

موضع جدید وتند نخست وزیر اسرائیل علیه هرگونه توافق با ایران به خودی خود امر تعجب برانگیزی نیست. اما تا آنجا که به واکنش های اخیر مربوط می شود اقدامات تازه وی که احتمالا همان هایی است که مقام اردنی به آنها اشاره کرده، مبتنی بر 2 پیش فرض ذهنی نامطمئن است. نخست، همراهی قطعی ترامپ در نابودی برجام. دوم، امید بستن به اتحاد عربی-اسرائیلی در منطقه. اما این پیش فرض ها متاثر از 3 اشتباه محاسباتی قبل از خود هستند. اول، تصور ایرانی-آمریکایی بودن توافق اتمی. دوم، قطعی فرض کردن آمادگی اعراب برای اتحاد و نهایتا رویارویی با ایران. سوم، تسلیم شدن جامعه بین المللی وشرکای توافق اتمی ایران در برابر منطق شکننده ناتانیاهو. از نگاه تئوریک شاید تصورات ذهنی او درست به نظربرسند. اما از جنبه فنی و عملیاتی، احتمال به نتیجه رسیدن همه آنها  چندان کار راحتی به نظر نمی رسد (دستکم آن گونه که ناتانیاهو تمایل دارد). به چند دلیل:

نخست، به صرف مواضع تند ترامپ علیه توافق با تهران در ایام انتخابات، نمی توان قسم خورد که او به هر آنچه گفته وفادارخواهد ماند. آقای ترامپ در قبال ایران فعلا ترجیح داده در سایه بماند. هرچند شرایط برای ایران دیگر به آسانی و سهولت زمان آقای اوباما پیش نخواهد رفت.

دوم، از کیفیت نهایی روابط آتی واشنگتن با مسکو حداقل در آنچه مربوط به ایران می شود اطلاع دقیقی نداریم. اگر آن گونه که شواهد نشان می دهد شاهزاده دلباخته سرخ مسکو بالاخره صاحب گم شده لنگه کفش جشن کرملین را پیدا کرده باشد، منطقا می توان به موضوع نگاه از نوع آمریکایی به ایران از زاویه متفاوتی نگریست. این به ترکیب معادلات در سطوح بالا بستگی دارد.

سوم، مشکل ناتانیاهو بیشتر به برداشت های او از منافع استراتژیک ایالات متحده بر می گردد. نوام چامسکی معتقد است"در تامین منافع ایالات متحده 3 نکته را باید در نظر گرفت.آنجا که پای منافع اسرائیلی ها در میان باشد آمریکا منافع آنها را درنظر خواهد گرفت.هر زمان که پای منافع آمریکا و اسرائیل در میان باشد، باز هم واشنگتن منافع آنها را در نظر می گیرد. اما زمانی که صرفا پای منافع ایالات متحده در میان باشد قطعا واشنگتن منافع خود را درنظر می گیرید. اسرائیل باید این را بفهمد".

چهارم، تئوری اتحاد یکپارچه عربی-اسرائیلی علیه ایران بعید است در مرحله عمل، پروژه ای موفق از آب درآید. شاید از درون پروژه ایران هراسی، تل آویو بتواند سطحی از روابط با اعراب خلیج فارس مانند مصر، اردن و یا مراکش را شکل دهد- که هدف هم همین است - اما پروژه در همین مرحله دیپلماتیک متوقف خواهد شد.

البته بخش زیادی از تحولات آتی منطقه به نوع دیپلماسی ایران و اینکه تهران بالاخره با اعراب همسایه خود می خواهد چه کند!؟ مربوط می شود. قابل درک و شاید گریز ناپذیر، طی 3 سال اخیر نوع برخورد سیاستمداران ایرانی در مرحله ای فراتر از واکنش های کلامی، نشان داده  به خوبی قادرند در مقابل اعراب بر اعصاب خود مسلط باشند. اما برای آینده این کنترل عصبی کافی نبوده و منطقا لازم است با توجه به واقعیات منطقه با پدیده ها برخورد و موضوع روابط عربی در چارچوب "درک منافع مستقل و مشترک" مورد ارزیابی قرار گیرد. در همین چارچوب جدای از مواضع و اقدامات رئیس جمهورایران، بی شک نمی توان به راحتی از کنارسخنان غیر مترقبه اما مثبت روز یکشنبه علی لاریجانی رئیس پراگماتیست مجلس ایران در کنفرانس امنیتی تهران به راحتی عبور کرد. آنگاه که به صراحت خواهان روابط بهتر با اعراب همسایه و مشخصاعربستان شد و اینکه کشورش دشمن عربستان نیست. این سخنان نشان می دهد بحث تصحیح روابط با اعراب در سطحی بالاتر از دولت در ایران مورد توجه قرار گرفته است. از حل عجیب و به یکباره معضل سیاسی لبنان و نیز توافق نفتی اخیر اوپک گرفته تا موضوع تبادل نامه های محرمانه اخیر میان رئیس جمهور ایران و امیر کویت، همگی حکایت از اتفاقاتی مهم در آینده دارد.

دیپلماسی ایرانی روزهای آسانی پیش رو ندارد، آن چنان که حسن روحانی روزهای سختی را انتظار می کشد! اما فکر می کنم آنچه بیش از هر چیزی باید برای او مهم باشد جهت دادن به دیپلماسی عربی ایران است که بالقوه می تواند توازنی جامع، ثباتی پایدار، امنیتی تضمین شده و تعهدی متقابل در منطقه برای همه را موجب شود. شرایط آسان نیست، اما مگر دیپلماسی وظیفه ای غیر از ایجاد درک واقعی از پدیده ها به عهده دارد؟
matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 612061

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =