۰ نفر
۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۲

در اوایل بهار، به روال معمول، سفری به قم داشتیم که توفیق دیدار با گروهی از بزرگان و بهره‌گیری از محضر ‏آنان دست داد.‏

آن روز لطافت هوای بهاری، سرزمین خشک قم را میهمان بارانی تند و فراوان ساخته بود. هر چند روز ‏جمعه بود و درس و بحث و دیدارها تعطیل؛ اما بزرگواران با محبت و صمیمیت ما را در خانه خود مهمان ‏کردند؛ زیرا غافله ما از شعر و ادب و فرهنگ بود و عطری از محبت و دوستی خاندان اهل بیت (س) را می‏پراکند.‏

در این دیدارها پس از مقدمه‌ای کوتاه جمع حاضر را که همگی از اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه بودند ‏معرفی کردم.‏

در این دیدارها اصحاب اندیشه و هنر و رسانه به حضور حضرات آیات وحیدخراسانی و صافی‌گلپایگانی ‏رسیدند و پس از مقدمه‌ای کوتاه جمع حاضر را معرفی کردم، سپس حجت الاسلام محمد عبدالهیان درباره ‏ترویج قرائت سوره «یس» و اهدای ثواب آن به حضرت زهرا سخنی گفتند و آقایان ساعد باقری، سهیل ‏محمودی و افشین اعلا اشعاری را در باره زهرای مرضیه (س) خواندند.‏
‏ ‏
بیان آیت‌اله وحید خراسانی درباره حضرت زهرا (س)‏
نخستین دیدار با آیت‌اله وحیدخراسانی بود. ایشان با تشویق سخنان و شعر خوانی حاضران گفتند که توفیقی ‏عظیم نصیب شما شده است و با اشاره به صلوات مخصوص حضرت زهرا (س) ادامه دادند: «از خصوصیات ‏ارتباط با حضرت زهرا (س) این است که در کانون فیض و معرفت قرار دارد و هر کسی که با مرکز دایره در در ‏ارتباط است با همه دایره در ارتباط است و ما هنوز درک نکرده‌ایم».‏

توضیح مفهوم مرکز در این گفتار، روشنگری‌ها و نکات بسیار ظریفی دارد. ایشان پنج تن آل عبا را به دو، ‏دو گانه تقسیم کردند و جایگاه حضرت زهرا (س) را در مرکز دانستند به این شرح:‏

‏«آن‌چه عقل هر حکیمی را مبهوت می‌کند که اول شخص عالم و آدم پیغمبر خاتم است و دوم شخص ‏عالم و آدم وصی خاتم است؛ آن دو نفر دیگرهم به اتفاق عامه و خاصه سید تمام هم اهل بشهت هستند و ‏خدا جنت عدن را به این دو زینت داده است. این‌ها کسانی هستند که زیر کساء هستند. کساء یعنی اجتماع ‏این پنج نفر، که مورد اتفاق تمام علمای فریقین است که حتی (رسول الله در پاسخ تقاضای ام‌سلمه برای قرار ‏گرفتن در زیر کساء، فرمود: انت علی خیر، علی خیر، ولی درخواست او را اجابت نکرد). این محدوده انحصاری ‏است: انما یرید الله... وقتی معرفی میشوند، فاطمه است و پدر فاطمه که شخص اول عالم است، آن شخص ‏دوم عالم به عنوان شوهر اوست؛ فاطمه است و شوهر فاطمه، فاطمه است و دو پسر فاطمه. کسی که با این ‏مرکز دایره مربوط باشد، با همه دایره ارتباط دارد. دایره هم فقط دور این عده می‌گردد».‏

بنا به این نگاه حضرت فاطمه) تنها کسی است که با تمام آل کساء رابطه‌ای بلافصل دارد و با آن‌که پیامبر ‏گرامی بالاترینشان را دارد، رابطه او با حسنین (ع) به واسطه حضرت زهرا است. حضرت علی هم فرزندان ‏دیگری داشته است، اما بدون پیوند با حضرت زهرا، از چنان عظمت و جایگاهی برخوردار نشده‌اند.‏
شاید این مرکزیت بیان دیگری از تعبیر ام‌ابیها باشد. در این جا «ام» در معنای ریشه و گوهر گویاتر است. ‏چنان‌چه می‌گوییم ام‌القری، یعنی مکه یعنی زمینی که منشأ شکل‌گیری شهرها و مناطق دیگر شد.‏

در این دیدگاه‌ام در معنای «گوهر»، «جوهر» و «ریشه» با همان مفهوم مرکزیت قابل جمع است.‏

آیت‌اله وحید ادامه می‌دهند: «علی‌ای حال، از خصوصیات حضرت زهرا این است که باخدمت به او پیش ‏هر امامی، پیش خود شخص خاتم، دفترچه حساب مخصوص برایش صادر میشود. چون وقتی موقعیت انسان ‏این است، کسی که برایش شعر گفته یا کاری کرده، اگر پیش امام رضا (ع) برود، طور دیگر نگاهش نمیکند؟ ‏اگر برود کربلا، پیش امام حسین (ع) اگر برود پیش حضرت معصومه (س) طور دیگری نگاهش نمیکنند؟ ‏این‌ها را باید درک کرد. ما آن قدر عمرمان را بیهوده تلف کرده‌ایم که حسرتش برای فردا است. بلی، نگاه ‏آن‌ها به او این است که برای مادر ما، چنین قدمی برداشته‌اید. وقتی عمر این گونه صرف شد دیگر حسرتی ‏نیست».‏

عظمت و برکات سوره «یس»‏
سپس آیت‌اله وحید اشاره‌ای به عظمت سوره یس دارد: «مردم غافلند از این سوره یس... این سوره به قدری ‏عظمت دارد که برای هر محتضری خوانده شود برایش سکرات مرگ سبک می‌شود. (خفف الله عنه) آن وقت ‏اگر کسی یک عمر این سوره را بخواند چه می‌شود، این است که ما غافلیم از گوهرهای ناشناس، مهم این ‏است که این سورۀی خود پیغمبر است. یس اسم خود اوست، بعد از یس قسم به قرآن حکیم است که «آنک ‏لمن المرسلین». لذا این سوره قلب قرآن است. حال سوره را که خواندی، هدیه کن به حضرت زهرا (س). من ‏وقتی این سوره را بخوانم یس من است. اما وقتی هدیه به او شد، میشود یس فاطمه زهرا (س) که اکسیر ‏اعظم است». ‏


ارزش شعر دینی
از ویژگی‌های عالمان بزرگ شیعه اشراف آن‌ها به شعر و ادب است و انس آن‌ها با ادبیات عربی و فارسی که ‏در شکل‌ها و شیوه‌های مختلف گفتار و نوشتار آن‌ها و جلوه گر است. ‏

ادامه بیان آیت اله چنین است: خوب شما اهل شعر هستید. بهترین شعر از جهت علوم شعری خصوصیاتی ‏دارد. مثلاً سعدی، حافظ و سنایی هر یک در جهتی در شعر ورود دارند. مثلاً هیچ کس در وصف شب، مانند ‏منوچهری شعر نگفته است، یا نظامی در داستان‌سرایی شاخص است. و در این نوع شعر هنری به خرج داده ‏که برای اهلش معلوم است. حالا همین نظامی وقتی به پسرش توصیه می‌کند، می‌گوید: «احسن شعر اکذب ‏اوست». در شعر مپیچ و در فن او/ چون اکذب اوست احسن او) اکذب می‌شود احسن. اما همین شعر اگر در ‏راه او خرج شود «لکل بیت بیت»، یعنی به ازای هر بیت شعر یک خانه در بهشت به او اختصاص می‌یابد. ‏
بلی، شعر اگر به او منتسب شود همان حقیقتی می‌شود که به قول نظامی منقلب می‌کند و خاصیتش این ‏است که اکسیر دارد. این نتیجه اضافه کردن شعر به حضرت زهرا است. اضافه کردن شعر به امیرالمؤمنین ‏است». ‏

بیت شعری همان بیت به معنی خانه است. یعنی هر دو بیان کننده یک مجموعه به هم پیوسته‌اند و ‏کوچک‌ترین واحد مستقل در شعر و یا حیات جمعی است. ‏

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده است که: «من قال فینا بیت شعر ‏بنی الله تعالی له بیتاً فی الجنه» (هر کس درباره ما یک بیت شعر بخواند خدا برای او خانه‌ای در بهشت ‏می‌سازد). ‏

