احمد عطارزاده: در چند مطلب پیش از خدا خواسته بودیم تا این چند روز نمایشگاه، آسمان آبی بماند که چادرهای بدون تهویه هوا و دم کرده از گرما کسی را نکشد و نهایتا آن قدر عرق کنیم که لاغر شویم و برای آدم های لاغر هم توصیهای ندارم.
به هرحال این گرما به همه چیز میارزد، به صدای لرزیدن چادرها و ترس که حتما! اما وای از آن روزی که رحمت خدا باعث ترس شود. باد شدید شب چهارشنبه 22 اردیبهشت در تهران، چنان ستونهای چادرها را میلرزاند که همه خیس شدن را ترجیح میدادند به ماندن زیر این چادرها.
نکته دیگری که بر باد و باران و چادرهای سفید علاوه شده بود، شایعهای بود مبنی بر پیدا شدن یک کیف مشکوک که البته نیروهای امنیتی و پلیس با دقت و با سرعت تمام به این مسئله رسیدگی میکردند و این یعنی دست مریزاد.
آن شب نمایشگاه را درحالی ترک کردیم که با دقت به توصیههایی که از بلندگوهای مصلی پخش میشد، عمل میکردیم:
دوستان عزیز بازدید کننده، ضمن حفظ آرامش به دلیل شرایط بد جوی از شما خواهش میکنیم محدوده مصلی را ترک بفرمایید و در مسیر نصب بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی قرار نگیرید، برای اینکه به دلیل شرایط جوی احتمال سقوط این بیلبوردها و بنرها وجود دارد... مجددا از شما خواهش می کنم که ضمن حفظ آرامش محدوده ی نمایشگاه را ترک بفرمایید...
نظر شما