خاورمیانه عربی و خلیج فارس به نحوی آزاردهنده به بحران و شوکهای دیپلماتیکی عادت کرده است. هنوز از شوک مصائب قطر خارج نشدهایم، چند روز است بحران مناسبات کویت و ایران خودنمایی میکند! دولت کویت ظاهرا تحت تاثیر یک حکم دیوان عالی علیه ۱۴ شهروند خود و یک ایرانی عضو گروه موسوم به "العبدلی" و نیز آنچه نقش ایران در حمایت از این گروه خوانده، سطح مناسبات خود با تهران را کاهش داده است. به گفته منابع محلی گروه "العبدلی" متشکل از ۲۲ نفر هسته اولیه، در اوت ۱۹۹۰ پس از آغاز جنگ دوم خلیج فارس و حمله عراق به کویت علیه نیروهای عراقی زیر نظر یکی از اعضای خانواده سلطنتی آلصباح تاسیس شد. ظاهرا این گروه تا سال ۱۹۹۱ و شکست عراق در کویت، فعالیت نظامی زیرزمینی میکرده اما کوچکترین شواهد و ارتباطی با ایران نداشته است. پس از شکست عراق و پایان جنگ از سرنوشت اعضای"العبدلی" اطلاعاتی در دست نیست. اما با توجه به حمله غیرمنتظره دو سال پیش سازمانهای امنیتی کویت به این گروه، در محتملترین فرضیه میتوان تصورکرد مقامات کویتی آنها را زیر نظر داشتهاند. در واکاوی این بحران برای برخی ناظران و محافل سیاسی آگاه به امور منطقه ۳ ابهام جدی مطرح است:
نخست، مقامات امنیتی کویت چرا تا پیش از سال ۲۰۱۴ علیه این گروه اقدام جدی به عمل نیاوردند، در حالی که یکی از اعضای خاندان آلصباح با این گروه رابطه داشته است. این شاهزاده اکنون کجاست و در کجای این پرونده حضور دارد؟
دوم، هم موقعیت جغرافیایی منطقه کشاورزی "العبدلی" در شمال کویت وهم معدود افراد وابسته به گروه مذکور، به گونهای نبوده و نیست که اگر فعالیت غیرمتعارفی توسط آنها در حال انجام بوده، مقامات امنیتی از آن بیخبر مانده باشند. توجیه شاید فعالیتی نداشتهاند!؟ با توجه به حجم اتهامات وارده به آنها منطقی به نظر نمیرسد. عبدالحميد دشتي نماينده سابق پارلمان كويت تلویحا غیرعادی بودن روند رسیدگی به پرونده "العبدلی" را تایید کرده است.
سوم، نوع اتهامات وارده به اعضای گروه به قدری جدی است که سابقه دستگاه قضایی کویت نه تنها نشانی از اغماض در اتهامات مشابه از خود بر جای نگذاشته، بلکه در موارد سبکتر احکام بسیار سنگین تا اعدام برای مجرمین صادر کرده است. در حالی که ۲ ماه پیش دادگاه عالی، دو حکم اعدام سران این گروه رابه زندان تبدیل کرد. احکامی شبیه سایر اعضای متواری گروه که دادگاه مدعی است به ایران گریختهاند اما مدرکی ارائه نکرده است.
حال صرفنظر از میزان اهمیت و اصالت سوالات مطرح شده، محافل ناظران سیاسی (ولو با استناد به قرائت مسئولان کویتی و نه الزاما تکذیب ایرانیها) مایل هستند با زوایای بیشتری از پرونده آشنا شوند. این کنجکاوی بیشتر به این دلیل است که حتی اگر قرائت پرابهام مسئولان کویتی پذیرفته شود، اما نوع واکنش آنها در برابر تهران (کاهش سطح کادر دیپلماتیک سفارت ایران) تناسبی با حجم اتهامات وارده ندارد. روابط تهران و اعراب آنقدرها هم تعارفبردار نیست که با مطرح شدن چنین اتهاماتی، یکی از طرفین عرب بخواهد به سادگی از کنار آنها عبور کند . اساس و بنیان ادعا بسیار عجیب و تردیدبرانگیز است. دو فرضیه میتواند مطرح باشد:
۱- پس از بحران قطر،کویت از سوی ائتلاف عربستان در شورای همکاری خلیج فارس زیر فشار شدیدی برای ایجاد محدودیت در مناسبات خود با تهران قرار گرفته است. کویت که از یک طرف مایل به رودرویی با متحدان منطقه یی خود نیست و از طرف دیگر میلی هم به فاصله گرفتن معنا داراز ایران ندارد ، با زنده کردن موضوعی داخلی که مربوط به دوسال پیش بوده،حدی از بحران را وارد میدان کرده که به جای رویکرد تنش زا در عرصه دیپلماسی عمومی که می تواند پای دیگران را به میدان بکشاند، زمینه یی کاملا داخلی،قضایی و قابل مدیریت دارد.عبدالحميد دشتي با اشاره به غيابي بودن دادگاههاي اعضاي گروه "العبدلي" می گوید "هيچ نقل قول مستقيمي از سوي اين افراد مبني بر ارتباط با ايران وجود ندارد".
۲- با قضایی جلوه دادن موضوع (ونه کل حاکمیت) از سوی کویتی ها، من فکر میکنم آنها با زیرکی خاصی اصل بحران را از چارچوب یک موضوع عربی ویا مرتبط با شورای همکاری خلیج فارس نجات دادند . با درکی دیپلماتیک از اجزای بلوک بحران اکنون می توان فهمید کویتی ها با نگاه به آینده، مسیر دیپلماسی با ایران را تعمدا مسدود نکردند. قانون
matinmos@gmail.com

حتی اگر قرائت پرابهام مسئولان کویتی پذیرفته شود، اما واکنش آنها در برابر تهران تناسبی با حجم اتهامات وارده ندارد (کاهش تعداد دیپلماتها). روابط تهران و اعراب آنقدرها هم تعارفبردار نیست که با مطرح شدن چنین اتهاماتی، یکی از طرفین عرب بخواهد به سادگی از کنار آنها عبور کند. اساس و بنیان ادعا بسیار عجیب و تردیدبرانگیز است.
کد خبر 690320
نظر شما