یاد روزی می‌افتم که ایشان در جمع اصحاب فرهنگ و هنر سخن می‌گفت و جایگاه والای این حوزه را ‏چون کبریت احمر دانست. مثال ایشان همان پرچم عزاداری حضرت زهرا سلام‌الله علیها بود که در اتاق ‏آویخته بودند و بر روی آن آیه‌ای از قرآن کریم و حدیثی از حضرت خاتم نوشته شده بود و زیر آن شعری از ‏ایشان بود که به شیوه‌های گوناگون خوشنویسی و رنگ‌آمیزی شده بود. ایشان گفتند فرهنگ، محتوی است. ‏آن‌چه نوشته شده فرهنگ است و رنگ و ترکیب و فرم هنر است. همان که امروزه به عنوان کمپوزسیون یا ‏شیوه‌های ترکیب و آرایش اجزا خوانده می‌شود. ‏

شعری هم در همان پرچم نوشته شده بود. شعر مفهومی دارد که همان محتوی است که در جایگاه ‏فرهنگ است و دیگری شیوه بیان و ظرائف ادبی است که همان هنر است و هنر شعر و شاعری که در قالب‌ها ‏و سبک‌ها و شیوه‌های بیان و ظرائف ذوقی بروز می‌کند. ایشان درباره شور شاعران اهل بیت چنین گفت: « ‏شعرای اهل بیت نظر خاصی دارند. مثل نظر امام هشتم به دعبل خزائی. فکر کنید و قدر خودتان را بدانید و ‏عمرتان را بیهوده صرف کارهای دیگر نکنید. فکر کنید و مضامینی را که در نصوص معتبره هست، مثلاً ‏مسائلی را که درخصوص حضرت زهرا (س) جمع شده در شعر بیاورید. آن هم با لسان ذوق، با خود ذوق. ‏این‌ها قضیه را عوض می‌کند هر چه لطیف‌تر باشد مؤثرتر است. آن وقت محال است که یک قلب با شعر شما ‏هیجان‌زده نشود و ابتهاجش برای پیغمبر و آل او نباشد. وبه شعر شما متأثر نشود وحزنش برای حضرت زهرا ‏نباشد. آن وقت محال است حضرت در شب اول قبر شما را تنها بگذارند، از آن‌جا تا برسد به قیامت کبری. ‏پس همت کنید و جلسه شعر فاطمی را به بهترین وجه برگزار کنید. مضامینی را که در کتب فریقین درباره ‏صدیقه کبری دارد به شعر درآورید و به همه دنیا عرضه کنید». ‏

شاعران بزرگ اهل بیت
آیت‌الله وحید خراسانی نمونه‌ای تاریخی از جایگاه والای شاعران شیعی ذکر می‌کند: «دعبل وقتی شعرش را ‏خواند، حضرت رضا جبه‌اش را به او داد. جبه‌ای را که خودش پوشیده و در آن هزار ختم قرآن کرده بود. این ‏را در قبال شعر دعبل به او داد. وقتی این جبه روی او باشد هنگام جان دادن عزراییل چه خواهد کرد؟ اگر ‏یک تار آن جبه در کفنش باشد، فشار قبر کجا خواهد بود؟ ‏

وقتی با آن جبه محشور شود مقامش چیست؟ حالا آن جبه داستانی دارد. این عنایت ائمه است به ‏شاعرانی که در مدح این خاندان شعر می‌گویند. ‏

محرم که می‌شد امام هشتم مجلس تشکیل می‌دادند. دعبل می‌آمد و شعر می‌گفت. او هنرش شعر برای ‏امام حسین بود، ولی ابتدای شعرش که صدای شیون از حرم امام رضا بلند می‌کرد و امام هشتم گریه کردند ‏به طوری که چشمانشان مجروح شد این بود: افاطم قومی یا ابنه الخیر فاندبی... افاطم لو خلت الحسین ‏مجدلا... ‏

باز هم اسم فاطمه بود. این است سعادتی که خدا نصیب شما کرده است. خدا این سعادت را از شما نگیرد ‏و به شکرانه این سعادت هر چه می‌توانید در این راه قدم بردارید که آبروی تازه‌ای می‌دهد. هر قدمی که ‏برمی‌دارید احیاء دین است و خود امام فرموده‌اند: رحم الله من احیا امرنا». ‏

ایشان در پایان توصیه‌ای عمومی داشتند که: «بهترین کارها همین است که همه کارها را از اول تا آخر، ‏حتی سوره‌ای که برای حضرت زهرا می‌خوانید و اعمالی که انجام می‌دهید به امام زمان تقدیم کنید آباء و ‏اجداد و اولادتان از این عمل سربلندند. به مردم هم این توصیه رابکنید». ‏

در محضر آیت‌الله صافی‌گلپایگانی
محضر گرم و راه‌گشای آیت‌الله وحید را به دیدار با فقیه دیگری از تبار عالمان اهل بیت علیهم‌السلام پیوند ‏زدیم. آیت‌الله صافی‌گلپایگانی به رغم کهولت سن و اشتغالات فراوان با روی گشاده در منزل خود پذیرایمان ‏شدند، و برای تکریم اهالی شعر و ادب و فرهنگ، از اعضای بیت خود نیز خواستند که با جمع همراه شوند. ‏فرصت کوتاه بود فقط دقایقی تا اذان ظهر داشتیم. ابتدا گزارشی عرض و جمع حاضر را معرفی کردم. و آنگاه ‏چند تن از شاعران سروده‌های فاطمی و علوی خود را ارائه کردند و سپس مستمع بیانات آیت‌الله شدیم. ‏

جایگاه والای شعر و شاعران شیعی ‏
من افتخار می‌کنم که به دیدار شما نائل شدم و این را برای خودم ذخیره قرار می‌دهم، شنیدن این اشعار ‏ثواب‌هایی دارد و ترویج این مطالب خیلی مهم است. انسان وقتی تأمل می‌کند می‌بیند که حیات انسان به ‏همین است. زندگی حقیقی بشر به همین است، این اشعار و معانی و این مطالب است که آدم را زنده نگه ‏می‌دارد. اگر این‌ها نباشد آدم دنبال چیزهای دیگر نیست که بخواهد به آن‌ها دلبستگی داشته باشد. ذوق و ‏قریحه شعر گفتن یک نعمتی است و اگر این نعمت در راه تبلیغ حقایق و حمد و سپاس خدا و مداحی اهل ‏بیت علیهم السلام به کار گرفته شود خدا می‌داند که چه‌قدر ارزش دارد. شاعرانی که متعهد هستند و با هدف ‏شعر می‌گویند، از نعمت بزرگی برخوردارند. یکی از آقایان خیلی بزرگوار می‌گفت من هر چه شعر می‌خوانم ‏نمی‌توانم حتی یک مصرع بگویم؛ حالا کسی بتواند این‌گونه شعر بگوید از نعمت‌های خداوند است و باید آدم، ‏قدر این نعمت را بداند و در همین مسیر تبلیغ حقایق پیش برود، مطالبی که الحمدالله شما در آن وارد ‏هستید. این نعمت را در همین مطالب صرف کنید تا به وسیله اشعارتان مردمان زنده شوند و حقایق را ‏بشنوند. ‏

چه بسا، گاهی می‌خواهند مردم را به یک مسیر دعوت کنند، با سخنرانی نمی‌شود اما با چند تا شعر ‏حرکتی ایجاد می‌شودو روح یک کسی زنده می‌شود. لذا از همان قدیم در میان شیعیان، افراد بزرگی بودند که ‏با شعر خود مردم را متوجه معارف و حقایق و عظمت اهل بیت می‌کردند آن‌ها خیلی تبحر داشتند، به طوری ‏که وقتی می‌خواستند از کسی تعریف کنند چه در زبان عرب و چه عجم و بگویند که این شاعر خیلی خوش ‏قریحه است می‌گفتند: «یرفض فی الشعر» یعنی مثل شاعران شیعه شعر می‌سراید. شاعران شیعه به گونه‌ای ‏شعر می‌گفتند که دیگران به او نمی‌رسیده‌اند، گویی به این‌ها الهام می‌شده و حقایق بر زبانشان جاری ‏می‌گشته است». ‏

به یاد سخنان شاعر بزرگ عرب آدونیس می‌افتم که چند سال پیش در تالار خانه شاعران ایران از تبار ‏شیعی شعر عرب سخن گفت. در زبان فارسی نیز هر شاعری که دفتر و دیوانی دارد اشعاری ارزشمند در ‏منقبت پیامبر و اهل بیت سروده و دشمنان آنان را نکوهیده است. پدر شعر فارسی، رودکی سمرقندی است ‏هر چند عمده اشعار او از میان رفته و جز اندکی باقی نمانده است، اما در همین اندک آثار بازمانده به خوبی ‏شاهد ارادت او به ساحت حضرت علی و حضرت زهرا هستیم آن‌جا که می‌گوید: «اندر جهان مگرو جز به ‏فاطمی» یا « هر که را باشد به دل مهر حیدر». این روند در اشعار همه بزرگان ادب فارسی به شیوه‌ها و ‏بیان‌های گوناگون به چشم می‌خورد. از این رو می‌توان فارغ از نگاه‌های آیینی ارادت به پیامبر و آل او را یکی ‏از ارکان هویت شعر و ادب فارسی دانست؛ حتی بسیاری از آنان که آشکارا مذهب سنت می‌ورزیدند صمیمانه ‏سرسپرده این خاندان بودند. این سرسپردگی به اهل بیت رفته رفته تا آن‌جا پیش رفت که فارسی گویان دیگر ‏کشورها مثلاً -شاعران هندوی شبه قاره- زبان فارسی و ارادت به اهل بیت را یکی می‌دانستند. ‏

‏ آیت‌اله صافی‌گلپایگانی ادامه می‌دهند: «اصلاً این اشعاری که در مقامات و فضایل اهل بیت مخصوصاً ‏حضرت زهرا سلام‌الله علیها می‌گویند هر چه قوی هم باشد، در برابر مقامات آنان چیزی نیست، ما که ‏نمی‌توانیم حضرت زهرا را توصیف کنیم، فقط این افتخار ماست که در این راه حرف می‌زنیم و به قول شاعر: ‏

ما ان مدحتُ محمداً بمقالتی لکن مدحت مقالتی بمحمد

‏( من محمد را با سخن خود مدح و ثنا نگفتم بلکه با ذکر نام محمد سخن خود را ارج نهادم). منظور این ‏است که مدح پیامبر و اهل بیت پیش اهل هنر یک اعتبار و ارزش بود وگرنه آفتاب را همه می‌بینند و حاجتی ‏به شمع روی دیوار نیست». ‏

برکات سرودن شعر در مدح اهل بیت: ‏
‏«هر چه شاعر در این وادی بیشتر قدم بردارد، پاکی گوهر خود را بیشتر نشان می‌دهد و معنویات و ‏حقایقی را که درک کرده است وصف می‌کند و به همه اعلام می‌دارد که به چه درجات و مطالبی نائل شده ‏است. همه این‌ها برای انسان افتخار است و امیدوارم خداوند بر این توفیقات شما بیفزاید. ‏


خوب، آقایان اشعار استوار و نغزی خواندند و در برابر این هنرمندی‌ها نمی‌توان خود را عرضه کرد. به قول ‏شاعر در برابر آفتاب که نباید نور چراغ آورد، اما بنده برای این‌که ارادت خود را به ساحت مقدس حضرت زهرا ‏نشان دهم، گاهی اشعاری سروده‌ام که اگر اجازه بفرمایید برخی ابیات آن را بخوانم». جمع که از این فروتنی ‏و صمیمیت مشعوف بود، با شوق جدی درخواست کرد که ایشان شعرهایشان را بخوانند. سپس آیت‌الله ادامه ‏دادند: ‏


در یک سروده گفته‌ام: ‏


ای دخت گرامی پیمبر ای سّر رسول در تو مضمر
ای شبه نبی به خلق و اوصاف ‏ ‏ ای نور مجسم مصور
ای خادم خانه تو حوا وی حاجب درگه تو هاجر
تو اصلی و دیگران همه فرع تو جانی و دیگران چو پیکر
بر رفعت قلب تو گواه است بیت و حجر و مقام و مشعر
زان خطبه آتشین که پیچید در هر دو زمان به سان کندر
محکوم شد آن نظام و گردید حق روشن و غالب و مظفر... ‏
در سروده دیگری آمده است: ‏
ای کاخ رفیع دین اسلام از همت و جوشش تو محکم... ‏
سروده دیگر: ‏
ای بعد نبی و شاه مردان بیت الغزل کتاب تدوین... . ‏
بر همین منوال: ‏
ختم رسل نبی اعظم تو روح و روان و قره العین... ‏
محضر به راستی سرشار از شور و احساس و معنویت بود. فرصت را مغتنم شمردم و در خواست کردم ‏نسخه‌ای از اشعار را در اختیار ما قرار دهند تا اجلاس شعر فاطمی را با آن آغاز کنیم. این درخواست نیز ‏پذیرفته شد و آیت‌اله فرمودند: «من اشعار را تقدیم شما می‌کنم». سپس ادامه دادند «خداوند شما را حفظ ‏کند، مواظب باشید از این نعمت حداکثر بهره را در راه تبلیغ دین و تربیت افراد ببرید. الان شعرایی که ‏اشعارشان بر جای مانده، مردم می‌خوانند و استفاده می‌کنند». ‏

آخرین توصیه
ظهر بود و صدای اذان در سراسر شهر پیچیده بود و باید رخصت می‌گرفتیم، اما گویی تقارن آن لحظات با ‏حال و هوای مجلس فاطمی نظر آیت‌اله را به نکته‌ای دیگر معطوف کرد و دریغ‌شان آمد که آن را با ما در ‏میان نگذارند: ‏

‏«زبان و شعر را در مسیر ترویج دین و خدمت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به کار برید. یک ‏رابطه خاصی بین حضرت زهرا سلام الله علیها وامام زمان هست. وقتی حضرت رسول می‌خواستند فاطمه زهرا ‏را بشارت و آرامش و دلداری دهند، فرمودند: «ابشری یا فاطمه بالمهدی من ولدی» (فاطمه، من تو را به ‏مهدی بشارت می‌دهم که از فرزندان من است). البته این هم عظمتی در مقام مهدویت است. ‏

خداوند فرج امام زمان را نزدیک کند، همه ما را از شیعیان و مخلصین اهل بیت قرار دهد، مشکلات این ‏مردم و مسلمانان و این مملکت را مرتفع بفرماید، روز به روز بر عزت اسلام و عظمت مذهب بیفزاید. والسلام ‏و علیکم و رحمه الله برکاته ». ‏

پایان این دیدارها میهمانی ناهار در دفتر آیت‌اله سیستانی و در حضور حضرت آقای شهرستانی بود. ‏
ایشان به حسن سلوک با اهل علم و اندیشه و فرهنگ شهرت دارند و دوستان با خاطری آسوده به طرح ‏مباحث و مسائلشان می‌پرداختند و وارد بحث و گفت و گو می‌شدند. ایشان مؤسسات و نهادهای فرهنگی ‏ارجمندی پایه گذاری کرده‌اند که «جایزه جهانی کتاب سال ولایت» یکی از آن‌ها است. ایشان به حوزه ‏بین‌الملل اشراف ویژه‌ای دارند و با خانواده تشیع در همه دنیا در ارتباط هستند. توصیه می‌کردند از ‏ظرفیت‌های کشورهای دیگر و حتی اقلیت‌های مسلمان در جهان استفاده کنید. نکاتی که با مثال‌های ‏شنیدنی ایشان فهم بهتری از امکانات مادی و علائق معنوی انبوه ارادت‌مندان به خاندان پیامبر را ترسیم ‏می‌کرد. ختم سخن، شعر زیبای سهیل محمودی بود که در بعد از ظهر جمعه آن گشت و گذار بهاری خواند. ‏

شب بود و نوای شوق سر کردیم ره جانب وادی سحر کردیم
شب بود و ستاره بود و بیداری کز کوچه عاشقان گذر کردیم
با آن‌که ز فیض محضر خورشید دیوان پچیده را زبر کردیم
یک دوره مطول فصاحت را بر حضرت عشق مختصر کردیم
در تفسیر قصیده زلفش ناچار حدیث عجز سر کردیم... ‏

• منتشر شده در ماهنامه شاخه طوبی ویژه همایش ریحانه النبی ماه

 

کد خبر 647756

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =